موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از حسن صنوبری

سه پنجره به «سه دیدارِ» نادر ابراهیمی

14 خرداد 1393 17:11 | 2 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.7 با 20 رای
سه پنجره به «سه دیدارِ» نادر ابراهیمی
شهرستان ادب: «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‎آمد»  بی‎شک مهمترین اثر در حوزه‎ی ادبیات داستانی است که با موضوع رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی نوشته شده است. نویسنده‎ی این کتاب، داستان‎پرداز و رمان‎نویس بزرگِ معاصر زنده‎یاد نادر ابراهیمی است که پیش از نوشتنِ «سه دیدار» با «آتش بدون دود»، «بار دیگر شهری که دوست می‎داشتم» و دیگر داستان‎ها و عاشقانه‎هایش از معتبرترین و محبوب‎ترین نویسندگانِ پنجاه سال اخیر در ایران بود. در اهمیت این کتاب همین بس که خود مرحوم نادر ابراهیمی در پایان سه دیدار نوشته است:

«همین‌قدر می‌گویم که در عمر خویش، کاری چنین کمرشکن، در هم کوبنده و خوف‌انگیز انجام نداده‌ام، و نه، دیگر، خواهم داد» .


یک:

حال و هوای کتاب چه از نظر رویکرد سیاسی اجتماعی و چه از نظر رنگ‎آمیزی حسی حماسی و عاطفی بسیار یادآور شاه‎کار نادر ابراهیمی یعنی رمان «آتش بدون دود» است. «آتش بدون دود» یک کار عظیم است. اگر کارهایی مثل «بار دیگر شهری که دوست می‎داشتم» را بخواهیم به یک ترانه و تک‎آهنگ زیبا در موسیقی پاپ تشبیه کنیم، در مورد کاری در حد و حدود «آتش بدون دود» باید موسیقی ارکسترال سمفونیک را مثال بزنیم. این تشبیه فقط ناظر به حجم کار نیست، بلکه رتبه، موضوع و کلاس کار نیز مدنظر است. علی‎ای‎حال طبع نویسندگیِ نادر ابراهیمی و کثرت علاقه‎ها، دغدغه‎ها و تجربه‎های زیستی هنری او خیلی مایل به سمفونی نبود و در عمل باعث شده بود او به جای پنج کار حجیم (که مثلا بنا به تجربه دوتایش موفق و سه تایش ناموفق باشد) یکی دو کار حجیم و ده دوازده کار سبک‎تر (که حداقل نیمی از آن ها شاخص هستند) داشته باشد. همانطور که می دانید این دو جلد رمان، تمام سخن و انگیزه‎ی نویسنده برای سه دیدار نبوده است و سه دیدار نیز چون «جاده‎های آبی سرخ» از کارهای ناتمام مرحوم نادر ابراهیمی است که با بیماری و مرگ ناگهانی این نویسنده ی بزرگ ادامه پیدا نکرد. جلد نخست «رجعت به ریشه‎ها» نام دارد و جلد دوم «در میانه‎ی میدان» و هر دو جلد در بین سال‎های ٧٥ تا ٧٦ نوشته شده‎اند. جلد سوم هم که سرنوشتش هیچ‎گاه مشخص نشد و گویا مفقود شده، «حرکت به اوج» نام داشته است. باری اگر «سه دیدار» به سرانجام می‎رسید و مثلا ده جلد تمام می شد می شد جزو سمفونی‎های نادر ابراهیمی.

اما به جز دغدغه های سیاسی، اجتماعی، تاریخی، به جز انطباق خط سیر داستان بر یک دوره‎ی میان‎مدت تاریخی، به جز حجم کار و ویژگی‎هایی از این دست که «سه دیدار» را به «آتش بدون دود» شبیه می‎کنند، سه دیدار حال و هوا و رنگ‎آمیزیِ دیگری دارد که در آن متانت در روایت، آرامش در اندیشه، و غلظتِ خمیرمایه‎های عرفانی فلسفی را می‎توان دید. آغازگرِ این رنگ‎آمیزیِ جدید در آثار نادر ابراهیمی پیش از سه دیدار، رمانِ «مردی در تبعید ابدی» است که به جز آن ویژگی‎هایی که گفته شد شباهت‎های دیگری هم با سه دیدار دارد. از جمله اینکه این کتاب نیز بر اساس زندگیِ یکی از شخصیت‎های برجسته‎ی ایرانی اسلامی یعنی فیلسوف نامدار صدرالمتالهین شیرازی _معروف به ملاصدرا_ نوشته شده است. جالب اینکه ملاصدرا نیز همچون امام خمینی یک عالم شیعیِ سرشناس و از اهالی برجسته عرفان و فلسفه در روزگار خود بوده است و جالب‎تر اینکه اندیشه‎ی فلسفی امام خمینی بسیار متاثر از دیدگاه‎های او و نظام فلسفی مخصوصش یعنی «حکمت متعالیه» است.

اتفاق و دغدغه‎ای که در دوران متاخر نویسندگی نادر ابراهیمی باعث خلق آثاری چون «مردی در تبعید ابدی» و «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‎آمد» شده است، برآمده از نگاه و ایده‎ای جدید بود که البته بی ارتباط با گذشته‎ی فکری هنری ابراهیمی نبود. در دوره‎ی نخست نویسندگی، نادر ابراهیمی همواره به اعتلای جامعه‎ی ایرانی می‎اندیشد اما این جامعه‎ی ایرانی را بیشتر یک «جامعه» می‎بیند. در حالی که در دوره‎ی دوم نیز که باز به دنبال اعتلای همان جامعه‎ی ایرانی است، ابراهیمی بیشتر به فرد توجه می کند. در «آتش بدون دود» نادر ابراهیمی همواره می‎کوشد تا جامعه را بیدار کند، او نیز مانند بیشتر روشنفکرانِ آن‎روزگار که تحت تاثیر اندیشه‎های مارکسیستی بودند به «آگاه‎سازیِ توده‎ها» می‎اندیشد و فکر می‎کند تا توده آگاه نباشد اتفاقی نمی‎افتد. حال آنکه در دوره‎ی متاخر عمر هنری، هم با توجه به شدت گرفتن اندیشه‎های ایمانی اسلامی در او و هم با توجهش به تاثیر «افراد بزرگ» در اعتلای جامعه‎ی ایرانی بیش از پیش به ارزش و اهمیت «فرد» باورمند می‎شود. او می بیند که یک خمینی یا یک ملاصدرا به تنهایی می‎تواند جهانی را به آنی دگرگون کند. اینجاست که نادر ابراهیمی تصمیم می گیرد به جای ساختن قهرمان‎های ایدئال ذهنی، روایت‎گرِ همین قهرمان‎های واقعی باشد. او خود در این‎باره می‎گوید:

«و بر آن شدم که تا زنده‌ام، آرام آرام روی همین گروه از شخصیت‌های میهنم کار کنم؛ یعنی شخصیت‌های فلسفی،‌ مذهبی که اسباب فخر فرهنگ ملی ما هستند...
امام را دوست داشتم و باور داشتم و هنوز هم  دوست دارم و در تاریخ ایران هیچ کسی را نمی‌شناسم که همتا و همپای امام باشد. البته من پیش از سه دیدار، «مردی در تبعید ابدی» را نوشتم»

 

دو:

باری این کتاب پس از انتشار نخست خود در سال ٧٧ از دو سو مورد ستم واقع شد. یکی از سوی روشنفکران و رسانه‎هایشان که نمی‎توانستند و نمی‎خواستند  باور کنند که نام بزرگی در ادبیات داستانی مثل نادر ابراهیمی نیز خود را زیر سایه‎ی نام و پیام امام خمینی می‎بیند و می‎نماید. در نتیجه سعی کردند با بایکوت کردن این کتاب و زخم زبان زدن به نویسنده‎اش عصبانیت و تنبیه خود را به نادر ابراهیمی به خاطر عدم رعایتِ قواعد و قوانین دنیای روشنفکربازیِ ایرانی نشان دهند. ناگفته پیداست که آن زخم زبان‎ها چگونه سخنانی بوده‎اند.

خانم فرزانه منصوری همسر نادر ابراهیمی سال گذشته در گفت‎وگو با شهرستان ادب گفت:

« در مورد «سه دیدار». اول این را باید بگویم، برای کسانی که می‌گویند نادر ابراهیمی چطور برای امام کتاب نوشته‌ است؟ نادر ابراهیمی خیلی پیش از این‌که امام خمینی رهبر یک انقلاب بشود ایشان را می‌شناخت، از خرداد ۴۲ می‌شناخت و در پی شناخت مردی بود که واقعا او را مبارز می‌دانست. حرکات او را دنبال می‌کرد. مثل این‌که آدم زندگی چه‌گوارا یا فیدل کاسترو را دنبال کند که شخصیت‌‌های مبارز واقعا زیبایی بودند. من حتی یادم است توی همان دوران شلوغی انقلاب روزنامه‌ها را می‌آورد و می‌خواست از یادداشت‌ها و خبر‌های کوچک روزنامه‌ها کتابی به نام «نهضت ایمان» بنویسد. من به او کمک می‌کردم و این اخبار را می‌بریدم و توی یک پوشه به نام «مستندات نهضت ایمان» جمع می‌کردم. از خرداد ۴۲ دنبال این مرد به عنوان یک مبارز بود . بعدها دانست که ایشان فیلسوف هم هست، شاعر هم هست. نمی‌دانم شعر‌های امام را خوانده اید یا نه؟ سه دیدار را برای این ننوشت که حقوق یا مزد بیشتر یا پست و امتیازی بگیرد. نه، مثل همۀ حق‌التالیف‌ها بود. چون به امام اعتقاد قلبی داشت. توی این کتاب می‌بینید که از تاریخ اجداد حضرت امام شروع کرده است و می‌بینید که چقدر زیبا و لطیف سرگذشت ایشان را گفته است. نادر اعتقادش را با صدای بلند بیان می‌کند. روزی هم اگر بفهمد که این اعتقاد اشتباه بوده ‌است باز هم با صدای بلند می‌گوید که من اشتباه کرده‌ام. هنوز هم این اتفاق نیفتاده ‌است. اگر روزی این اتفاق بیفتد من به جای نادر از اینکه دربارۀ امام نوشته، عذرخواهی می‌کنم از یک ملت ...
... معترضان به نادر همان شبه روشنفکران بودند. این قبیل افراد که به عقاید دیگران احترام نمی‌گذارند؛ اینها در واقع شبه روشنفکرانند. روشنفکر واقعی طرف مقابلش را درک می‌کند و خیالبافی نمی‌کند که حالا نادر چقدر گرفته ‌است!»

 
اما ستم دومی که بر این کتاب رفت در موضوع چگونگی انتشار آن بود. این کتاب پس از انتشار نخستش در سال ٧٧ توسط انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری (که اکنون انتشارات سوره مهر در آن مقام قرار دارد) دیگر منتشر نشد تا ده سال بعد که نادر ابراهیمی درگذشت. آن زمان بود که سوره مهر (انتشارات حوزه هنری) تازه اعلام کرد که سه دیدار به زودی منتشر خواهد شد! اما باز منتشر نشد، و تا چند سال بعد این روند ادامه پیدا کرد.  نگارنده در تمام این سال‎ها در نمایشگاه کتاب‎ها و کتاب فروشی‎ها در جست‎و‎جوی این کتاب بود تا سرانجام سال ٩٠ با ناباوری تمام توانست طرح جلد سه دیدارِ تجدید چاپ شده را در ویترین یکی از کتاب فروشی‎های مسلمان پیدا کند. عجیب اینکه در همان سال ٩٠ سه دیدار توانست به چاپ ششم برسد.


سه:

آدم هایی مثل نادر ابراهیمی در این روزگار غریب اند. در پایان دهه پنجاه و آغاز دهه شصت روشنفکران توده‎ای با او درافتادند تا راه خود را از مردم جدا کند. در دهه هفتاد که تاریخ انقضای توده‎ای‎ها گذشته بود نیز روشنفکران لیبرال مسلک (که بسیاری‎شان  شاگرد خود نادر ابراهیمی بودند) به انکار او برآمدند و همراهی او را با انقلاب و اسلام برنتافتند. دردناک‎تر از همه ستیزِ بعضی از اهل مذهب و نویسندگان مسلمان پس از انقلاب با این داستان نویس مبارز و متعهد سرزمینمان است. واقعا نمی دانیم اگر روزی روزگاری آن استاد عزیز و بزرگوارِ متشرع بتوانند در محاکم ثابت کنند نادر ابراهیمی کافر است چه اتفاق خوب و مهمی برای ادبیات یا اسلام یا مسلمانان می‎افتد.

زنان و مردان بزرگ همیشه در روزگار خود غریب بودند. چه آن مردی که در تبعید ابدی بود، چه آن مردی که از فراسوی باور ما آمد و چه مردی چون نادر ابراهیمی. به یاد بیاوریم آن هنگام که پیر و پیشوای شگفت‎انگیز ما، امام خمینیِ عزیز ما در ابتدای راه پرچم مبارزه به دست گرفتند تا کفر و ستم را کنار بزنند، پیش از صف شاه دو صف از به ظاهر همراهان مقابل ایشان ایستادند. یک صف از متجددین و صفی دیگر از متحجرین.

دعاگوی غریبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • سه پنجره به «سه دیدارِ» نادر ابراهیمی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: