به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ابتدای نشست «عصر تجربه» مجری برنامه به معرفی محمدرضا بایرامی پرداخت. بایرامی در سال 1340 به دنیا آمد. او تا کنون 44 اثر مکتوب را نوشته است. جلد اول سهگانه «قصههای ساوالان» به نام «کوه مرا صدا زد» توانست جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوییس و نیز جایزه کتاب سال سوییس را از آن خود نماید. خانم یوتا همیل رایش کتاب کوه مرا صدا زد را به آلمانی ترجمه کردهاست. جلد دوم این سهگانه به انگلیسی ترجمه شده است و قرار است به زودی به زبانهای دیگر نیز ترجمه شود.
بایرامی در ابتدای این نشست با تاکید بر اینکه تعداد کتابهایی که از آثار خود دوست دارد به ده جلد نمیرسد، در تعریف خود از داستان گفت: داستان برگردانی از زندگی با یک دایره اختیارات است. این دایره به شما اختیار بازآفرینی و بازگردانی میدهد. این برگردان وقتی از صافی نویسنده عبور میکند و چکش کاری میشود به داستان تبدیل میشود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا داستانهای پست مدرن میتواند پایانی باز داشته باشند گفت: هر داستانی میتواند پایانی باز داشته باشد. اساتید میگویند داستانهای باز بهتر هستند. البته این تعبیر دو شرط دارد. اولین شرط نقطه اوج بودن پایان بندی داستان است. شرط دوم این است که مخاطب بتواند برداشتهای متفاوتی از داستان کند ولی نه به این مفهوم که پایان داستان گنگ باشد و برداشتهای متضاد انجام گیرد.
این نویسنده اضافه کرد: داستانهای پست مدرن با واقعیت نسبتی ندارند. اگر هم داشته باشند در راستای نفی آن هستند. پایانبندی باز به داستانهای پست مدرن خیلی کمک میکند. من نیز پایان باز را دوست دارم. کتابهای «همسفران»، «آتش به اختیار» و «بعد از کشتار» دارای پایان باز هستند. پایان باز اگر از زیر بار دررفتن نباشد خوب است.
داستاننویسی امروز گلخانهای است
بایرامی با تاکید بر اینکه در زمان گذشته مردم تجارب مختلف خود را برای ما میفرستادند تا از آنها داستان بنویسیم گفت: امروز داستاننویسی گلخانهای شده است و دیگر نیاز به تجربه کردن در بین نویسندگان دیده نمیشود.
وی در پاسخ به سوال یکی از حضار مبنی بر اینکه نوشتههای کدام نویسنده به شما در نویسندگی کمک کرد تصریح کرد: مدتی است که از آثار دیگران لذت نمیبرم و در آنها غرق نمیشوم. این امر نشانه تکبر نیست بلکه به دلیل تغییر احساساتم است. در سنین بالا کسی نبود که روی من تاثیر گذاشته باشد. در سنین پایین آثار داستایوفسکی برای من جذاب بود. در آثار و زندگی او رگههایی غنی وجود داشت که میتوانست چیزهای خیلی بد مانند درد و رنج را با تغییری 180 درجه تبدیل به حسی خوشایند کند. داستایوفسکی گاهی به درد و رنج تقدس هم میبخشد.
حسرت نرفتن به کردستان همیشه با من است
این نویسنده افزود: داستانهای علی اشرف درویشیان و صمد بهرنگی را نیز دوست دارم. به همین دلیل فقط در کودکی داستانهای آنها را خواندم تا در بزرگسالی نظرم در موردشان تغییر نکند. در 16 سالگی «دن آرام» شولوخوف را خواندم که برای من خیلی لذت بخش بود. در آن زمان تصمیم گرفتم که در بزرگسالی اثری مانند «دن آرام» در مورد جنگهای داخلی بنویسم. به همین دلیل همیشه حسرت خوردم که چرا نتوانستم به کردستان سفر کنم و جنگ داخلی را ببینم.تنها کسی که آثارش در بزرگسالی برای من جذاب بود دیوید سالینجر است.
بایرامی در ادامه با اشاره به داشتن تجربه نزدیک به مرگ در زمان جنگ گفت: در روزهای آخر جنگ اتفاقی افتاد که تا پای مرگ رفتم. این تجربه را در کتاب «هفت روز آخر» مکتوب کردم. در اولین فرصتی که توانستم این داستان را نوشتم تا جزئیات را فراموش نکنم. باعث تعجب است که امروزه افرادی بعد از گذشت 20 سال خاطراتی مینویسند که تمامی جزئیات را دارد و در تیراژهای صدهزار جلدی چاپ میشود. این افراد مخاطبان را دستکم میگیرند. چگونه ممکن است که بعد از گذشت این همه سال جزئیات را با این دقت بیان کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا زبان را برای نوشتن پیشنهاد میکنید اظهار داشت: جنگ ایران و عراق که شروع شد من یک دفتر 200 برگ و یک چراغ قوه خریدم و شروع به نوشتن کردم. مقید بودم که هر روز 3 الی 4 صفحه ساده بنویسم. منظور من از ساده نویسی روش غلام حسین ساعدی بود. من این کار را بدون رفتن به هیچ کلاسی انجام میدادم. در سال 63 یا 64، یکسال بعد از فروپاشی حوزه فرهنگ و مهاجرت مخملباف و ... برای حوزه داستانی نوشتم. در ان زمان به من گفتند داستان تو امانیستی است اما ساده نویسی کردی. برای همین دعوت به همکاری شدم.
کارهای بزرگ در محیطهای بسته شکل میگیرد
در ادامه یکی از حضار از بایرامی پرسید: "ارتباط بین انجام کارهای بزرگ و آزادی چیست؟ چرا کارهای بزرگ در محیطهای کوچک انجام میشود؟" نویسنده کتاب «آتش به اختیار» در پاسخ گفت: متاسفانه همینطور است. در دوره 8 ساله خاتمی اینگونه بود. در حوزه سینما فیلمهایی که امروز ساخته میشوند شبیه جوک هستند و هیچ خلاقیتی در آنها وجود ندارد.
بایرامی افزود: من آمادگی دارم که تحت فشار داستانهای خوبی بنویسم. «مردگان باغ سبز» را در زمانی که یک کار دیگر در دست داستم و تحت فشار بودم نوشتم. 400 صفحه را در 3 هفته نوشتم. این در حالی بود که در دو فصل کار دیگرم گیر کرده بودم.
وی با تاکید بر اینکه در نسلهای گذشته هنر نوعی دردمندی بود گفت: در نسل ما هنر یک نوع دردمندی بود. امروزه اگر این اتفاق برای هنرمندان بیافتند موفق میشوند. هرکدام از ما باید تصویر موقعیتی که در آن هستیم را بیان کنیم. تصویری که امروز هنرمندان بیان میکنند صداقت ندارند. ما میخواهیم خودمان را در نثر نشان دهیم اما فکر کردن به خواستههای ناشر و دیگران باعث میشود که دست به عصا گام برداریم.
این نویسنده در ادامه اذعان کرد: برای نوشتن داستان به تجربههای خودم پایبند هستم. برای پیدا کردن سوژه باید تجربه کنیم. در تاریخ و ادبیات تا دلتان بخواهد سوژه وجود دارد. برای نوشتن داستان باید از جام مایه گذاشت. داستان در محیطهای اداری و بنیاد داستانی شکل نمیگیرد.
بایرامی در پاسخ به این سوال که اگر در جنگ حضور نداشتید باز هم داستانهای جنگی مینوشتید گفت: به احتمال زیاد مینوشتم. این کار مانند کتاب شنا خواندن و شنا کردن است. اگر در زمان جنگ سرباز نبودم باز هم از جنگ مینوشتم ولی این تجربه اصالت نداشت. در آن موقع اطلاعاتم را از منابع رسمی میگرفتم. نویسندگانی هستند که هیچ جنگی را ندیدهاند ولی جنگ را خوب ترسیم میکنند. نبودن مانعی برای ننوشتن نیست. البته این کار سختتر است.
«بادبادکباز» خالد حسینی در حد یک پاورقی است
وی در مورد تاثیرگذاری داستانها در شکل گیری یک جریان اجتماعی تصریح کرد: امروزه تعداد نویسندگان و آثار بسیار زیاد است و حواشی نیز بیشتر شده است. شاید اتفاقی بیافتد که تاثیرگذاری زیادی داشته باشد اما بیشتر این اتفاقات تحت نظر رسانهها میافتد. «بادبادکباز» خالد حسینی را رسانهها بزرگ کردند و باعث شدند فیلمی بر اساس آن ساخته شود. این کتاب در حد یک پاورقی است و هیچ خلاقیتی در آن وجود ندارد.
این نویسنده اضافه کرد: اگر «هری پاتر» در ایران نوشته میشد این اتفاق برایش نمیافتاد. من شخصی را سراغ دارم که داستان بسیار خوبی مانند «هری پاتر» و با مولفههای کاملا ایرانی نوشت اما به او هیچ توجهی نشد.
بایرامی در پایان گفت: در همه جای دنیا ادبیات عامه پسند موفقتر است. در آمریکا نیز کتب ادبیات جدی تنها 3000 تیراژ دارند اما ادبیات عامه پسند دارای فروش فراوان هستند.