موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
بررسی مجموعه شعری از افسانه غیاثوند

یادداشت حسن صنوبری بر کتاب «باغ وحش»

27 اردیبهشت 1396 15:09 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 8 رای
یادداشت حسن صنوبری بر کتاب «باغ وحش»

شهرستان ادب: یادداشت حسن صنوبری پیرامون کتاب باغ وحش، سروده‌ی خانم افسانه غیاثوند در روزنامه صبح نو منتشر شده است.متن کامل این یادداشت را بخوانید: 

یک

نگاهداری حیوانات، نه برای اموری سواری و باری، که برای امور بزمی و رزمی مربوط به گذشته‌های دور و تمدن‌های کهنی چون مصر، یونان و روم است. اما افتخار تأسیس نخستین باغ وحش به معنای امروزی‎اش که مجموعه‌ای از حیوانات را محض تفریح انسان‎ها فراهم آورند، به بند کشند و به تماشا بگذارند از آن پادشاهی انگلستان است. «باغ وحش لندن» یا «باغ وحش نائب السلطنه» نخستین‌‎بار در ۱۸۲۸ به بهانه امور علمی برپاشد، اما نهایتا در سال ۱۸۴۷ به معرض عموم درآمد و تبدیل به یک مرکز تجاری و تفریحی پردرآمد برای بریتانیا شد.

مانند خیلی از امور دیگر آشنایی ایرانیان با این پدیده مرهون سفرهای درمانی و سیاحتی پادشاهان بیمار قاجار بود. ناصرالدین شاه قاجار به تبع دیگر علایقش به غرب، دستور تاسیس نخستین باغ وحش ایران را با عنوان «مجمع الوحوش ناصری» در تهران صادر کرد و از آن پس یکی دیگر از صنایع مترقی و دستاوردهای نوین انگلیسی به سرزمین ما صادر شد. چنانچه فوتبال هم در پایان دوره قاجار از انگلستان به کشور ما آمد. باغ وحش هم مانند خیلی چیزهای دیگر بی‎تحقیق و تامل و تفقه و صرفا به خاطر پیروی از غرب در سرزمین ما رونق گرفت. هرچند ما در پیروی از این پدیده‎ی مترقیT تمام و کمال از الگوهای خود در غرب وحشی پیروی نکردیم. اروپایی‎ها و آمریکایی‎ها تقریبا همزمان با تاسیس باغ وحش‌های حیوانی، اقدام به تاسیس «باغ وحش انسانی» کردند. جایی درست شبیه باغ وحش حیوانی، با این تفاوت که در آن به جای شیر و پلنگ و میمون و شامپانزه؛ انسان نمایش داده می‎شد. سیاه‎پوست‎ها، سرخ‎پوست‎ها، زال‎ها، قدکوتاه‎ها، قدبلندها‎، گوژپشت‎ها، بومی‎ها، لک و پیسی‎ها، مبتلایان به بیماری‎های خاص و کلا چهره‎های متفاوت، ساکنان این باغ وحش‎های انسانی شدند تا برای ساعاتی انسان غربی را سرگرم کنند. «سارا بارتمن» در بریتانیا و «اوتا بنگا» در آمریکا، فقط دو مورد معروف از نابودی اخلاق انسانی در غرب است که به جز تضییع حقوق، به مرگ هر دو نفر در جوانی منجر می‌شود.

 

دو

کسی که امروز به باغ وحش می‎رود یا کسی که حیوانی را در بند می‎کند، اگر فکر نکند، اتفاقی برایش نمی‎افتد؛ اما اگر بیاندیشد با پرسشهایی درباب آزادی، عدالت و حقوق مواجه می‎شود. غرض از نگارش این یادداشت و بیان این سخنان این نیست که هرگونه نگاهداری حیوان و باغ وحش محکوم است، غرض طرح مسئله است و پرسش از اینکه آیا هیچ از منظر اخلاق و دین به این موضوع اندیشیده‎ایم؟

 آنچه مسلم است این است که نیکی، ترحم و قائل شدن حقوق برای حیوانات در آیین‎های کهن ایرانی و به ویژه در تعالیم اسلامی حضوری پررنگ دارد. چند روایت از پیامبر اسلام درباب حیوانات:

* چارپايان سالم را سوار شويد و آنها را سالم نگه داريد و آنها را كرسى خطابه و صحبتهاى خود در كوچه ها و بازارها نكنيد؛ زيرا بسا مركوبى كه از سوارش بهتر و بيشتر از او به ياد خداوند تبارك و تعالى باشد.

*  به صورت حيوانات نزنيد؛ زيرا آنها حمد و تسبيح خدا مى گويند.

* پیامبر اسلام، وقتى ماده شترى را ديد كه زانويش بسته شده و بارش همچنان بر پشت اوست ـ فرمود : صاحب او كجاست ؟ به او بگوييد خودش را براى شكايت اين شتر در قيامت آماده كند .

* آيا درباره اين بى زبانى كه خداوند در اختيار تو گذاشته است، از خدا نمى ترسى؟! او از درد و رنجى كه به وى مى رسانى نزد من شكايت كرد .

 

سه

سال گذشته در چنین روزهایی بود که مجموعه‎‎شعری با عنوان «باغ وحش» سروده یکی از شاعران نوگرای امروز یعنی خانم «افسانه غیاثوند» منتشر شد. به جز یک شعر که نیمایی‎ست، همه اشعار در قالب سپید و منثور هستند، قالبی که خیلی دوستش ندارم، اما اهمیت موضوع کتاب و نگاه نویسنده مجبورم می‎کند درباره‎اش بنویسم.

شاید کمی دیر، اما بالاخره با این کتاب، شعر به طور جدی وارد موضوع حقوق حیوانات شد. شعر فارسی در بسیاری از ادوار خود همواره پاسدار شرافت و اخلاق و دین بوده است. موضوع قائل شدن حقوق برای حیوانات هم یکی از موضوعات و ارزش‎های اخلاقی و دینی نزد ایرانیان و مسلمانان است. از همین رو به تبع روایات و احادیث اسلامی و فرمایش معصومان (علیهم السلام) این موضوع حتی در شعر کهن فارسی هم حضور دارد. چنانچه نمونه اعلا و مشهورش از فردوسی و سعدی را همه در خاطر دارند: «میازار موری که دانه‌‎کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است». باری، پدیده‎ی «باغ وحش» پدیده‎ای مدرن و متفاوت با آزاردادن‎های دوران کهن است. این پدیده و پدیده‎های مشابهش به عنوان یک آسیب شناخته نمی‎شوند، بلکه به عنوان یک تفریح سالم و نشانه‎ای از تمدن و مدنیت سرزمین‎ها هستند. این است که باید شعر، ولو به عنوان یک پرسشگر و یک تذکر دهنده به طور جداگانه و خاص در این موضوع وارد شود. قطعا در چنین موضوعی فقه اسلامی هم باید وارد شود و بر اساس آیات و روایات مستند پژوهش کند. شاید هم این مهم انجام شده  و من خبر ندارم.

برای من بدیهی است که در چارچوب قوانین خداوند، انسان می‎تواند برای ادامه زندگی از حیوان‎ها بهره بگیرد. این چیزی است که خدا برای او قرار داده است. حتی اینکه تماشای حیوانات زیبا هم از نعمت‎های خدا به انسان است. اما در اینکه این بهره‎مندی تا چه حد است و آیا می‎توان برای تفریح و تماشا حق آزادی و زندگی طبیعی را از حیوانات تضییع کرد باید اندیشید. آیا اجازه داریم برای سرگرمی حیوانی را از سرزمینش به قفسی که عمرش را می‎کاهد و طبیعتش را نابود می‎کند تبعید کنیم؟ آیا اجازه داریم برای زیبایی خانه یا لباس خود، کلاه از سر گوزن و پالتو از تن روباه برباییم؟

«باغ وحش» به همین مسائل اندیشیده است و به خصوص سراغ مفهوم بلند «آزادی» رفته است. مفهومی که ارتباط مستقیمی با ذات انسانیت دارد. مفهومی که بیش از تمام ارزش‎های دیگر توسط انسان‎ها، به ویژه انسان‎های غربی و انسان‎های مدعی تمدن تبلیغ می‎شود. و جالب اینکه این ارزش توسط خود این جماعت چه در مورد انسانش و چه در مورد حیوانش زیرپاگذاشته می‎شود. شاید در روزگاری که جان انسان‎ها از حیوان‎ها کم‎ارزش‎تر شده؛ در روزگاری که زیاده‎خواهان و برتری‎جویان انسان‎های بی‎گناه را در سراسر جهان به ویژه آسیا، آفریقا و خاورمیانه پست‎تر از حیوان‎ها به قتل می‎رسانند، پرسش از حقوق حیوان‎ها عجیب و کم ارزش به نظر بیاید. اما باید توجه داشت این توحّش‎های هولناک و مانورهای عظیم تجاوز به حقوق دیگران، از توحّش‎ها و تجاوزهای کوچک آغاز شده. همان انسان، تفکر، اندیشه و حرصی که نخستین باغ وحش حیوانی را بنا نهاد، نخستین باغ وحش انسانی را نیز بنا کرد.

باری به نظرم شاعر کتاب، از پس میله‎های فلزی باغ وحش فقط به حقوق حیوانات نمی‎نگرد و سعی کرده به کلیت مفهوم آزادی نیز بیاندیشد. آزادی چیزی است که تا وقتی در آن هستیم نمی‎بینیمش. کتاب باغ وحش به ما می‎آموزد می‎توانیم با تماشای آزادی نداشته‎ی حیوانات در باغ وحش بیشتر آزادی را بفهمیم و بشناسیم و از آن دم بزنیم. چه اینکه حیوانات در آفرینش شبیه‎ترین موجودات به انسانها هستند و آزادی فصل مشترکشان است.

حرکت فرهنگی درخشانی خواهد بود که در ایام پربازدید باغ وحشها در بهار و تابستان، خود متصدیان باغ وحش‎، و یا سازمان محیط زیست و یا شهرداری، این کتاب را به بازدیدکنندگان معرفی کنند یا هدیه بدهند.

 

 

چند شعر از این کتاب:

«کابوس»

پایان قصه بود
تمام حیوانات رفته بودند
تنها باغ وحش مانده بود
و حصاری که هرقدر می‎گریخت
هنوز
گورخری بود

 

«وصیتنامه یک نهنگ»

در نزدیک‎ترین برکه غرقم کنید
یکی از همین روزها که خواهم مرد
نمی‎گویم سواحل سرشار از گوش‎ماهی‎ها و صدف‎ها
نمی‎گویم آب‎های آزاد جهان
در نزدیک‎ترین برکه...

 

و شعری که مرا یاد همان موضوع باغ وحش انسانی می‎انداخت:

«اشتراک نژادی»

در جهان آدم‎ها
از تبعیض خبری نیست
و به حال یک سیاهپوست فرقی نمی‎کند
که گوریل باشد
یا انسانی
در هرصورت او را حیوان صدا می‎کنند
در هرصورت
نباید آزاد بماند


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یادداشت حسن صنوبری بر کتاب «باغ وحش»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.