شهرستان ادب: محمدرضا وحیدزاده، شاعر و پژوهشگر جوان در آخرین یادداشت خود به بررسی وضعیت وامگیری مقالات دانشگاهی از مقالات ادبی غیردانشگاهی پرداخته است. او این وامگیریها را غالباً بیارجاع و درواقع سرقت ادبی قلمداد میکند. این یادداشت پیش از این در فصلنامۀ شعر منتشر شده است. در ادامه این یادداشت را با هم میخوانیم:
در هر جامعهای یکی از اصلیترین عوامل رشد و توسعۀ دانش را میتوان اهتمام به امر تحقیق و پژوهش دانست و روشن است که از جملۀ اولین راههای نشر و استفاده از دستآوردهای پژوهشی، تألیف و طبع مقالات علمی است. بر این اساس و با توجه به اهمیت تولید علم و دانش، در نظام دانشگاههای غربی، چارچوبهای مشخصی در خصوص ارزشگذاری و اعتبارسنجی نتایج تحقیقات و پژوهشهای صورتگرفته وجود دارد. در ایران نیز در پی این ضرورت و متأثر از قوانین جاری در نظامهای دانشگاهی در کشورهای توسعهیافته، مشابهتسازیهایی جهت سنجش و ارزیابی مقالات تولیدی انجام گرفته است. مبنی بر این قواعد، اعتبار و ارزش یک مقالۀ علمی، نسبتی مستقیم با محل نشر آن مقاله دارد. طبق ضوابط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری معتبرترین مقالات، مقالات منتشرشده در نشریات علمیپژوهشی[1] و پس از آن علمیترویجی[2] هستند. در رتبۀ آخر نیز نشریات علمیعمومی[3] قرار دارند. در این میان میتوان نامعتبر و به اعتباری بیارزشترین مقالات را در ادبیات دانشگاهی مقالات منتشرشده در روزنامهها و جراید عمومی دانست. امتیازات و رتبههای حاصل از تألیف و انتشار این مقالات نیز به شکلهای مختلف بر جایگاه علمی و شغلی نویسندگان آنها تأثیر میگذارد.[4] همانطور که قابل پیشبینی است، مجموع این عوامل منجر یه ایجاد گرایشهای پررنگ در میان جامعۀ دانشگاهی کشور جهت نگارش و تألیف مقالات علمی گردیده است و بسیاری از پژوهشگران را با انگیزۀ ترفیع رتبۀ علمی و افزایشگاه جایگاه شغلی خود به نگارش مقالات علمی واداشته است. اما این سکه روی دیگری نیز دارد؛ چراکه چنین نگاه تثبیتشده و البته رو به گسترشی در محیطهای دانشگاهی، با ایجاد و رواج برخی از آسیبها نیز همراه بوده است که بارها صاحبنظران و دغدغهمندان در خصوص آنها تذکر دادهاند.[5]
به اذعان بسیاری از صاحبنظران فرایند مذکور با روندی افزاینده، به دلیل خارج شدن از سیر طبیعی و قطع ارتباط با نیازهای واقعی جامعه و مسئلههای اصلی علوم انسانی در کشور، هر ساله منجر به تولید انبوهی از مقالات علمیپژوهشی یا ترویجی میگردد که تنها ثمرۀ آن افزایش حقوق یا اعتبار نویسندگان آنهاست و نه چیز دیگر.[6] در ادامه نگارنده به دلیل آشنایی اندک خود با رشتۀ ادبیات قصد دارد این مسئله را در حوزۀ محدود شعر سالهای اخیر به طور اجمالی مورد بررسی قرار دهد.[7]
با نگاهی اجمالی به تولیدات علمی سالهای اخیر در رشتۀ ادبیات، روشن خواهد شد که این حوزه نیز مانند سایر رشتههای دانشگاهی چنانکه گذشت در زمینۀ تحقیق و پژوهش از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. این رشته به رغم تولید پیوستۀ انبوهی از رسالههای دانشجویی و مقالات علمی و رشد فزایندۀ تعداد و رتبۀ محققان و پژوهشگران دانشگاهی، سالهاست که هیچ تحول جدی و مؤثری را شاهد نبوده است. واقعیت آن است كه عرصۀ پژوهش و مقالهنویسی در این رشته به رغم حجم فربه و تكثر بسیار خود، كمترین پیوستگی و ارتباط را با جریان فعال و زندۀ ادبیات داراست. نشریات علمی مرتبط با مراكز علمی در این رشته با وجود قوت محتوایی و پشتوانۀ علمی معتبری كه دارند، چندان به اتفاقات اصلی و جاری عرصۀ ادبیات امروز كشور توجهی نشان نمیدهند و صرفاً در بازخوانی میراث گذشته یا مرور چندبارۀ ترجمههای سدههای اخیر غرب متوقف شدهاند و ارتباط خود را با بخش زنده و اثرگذار ادبیات قطع كردهاند. در این نشریات یا گذشتۀ ادبی ایران با روشها و ابزارهای غیر روزآمد و به شكلهای تكراری مورد كندوكاو قرار میگیرد یا با از بر كردن و گرتهبرداری مكرر نظریات و آرای منتقدان غربی، به صورتی ناقص و البته غامضتر، ادبیات منزوی و برجعاجنشین شبهروشنفكری بازكاویده میشود. بدیهی است منظور این گزارش انكار ارزشهای فراوان میراث ادبی زبان فارسی یا لزوم توجه به دستآوردها و یافتههای علمی سایر ملل و بهکارگیری اصول روشمند علمی نیست؛ مسئلۀ اصلی توقف بیش از اندازه بر روی این پل و از یاد بردن رسالت اصلی مراكز علمی و دانشگاهی است.
در کنار این وضعیت میتوان از فضای دیگری نیز نام برد که بر خلاف فضای پیشین از شرایط مناسبتری برخوردار است و آن هم نشریات ادبی و آثار غیر علمی و نامعتبر (به لحاظ معاییر و چارچوبهای دانشگاهی) اما اثرگذار در این حوزه است. از این رو باید گفت در حالی که نشریات علمیپژوهشی در رشتۀ ادبیات از حرکت پویا و راهگشای خود بازماندهاند، در سوی دیگر ماجرا شاهد جریان به نسبت زندهتری هستیم که بیادعا و فارغ از نظام امتیازدهی و رتبهبخشی جاری در دانشگاهها، سرگرم تأمل و تولید سخن تازه در خصوص مسائل اصلی ادبیات است، که البته تنها ثمرۀ آن برای مؤلفانش حقالتألیفهای ناچیزی است که بعضاً دریافت هم نمیشود! تلخی این واقعیت آن زمان خود را بیشتر نشان میدهد که بدانیم بخش مهمی از تولیدات این حوزه توسط نویسندگان مقالات علمیپژوهشی مورد سرقت علمی یا انتحال قرار میگیرند و بدون برده شدن نامی از نویسندگانشان، موجبات افزایش امتیازات علمی و رتبههای شغلی سارقان دانشگاهی خود را فراهم میآورند. در اینجا جهت نشان دادن مشتی از خروار و ذکر چند مثال کوچک از انبوه جاری اتفاقاتی از این دست، به ذکر شواهدی محدود اکتفا میشود:
به عنوان مثال دکتر ا. خ در مقالۀ علمیپژوهشی «نگاهی به شعر انقلاب اسلامی» منتشرشده در شمارۀ سوم فصلنامۀ پژوهشی اندیشۀ انقلاب اسلامی در پاییز 1381 بدون ذکر منبع برخی از مطالب سیداکبر میرجعفری، پژوهشگر جوان و تأثیرگذار سالهای اخیر را در مقالۀ خود درج کرده است. در سطر ششم این مقاله نقل قولهای مستقیمی از کتاب «حرفی از جنس زمان» سیداکبر میرجعفری، بدون ذکر منبع دیده میشود.
به عنوان شاهدی دیگر ه. م در مقالۀ «بررسی قالبهای شعری در آثار شاعران عصر انقلاب»، منتشرشده در مجموعهمقالات برگزیدة فراخوان کشوری ادبیات انقلاب اسلامی در سال 1390، نقل قولهای مستقیمی از مقالۀ محمد خراسانی با عنوان «شعر انقلاب» بدون ذکر منبع انجام داده است. مقالۀ خراسانی در زمستان سال 1382، در شمارۀ 34 فصلنامۀ شعر حوزۀ هنری منتشر شده است. در آن مقاله نویسنده با بررسی غزل نوگرای انقلاب به تفاوتهای این نوع از شعر با غزل مرحوم شهریار، عماد خراسانی و هوشنگ ابتهاج اشاره میکند و آن را شعر نویی در قالب غزل مینامد. محمد خراسانی نام مستعار محمدکاظم کاظمی است. او و مصطفی محدثی خراسانی در دورة سردبیری محدثی خراسانی گاهی از روی تواضع با نامهای مستعار محمد خراسانی (کاظمی) و سعید خراسانی (محدثی) اقدام به انتشار مطالب خود میکردند.
به عنوان یک شاهد دیگر دکتر ک. ر و دکتر ح. ق مشترکاً در مقالۀ «نماد، نقاب و اسطوره در شعر پايداري قيصر امينپور» منتشرشده در شمارۀ 8 فصلنامۀ علمیپژوهشی «فنون ادبی» دانشگاه اصفهان در بهار و تابستان 1392 اقدام به ذکر بدون منبع نقل قولهای مستقیمی از مقالۀ حبیبالله بخشوده با نام «نمادگرایی در حوزة شعر سپید مقاومت» کردهاند. مقالۀ بخشوده به کوشش استاد جواد محقق در مجموعهمقالات نامآشنای «کلمات در خط مقدم» در نشر روایت فتح و در سال 1389 گرد آمده است. در مقالۀ ک. ر حتی برخی از «منابع» مقالۀ بخشوده مورد انتحال قرار گرفته است که البته به دلیل ناآشنایی نویسندۀ منتحل با موضوع، مطلبی تحلیلی به یک کتاب گزیدۀ شعر ارجاع داده شده است!
نگارنده ضمن اعتراف به وامداری خود به نظام دانشگاهی کشور و پذیریش این واقعیت که جامعۀ ادبی به سرمایههای علمی عظیم موجود در دانشگاهها نیازمند است و همچنین با اذعان به ضرورت انکارناشدنی توجه به اصول علمی و روشهای عقلانی در امر تحقیق و پژوهش و استفاده از تجارب گرانقدر حاصلشدۀ پیشین، در این یادداشت صرفاً تأکید دارد که بیاعتنایی به برخی از اشکالات روششناختی حوزۀ تحقیق و پژوهش در مراکز علمی میتواند ناخواسته خسارات جبرانناپذیری را برای مسیر توسعۀ علم و دانش کشور در پی داشته باشد.
[1]. مطابق تعریف، یک مقاله علمیپژوهشی دنبال «جستجوی حقایق و کشف بخشی از معارف» است یا به «بیان اندیشهای در موضوعی علم از طریق مطالعهای نظاممند و برای یافتن روابط اجتماعی میان پدیدههای طبیعی» میپردازد. این مقالات باید از اصالت و ابداع برخوردار باشند و مرزهای علم و فناوری را درمینوردند. مخاطبان این نشریات، استادان دانشگاه، دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی و پژوهشگران مؤسسات تحقیقاتی هستند. برخی از مجلات علمیپژوهشی ایرانی در مؤسسه اطلاعات علمی (ISI) نیز نمایه شدهاند. (به نقل از مگیران)
[2]. در تعریف مقالۀ علمیترویجی آمده است: یک مقالۀ علمیترویجی برای ارتقای سطح اطلاعات خواننده موضوعی علمی را ترویج میکند. اصولاً این مقالات جز آشناسازی هدفی ندارند و میتوانند ترجمه یا تألیف باشند. مخاطب این نشریات، افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، دانشآموزان دبیرستان، صنعتگران، مخترعان و افراد دارای تحصیلات غیر رسمی هستند. (به نقل از «تفاوت نشریات علمیپژوهشی و نشریات علمیترویجی». ایرانکنفرانس، ۱۳ مرداد ۱۳۹۱)
[3]. آئیننامۀ دانشگاه آزاد اسلامی، درجۀ پائینتری از مجلات را که علمیپژوهشی یا علمیترویجی نیستند نیز تحت عنوان علمیعمومی به رسمیت میشناسد که مطابق تعریف عبارتند از مجلاتی که «هر شمارۀ آن با تاکید بر یک رشتۀ علمی یا یک گروه آموزشی منتشر میشود» و از کمیسیون مجلات این دانشگاه دارای مجوز باشند، اما از وزارت علوم درجۀ مصوبی نداشته باشند. (به نقل از «آییننامۀ انتشار، تعیین اعتبار و نظارت بر مجلات علمی دانشگاه آزاد اسلامی». دانشگاه آزاد اسلامی؛ واحد پزشکی تهران)
[4]. ضریب امتیاز انواع مجلات علمی:
علمی عمومی
|
علمی ترویجی غیرISC
|
علمی ترویجی
ISC
|
علمی پژوهشی غیرISC
|
علمی پژوهشی
ISC
|
سایر مجلات خارجی
|
خارجی غیرISI
معتبر
|
ISI
Listed
|
ISI
(W.o.S)
|
075/0
|
1/0
|
15/0
|
2/0
|
25/0
|
3/0
|
5/0
|
75/0
|
1
|
[5]. از آن جمله میتوان به انتقادهای حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای انقلاب فرهنگی اشاره کرد: او چندی پیش در انتقاد به وضعیت نامناسب مدرکگرایی در دانشگاههای کشور، انجام پژوشهای بیاثر و صرفاً ظاهرگرایانه را به ضرر کشور دانست و گفت: حوزه و دانشگاه به دنبال مدرکگرایی بوده و به مسائل روز بیتوجه هستند؛ ما برای حل مشکلات جامعۀ خود و دستیابی به اقتصاد مقاومتی و الگوی تمدن اسلامی به نظریهپردازی توسط حوزه و دانشگاه نیازمندیم.» (به نقل از ایسنا، انتقاد رحیمپور ازغدی از مسئولان حوزه و دانشگاه؛ کد خبر: 93120804508 جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۹)
دکتر سعید زیبا کلام، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هم در همایش «اندیشه در حصار آکادمی» با اشاره به اینکه در دانشگاههای غربی حاصل چندین دوره ارائۀ مطالب در جلسات هماندیشی، یک مقالۀ علمی از سوی یکی از استادان است که در فصلنامههای علمیپژوهشی چاپ میشود گفت: این در حالی است که عصارة فصلنامههای ما مقالاتی است که اساتید برای ترفیع ارائه میکنند و فصلنامههای علمیپژوهشی را به فصلنامههای گزارش ترفیعی تبدیل کردهاند! او در ادامۀ سخنانش گفته بود: استاد راهنما نباید تنها به امضا کردن یک رساله اکتفا کند و باید وضعیت تحصیلات تکمیلی در علوم انسانی و وضعیت دروس و رسالههای این حوزه به خوبی بررسی شود. (به نقل از نشریۀ معارف؛ تیر و مردادماه 1390 ، شماره 86)
عماد افروغ، رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس نیز طی مصاحبهای با خبرگزاری برنا، با انتقاد از فرهنگ ایجاد شده در مراکز علمی در خصوص روش غلط اعتباربخشی به مقالات علمیپژوهشی، طرفداران شاخص آياسآي در پيشرفت علوم کشور را افرادي دانسته است که ايران را به حاشيۀ فعاليت علمي غرب ميکشانند. او در این گفتگو معتقد بود وابسته شدن به آياسآي از بُعد علمي باعث ميشود انديشمندان کشور از رسالت فرهنگي و اجتماعي خود محروم شوند. افروغ طی این مصاحبه اشتياق برخي اساتيد و صاحبنظران علمي به آیاسآی را نگاهي سطحي و شکلگرايانه دانسته و افزوده بود در حالي که علم با نوآوري و خلاقيت پيوند خورده، در ايران برخي مسئولان دچار نقض غرض شده و به انقلاب و انديشههاي امام(ره) خيانت ميکنند، چرا که از يک سو دم از علم ميزنيم و از دگر سو مرجعيت علم را به غرب دادهايم. او با تأکید بر اینکه پديدۀ تقلب علمي نتيجه اجتنابناپذير افزايش اشتياق به ارائۀ مقاله به مراکزي چون آیاسآی است گفته بود گرايش به آیاسآی تقلب علمي را دامن ميزند و توجه انديشمندان داخلي را از نيازهاي علمي واقعي منحرف ميکند. ضمن آنکه سطح آیاسآی سطح قابل قبولي نيست و جنبۀ جامع و تمامعيار ندارد؛ چراکه به خود مقاله اهميت داده نميشود، بلکه ارزش شکلي مجله و اعتبار مجله مد نظر قرار ميگيرد. (به نقل از تابناک؛ گرايش به ISI بلاي خانمانسوز علم کشور؛ کد خبر: ۲۹۰۰۷؛ تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۸۷ - ۱۵:۳۲)
دکتر جعفر مهراد، سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام هم با اشاره به روند رو به ازدیاد پژوهشگرانی که به منظور بهرهگیری از امتیازهایی همچون ارتقای اعضای هیئت علمی و شناخته شدن در مجامع علمی، دست به انتشار مقالات خود در مجلات علمي میزنند، بر ضرورت بررسي اصالت اين مقالات و دور بودن آنها از شائبة سرقت ادبی تأکيد کرده بود. او ضمن اشاره به اينکه بررسی و داوری مقالات توسط هیئت تحریریه و داوران متخصص حوزههای موضوعی انجام میشود، افزوده بود به دلیل عدم توانایی انسان در به خاطر سپردن متن تمامی مقالات یک حوزه، نگرانی از درج مقالاتی که اخلاق پژوهشی را رعایت نکردهاند از دغدغه های اصلی سردبیران نشریات علمی است. (به نقل از ايسنا؛ اصالت مقالات علمی با استفاده از نرم افزارهای تخصصی بررسی میشود؛ کد خبر92020704233؛ تاريخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۷)
دکتر سیدحسن حسینی عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تهران یکی دیگر از چهرههای علمی کشور است که در انتقاد به این وضعیت سخن گفته است. او در گفتگویی با اشاره به پژوهشی که به تازگی و به همراه یکی از دانشجویانش در همین زمینه انجام داده است، گفت: پدیدۀ تقلب علمی، سالهاست که در جامعۀ ما گسترش پیدا کرده است. در قالب پایاننامهنویسی، کارهای پژوهشی، آیاسآی و...
حسینی همچنین با بررسی دلایل این امر اظهار کرد ما هرچه در سیستم آکادمیک جلو آمدهایم، نگاه کمّی به آموزش عالی بر نگاه کیفی غلبه پیدا کرده است. برای مثال در دانشگاه آزاد دادن دو نمره را منوط به انتشار دو مقاله در مجلات علمی کردهاند که این خود کمیشدن آموزش را نشان میدهد. این کمیشدن به عضویت در هیئت علمی نیز کشیده شده است؛ دانشجویی که مدرک و تعداد مقالههای بیشتری دارد، شانس بیشتری نیز برای عضویت در هیئت علمی دارد. بسیاری از افراد با خرج پول توانستهاند مدارک و تولیدات علمی بیشتری به نام خود ثبت کنند و در این سیستم کمی پیشرفت کنند. در کنار این افراد، کسانی نیز بودهاند که مطالب علمیشان را خودشان تولید کردهاند، اما نتوانستهاند پیشرفت کنند.
او در ادامه با انتقاد از روند پذیرش افراد در سیستمهای آکادمیک تصریح کرد: برای ارتقاء از استادیاری به دانشیاری و یا از دانشیاری به استادی، تنها صرف اینکه فرد چه تعداد مقاله و مطلب چاپ کرده باشد، میتواند ارتقاء یابد و هیچ آزمونی برای مشخص شدن سطح سواد وجود ندارد؛ از فرد خواسته نمیشود تا سخن بگوید یا به صورت کتبی در یک جلسه چیزی بنویسد تا میزان علم او سنجیده شود. این استاد دانشگاه با اشاره به معضل مدرکگرایی شدید در جامعه گفت: یکیدیگر از دلایل افزایش تقلب علمی در ایران، مدرکگرایی است. در هیچ یک از کشورهای توسعهیافته چنین ولعی برای دریافت مدرک وجود ندارد. حجم عظیم افرادی که در ایران به سمت مدرکگرایی میروند، در هیچکجای دنیا دیده نمیشود. (به نقل از فرارو؛ ابعاد گستردة «فساد علمی» در ایران؛ کد خبر: ۲۲۴۸۰۰؛ تاريخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۲)
[6]. برای آشنایی بیشتر با این آسیب همچنین میتوانید به دو مقالۀ دلسوزانه و روشنگر «توسعۀ علمی یا تکثیر و ازدیاد مقالات» از استاد رضا داوری اردکانی، منتشرشده در در شمارۀ 35 نامۀ فرهنگستان و نیز «فربهی یا آماس؛ تحلیل ساختار مقالات ناعلمیپژوهشی» از استاد سیدحسن اسلامی اردکانی منتشرشده در شمارۀ 74-75 فصلنامۀ روششناسی علوم انسانی، مراجعه کنید.
[7]. آنچه در این یادداشت دربارۀ رشتۀ ادبیات گفته میشود، ممکن است قابل تعمیم به سایر رشتهها نیز باشد، که البته شنیدههای اینجانب از اهالی رشتههای دیگر و مطالبی که به آنها اشاره شد نیز همین را تأیید میکند، اما نگارنده به دلیل آشنایی خود با رشتۀ ادبیات صرفاً قصد بررسی همین حیطه را دارد.