موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به قلم مرتضی شمس‌آبادی

درباره رمان «شاه‌کشی» نوشته ابراهیم اکبری‌دیزگاه

24 مهر 1396 18:34 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
درباره رمان «شاه‌کشی» نوشته ابراهیم اکبری‌دیزگاه

شهرستان ادب به نقل از خراسان: چطور کسی که سرش به کار خودش است، ترس برش می دارد و با کسی کار ندارد، نه جرئت حرف زدن دارد و نه شجاعت یک جمله دیوارنویسی در شب را، به جایی می رسد که سلاح در دست می گیرد و نقشه می کشد در جشن دوهزارو پانصد ساله شاهنشاهی، محمدرضا پهلوی را به قتل برساند؟ ! " شاه کشی" روایت همین چگونگی است. داستان پسری که این بار به جای برادرکشی های معمولِ سلطنت، راه می افتد تا پهلوی دوم را بکشد و انتقام بگیرد. تا انتقام کشته شدن پدرش، زندانی شدن های برادرش، شکنجه های خواهرش را که هیچ کس از آن حرفی نزد و نپرسید، بگیرد؛ تا قولی را که به خودش داده بود، عملی کند.
این رمان را " ابراهیم اکبری دیزگاه" قلم زده است و شهرستان ادب آن را در 253 صفحه، با طرح جلدی مینی مالیستی، به چاپ رسانده است. رمانی با نثری ساده و خودمانی که به دور از هر پیچیدگی به روایت داستان خودش می پردازد: می گفت کشتن را می شود یاد داد، اما مردن را باید خودت یاد بگیری.... می گفت: اول باید مردن را تمرین کنی، بعد کشتن را. من نه مردن را یادگرفتم نه کشتن را... مهم نیست چه کسی مرا می کشد. مهم این است که چه کسی برایم گریه می کند.
این جا، بودن یا نبودن مسئله نیست، مسئله کشتن یا نکشتن است. دودلی ها و تردید ها، کشمکش های درونی و بیرونی، ترس و دلهره تصمیم گرفتن و توانستن و نتوانستنِ کشتنِ یک انسان، مسئله است. قهرمان داستان، مدام با خودِ درونی و اطرافیانش در کلنجاراست و لرزه های انتقام و خشم چنان وجودش را سرشار می کند که هویتِ ساکت و سربه زیرش را به یک طغیانگر تغییر می دهد؛ طغیانگری که تنها 24 ساعت مانده به اجرای عملیات، هنوز مردد است که ماشه تفنگ را بکشد یا نه. شاه مملکت را بکشد یا نه. در این رمان می بینیم خانواده ای متلاشی شده از عقیده و تفکر که نخ تسبیح خود را از دست داده است نه راه پیش خواهد داشت و نه راه پس. همین است که مدام رویا و کابوس و خواب و هذیان، گریبان تک تک شان را می گیرد و هریک را به سویی پرتاب می کند و روی مرز وهم و حقیقت و خیال و واقعیت رهایشان می کند.
" شاه کشی" از سنتی می گوید که پسر جوان یا می پذیرد و رها می شود از بندِ اسارتش یا در خود می پوسد و شاهد خون های به زمین ریخته می شود. از سنتی می گوید که معنی اش ایستادن است و ماندن، حرف زور را نپذیرفتن و حرف زدن.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • درباره رمان «شاه‌کشی» نوشته ابراهیم اکبری‌دیزگاه
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.