موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به مناسبت سالروز درگذشت غلامحسین ساعدی

بارقۀ رئالیسم جادویی ایرانی در «عزادارن بیل» غلامحسین ساعدی | یادداشتی از مجید اسطیری

02 آذر 1394 20:18 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
بارقۀ رئالیسم جادویی ایرانی در «عزادارن بیل» غلامحسین ساعدی | یادداشتی از مجید اسطیری

شهرستان ادب: به مناسبت روز درگذشت غلامحسین ساعدی، یادداشتی می‌خوانیم از نویسنده و منتقد گرامی، مجید اسطیری، که نگاهی دارد به کتاب عزاداران بیل از این نویسنده.

داستان کوتاه‌نویسی در ایران با محمدعلی جمالزاده آغاز شد و با تجربیات صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، ابراهیم گلستان و جلال آل احمد به کمال رسید. پس از این نویسندگان، در سال 1343 ، غلامحسین ساعدی با انتشار «عزاداران بیل» نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند و داستان کوتاهنویسی فارسی را قدمی به پیش می‌برد. او که نمایشنامه‌نویس نیز هست، کاملاً نمایشی داستان می‌نویسد و درون آدم‌هایش را با کنش‌ها و گفتگوها نمایش می‌دهد. «ساعدی، پزشکی و روانپزشکی خواند، اما نوشتن را برگزید. تجربیات تحصیلی و شغلی‌اش به شکل توجه به رنج بیماران و دردشناسی شخصیت‌های آشفته‌فکر در آثارش بازتـــاب یافت. ادبیات ساعدی ادبیات زمانۀ هراس است؛ از این رو ، ترس از هجومی قریب‌الوقوع فضـــای داستان‌هایش را فراگرفته‌است. داستان‌های به‌هم‌پیوستۀ عزاداران بیل بر اساس انتظـــار نزول بلا در محیطی روستایی و عقب‌مانده طرح‌ریزی شده‌اند. او از عوامل وهم‌انگیز طبیعت برای ایجـــاد حال و هوای هول و گمگشتگی بهره می‌گیرد و فضـــاهای شگفت و مرموزی می‌آفریند.» (میرعابدینی، حسن (1332)، هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی، کتاب خورشید، چاپ سوم، تهران 1387، صفحه 157) می‌توان گفت داستان‌های عزاداران بیل ظهور رئالیسم جادویی ایرانی هستند.

دربارۀ زندگی غلامحسین ساعدی:

«غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در دی‌ماه سال 1314 در تبریز به دنیا آمد، در خانواده‌ای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال. ساعدی نوشتن را ابتدا به صورت گزارش و تفسیر در هنگامۀ نوجوانی آغاز و با نشریات فریاد، صعود و... همکاری کرد و اولین بار در ارتباط با همین نوشته‌ها به زندان افتاد. در سال 1326 اولین داستان خود را با نام «مفتش»، در مجلۀ معلم امروز به چاپ رسانید. در سال 1335 مجموعه‌داستان و نمایش «پیگمالیون» را در تبریز به چاپ رساند. در 1339 نخستین مجموعه‌داستان خود، «شب‌نشینی باشکوه» را منتشر کرد.» (مهدی پورعمرانی، روح الله (1339)، نقد و تحلیل و گزیدۀ داستان‌های غلامحسین ساعدی، روزگار، تهران 1381، صفحه 17) از این پس او را یکی از پرکارترین نویسندگان معاصر ایران می‌بینیم که کارنامه‌اش از آثار فراوان انباشته است و تقریباً هرسال یک اثر جدید از وی منتشر شده است. «دو برادر» و به دنبال آن «گدا» (سخن، 1341)، ساعدی را به عنوان هنرمندی قدرتمند در توصیف واقعیت‌های زندگی، و یکی از امیدهای داستان‌نویسی ایران معرفی می‌کند. «ساعدی نخستین نمایشنامه‌ها و داستان‌هایش را در مجلات سخن، صدف و آرش به چاپ رساند.» (همان، صفحه 17) هنوز دهۀ چهل فرانرسیده بود که او در زمینۀ نمایشنامه‌نویسی چهره‌ای سرشناس شد. «در سال 1344 او یکی از مطرح‌ترین نمایشنامه‌نویسان ایران بود و نمایشنامۀ «چوب به دست‌های ورزیل» او در تالار 25 شهریور تهران به روی صحنه رفت. در این نمایش هنرمندان بزرگی چون عزت الله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، پرویز غنی‌زاده، جعفر والی و محمود دولت‌آبادی ایفای نقش کردند.» (همان، صفحه18) وی در سال 1346 موفق به اخذ دکترای روانپزشکی از دانشگاه تهران شد. در سال 1348 داریوش مهرجویی فیلم «گاو» را بر اساس داستان چهارم از مجموعه‌داستان «عزادارن بیل» ساخت که در رأی‌گیری منتقدان سینمای ایران در سال‌های ۱۳۵۱ و ۱۳۶۷ و ۱۳۷۸ به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران برگزیده شد.

گسترۀ وسیع آفرینش ادبی ساعدی، او را به یک نویسندۀ منحصربه‌فرد بدل کرده است. در کارنامۀ او انواع آثار داستانی اعم از داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، نمایشنامه، فیلمنامه، ترجمه، پژوهش و تک‌نگاری و حتی لال‌بازی (پانتومیم) دیده می‌شود.

«در سال 1351 او به همراه بزرگ علوی، جلال آل احمد، محمود اعتمادزاده (به‌آذین)، علی‌اشرف درویشیان، رضا براهنی، محمود دولت‌آبادی، احمد محمود و ناصر ایرانی از سوی رژیم پهلوی ممنوع القلم شدند.

ساعدی در طول سال‌های زندگی در ایران هیچ‌گاه ازدواج نکرد؛ اما بنابه گفتۀ برادرش دکتر علی‌اکبر ساعدی، در سال 1362-1364 در پاریس با بدری کنگرانی ازدواج کرده است. وی در 2 آذر 1364 در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.» (همان، صفحه18)

عناصر اصلی تشکیل‌دهندۀ جهان داستانی ساعدی:

بدون شک ذهن هر هنرمند به معانی و فضاهای مشخصی تعلق خاطر دارد و (خودآگاه یا ناخودآگاه) در خلق آثار خود از این معانی، فضاها و انگیزه‌ها (موتیوها) بیشتر استفاده ‌‌می‌کند. این عناصر که بی‌ارتباط با یکدیگر نیستند، جهان هنری خاص آن هنرمند را می‌سازند. عناصر اصلی تشکیل‌دهندۀ جهان داستانی ساعدی را می‌توان چنین برشمرد:

ترس را میتوان اصلی ‌ترین عنصر در آثار ساعدی دانست. ساعدی را راوی هول و خوف نامیده‌اند. ریشه‌های ترس را در آثار او می‌توان در «ناشناخته‌ها» سراغ گرفت. در پردۀ اول «آی بی‌کلاه، آی باکلاه» آدم‌ها از شخصیت ناشناخته‌ای که وارد خانه‌ای شده است، می‌ترسند. در داستان دوم مجموعه‌داستان ترس و لرز، «ملا» یک شخصیت ناشناخته است و اهالی از او می‌ترسند. در داستان سوم مجموعه‌داستان عزاداران بیل، گردبادی که کفن‌های سفید را با خود به طرف بیل می‌آورد، عنصری ناشناخته و ترسناک است.

یکی دیگر از عناصر سازندۀ جهان داستانی ساعدی، استحاله است. استحاله گاهی در حد مسخ انسان به یک حیوان یا رفتارهای حیوانی است؛ مانند آنچه در داستان چهارم و هفتم مجموعه‌داستان عزادارن بیل می‌بینیم؛ گاه نیز در حد یک تغییر کلی در روحیات است؛ مانند آنچه در داستان «عافیتگاه» از مجموعه‌داستان دندیل می‌بینیم. در این داستان شخصیت «کاف» که مأمور یک مؤسسۀ زبان‌شناسی خارجی است، بعد از سه ماه اقامت در منطقۀ دشتستان، دست از کار خود می‌کشد و تبدیل به یک جاشو و ماهیگیر می‌شود.

ساعدی نویسندۀ خلاقی است که در آثار وی حسرت و خشم جایگاه ویژه‌ای دارد. در داستان «چتر» از مجموعه‌داستان «شب‌نشینی باشکوه» شاهد خشم یک کارمند خرده‌پا نسبت به کار و شخصیت خودش هستیم. ساعدی ریشه‌های روان‌پریشی آدم‌ها را در نابه‌جایی و تعلیق آن‌ها می‌بیند. بیشتر شخصیت‌ها و تیپ‌های مورد استفادۀ ساعدی، مردان و زنان، کودکان و نوجوانانی هستند که در اثر گسیختگی شیرازه‌های اجتماعی و کارکردهای بد نظامات اقتصادی و اجتماعی، از خانه و کاشانه، از روستاها کنده شده و در حاشیۀ شهرها در فقر و فلاکت جان می‌کنند.

ساعدی برای نشان دادن آثار روانی – اجتماعی خشونت جامعه بر ارواح مردم خرده‌پا، از مرزهای تثبیت‌شدۀ واقع‌گرایی درمی‌گذرد و با بهره‌گیری از پدیده‌های اسرارآمیز جامعه عقب‌ماندۀ ایرانی، به نوعی سوررئالیسم یا رئالیسم جادویی ایرانی می‌رسد. در فضای غمگنانۀ داستان‌های او حوادث واقعی چنان غیرعادی می‌نمایند که هراس‌انگیز می‌شوند، به‌طوری که گاه به‌نظرمی‌رسد نویسنده علت مسائل و مشکلات اجتماعی را در ماوراءالطبیعه می‌جوید. در این نوع داستان‌ها ساعدی برای رسیدن به نتایج تمثیلی، با کمک عوامل ذهنی و حسی اغراق‌آمیز، فضایی مشکوک و ترسناک می‌آفریند.

«در برخی از آثار ساعدی اعم از نمایشنامه و داستان، بیش از همۀ ویژگی‌های رئالیسم جادویی، آفرینش موجودات وهمی و استحالۀ شخصیت‌ها مدنظر قرار گرفته است (داستان مورد نظر این مقاله، در این دسته از آثار ساعدی می‌گنجد.) برخی از وجوه این سبک، در آثار برجستۀ او مانند عزاداران بیل، آشفته‌حالان بیداربخت و ترس و لرز منعکس است. از جملۀ این وجوه، عناصر نامتجانس؛ بویژه موجودات عجیب و ترکیبی میان انسان و حیوان در آثار اوست. با اینکه روستا، زمینۀ اصلی بسیاری از آثار او را تشکیل می‌دهد، اما روستای او چندان هم نشان روستا ندارد و به آسانی می‌توان از آن جامعه‌ای دیگر را تعبیر کرد؛ جامعه‌ای که با عقب‌ماندگی و بربریت خو گرفته و از مدنیت بی‌نصیب مانده است. » (مسجدی، حسین، رئالیسم جادویی در آثار غلامحسین ساعدی، پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی (علمی-پژوهشی) دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی- دانشگاه اصفهان، دورۀ جدید، شماره4، زمستان1389، ص 93-104 )

«ساعدی در مقام یک آسیب‌شناس اجتماعی و یک روان‌شناس دردآگاه، واقع‌گرایی را با فراواقع‌گرایی درهم‌می‌آمیزد و گاهی در واقع‌گرایی چنان پیش می‌رود که به داستان‌نویسان ناتورالیست نزدیک می‌شود و داستان‌هایی مانند «گدا» را می‌نویسد و وهم و خیال‌های آشفته را به فضاهای داستان‌هایش راه می‌دهد.» (میرعابدینی، حسن (1332)، صد سال داستان‌نویسی ایران، چشمه، تهران 1380، جلد 1، صفحه ) رانده شدن آدم‌ها از جایگاه اصلی خود، کنده شدن دهقان‌ها از زمین و پناه آوردن به شهرها که مظهر آوارگی و دربه‌دری‌اند، مسخ و ازخودبیگانگی روشنفکران مردد، نادانی و خرافات به عنوان عوامل بیچارگی و مسخ آدم‌ها، زندگی ملال‌آور و آسیب‌پذیر کارمندان، انتظار نزول بلا، فضاحت‌های زندگی شهری (عیش و عشرت و میخوارگی اقشار پایین جامعه با هدف رهایی از غم‌ها و مشکلات و فراموش کردن دردها) و روان‌نژندی و جان‌پریشی آدم‌های اجتماع بیمار، از دیگر مضامین آثار وی هستند.

جایگاه مجموعه‌داستان «عزادارن بیل» در میان آثار ساعدی:

عصارۀ اصلی اندیشه‌های پنهان در داستان‌های پیوستۀ این مجموعه، آمدن بلا و مصیبت از بیرون روستا است. در عزاداران بیل، میان زمینۀ زندگی آدم‌ها و ذهنیت آن‌ها همبستگی و همساختی کاملی وجود دارد.  مهارت ساعدی در فضاسازی‌هایی است که در آن دلهره، ترس، ناامیدی، وهم و خیال، خرافه، روزمرگی و شکست انکارناپذیر است. ساعدی آدم‌هایی را به داستان‌هایش راه می‌دهد که هر کدام به‌نوعی بیمارند. روان‌نژندی، ویژگی عمومی شخصیت‌های داستانی ساعدی است. ساعدی به عنوان یک روانشناس می‌کوشد درون آشفتۀ آدم‌ها را بکاود و از راه درونکاوی شخصیتها، درون جامعه را بکاود. از دید او آدمهای آشفته، محصول شرایط آشفتۀ اجتماعند.

در روستای بیل (که مختصات جغرافیایی معلومی ندارد) از در و دیوار و از زمین و آسمان، درد و مرض و بلا و مصیبت می‌بارد؛ به‌گونه‌ای که در ذهن اهالی روستا، نزول بلا حتمیت پیدا کرده است و از آن گریزی نیست. این تلقین و تلقی سبب شده تا اهالی – دست کم – به دو صورت بیمار شوند:

- استحالۀ روانی: در داستان چهارم این مجموعه وقتی گاو مشهدی حسن می‌میرد، شخصیت داستان که تکیه‌گاه اقتصادی و اعتبار روستایی‌اش، و در عین حال عزیزترین موجود مورد علاقه‌اش را بر باد رفته می‌بیند، برای آن که خود را نبازد، در اثر فشارهای روانی به جنون می‌رسد و خود را گاو می‌انگارد؛ مانند گاو نعره می‌کشد و علف می‌خورد.

- استحالۀ جسمی: در داستان هفتم، خشکسالی و قحطی، گرسنگی و فقر را به همراه می‌آورد (که خود نوعی بلا است)، «موسرخه» در اثر فقر و نداری، به جانوری سیری‌ناپذیر تبدیل می‌شود، همه چیز را می‌خورد تا جایی که خود به صورت یک «بلا» و مصیبت در می‌آید و قحطی و گرسنگی مردم را کامل می‌کند.

در این مجموعه بیرونِ آشفته و درونِ پریشان آدم‌ها، منطقی و باورپذیر تصویر می‌شوند. ساعدی با روایت روان و فضاسازی وهمناک ولی طبیعی، میان جهان بیرون و دنیای درون پل می‌زند و دیالکتیک تأثیر و تأثر متقابل پدیده‌ها را بیان می‌کند.

آد‌م‌های بیل، آن‌گونه که جلال آل احمد می‌گوید «حرفهای ساده می‌زنند و از مسائل بسیار ساده، از دزدی شبانۀ «پوروسی»ها، از بیماری عمومی ده مجاور، از عشق سادۀ یک دختر می‌گویند؛ اما مشکلات اصلی مملکت را با همین حرف‌های ساده طرح می‌کنند.»

می‌توان داستان‌های این مجموعه را به دو دسته تقسیم کرد:

داستان‌هایی که عناصر جادویی و اسرارآمیز در آنها کمرنگ است؛ مانند داستان‌های اول و هشتم

داستان‌هایی که عناصر جادویی و اسرارآمیز در آنها پررنگ است؛ مانند داستان‌های سوم و هفتم

و در پایان می‌توان گفت از نظرگاه اجتماعی «عزاداران بیل» مجموعه‌ای است که نگاهی تلخ و سیاه به فقر و جهل در بافت سنتی جامعۀ ایرانی دارد.




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • بارقۀ رئالیسم جادویی ایرانی در «عزادارن بیل» غلامحسین ساعدی | یادداشتی از مجید اسطیری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: