موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پرونده‌کتاب «جشن باغ صدری»

«اتفاقی تازه در داستان انقلاب» | یادداشت مهدی کفاش بر «جشن باغ صدری»

22 بهمن 1394 00:56 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 7 رای
«اتفاقی تازه در داستان انقلاب» | یادداشت مهدی کفاش بر «جشن باغ صدری»

شهرستان ادب به نقل از فارس: مجموعه داستان «جشن باغ صدری» اتفاق تازه­‌ای در ادبیات انقلاب است. اتفاقی که تقریباً بی­‌بدیل است. این کتاب با 76 صفحه ،کم حجم اما سرشار از خلاقیت است. عذرا موسوی داستان را خوب می­‌شناسد اما تلاشی در به رخ کشیدن عناصر داستان ندارد. او عناصر داستانی را در داستان‌هایش به گونه­‌ای به کار می­‌گیرد که بیش از آنکه قوت یکی از عناصر داستانی را بنماید، تمام عناصر داستانی در چینشی منظم در کنار هم روایتگر داستان‌هایی جذاب و ناشنیده باشند.

در این نوشته سعی شده تا بخشی از آنچه باعث لذت خواندن داستان‌ها در «جشن باغ صدری» شده­‌است و کمتر به چشم خواننده عادی می­‌آید زیر ذره­بین نقد قرار گیرد تا با کشف آنها خواننده در خوانشی دوباره لذت فهم جدیدی را تجربه کند.

*داستان‌هایی با زاویه دیدهای متفاوت

نویسنده زاویه دیدهای مختلف را می­‌شناسد و از ظرفیت و امکاناتی که هرکدام در نقل روایت در اختیار نویسنده می­‌گذارند آگاه است. در روزگاری که از سر روزمرگی و گاه تنبلی و بی­‌حوصلگی نویسنده، فقط داستان­‌های آپارتمانی با زاویه دید منِ راوی نوشته می­‌شود، عذرا موسوی در مجموعه داستان «باغ صدری» تسلط خودش را با آزمودن زاویه­ دیدهای متفاوت به نمایش گذاشته است. زاویه دیدهایی که تحمیلی نیست و از نوع روایت و ماجرای داستان برآمده است.

زاویه دید دانای کل در داستان «یک بررسی موشکافانه»، زاویه دید منِ ناظر (اول شخص غیر قهرمان) در داستان «جشن باغ صدری»، زاویه دید منِ راوی (اول شخص قهرمان) در داستان «گلدان شکسته»، زاویه دید عینی- نمایشی (به جز دو پاراگراف آخر صفحه 48 که گریزی به زاویه دید دانای محدود به مجتبی می­‌زند و احتمالاً سهوی است!!) در داستان «جشن از ما بهتران»، زاویه دید دانای کل در داستان «زندگی عادی­ست»، زاویه دید دانای محدود به رخشنده در داستان «چادر خاکی»،  زاویه دید منِ راوی (اول شخص قهرمان) در داستان «مردی در بالکن شیرینی پزی».  

*ظلم و ستم و... درد

نویسنده ظلم و ستم را محور داستان­‌هایش قرار داده است. ظلمی که موجب به وجود آمدن  رنج و درد شده­ است. ظلم و ستمی که گاه مستقیم بر زندگی قهرمان­‌های داستان‌هایش تأثیر گذاشته و گاه با واسطه موجب آزار و اذیت­شان شده­ است. عذرا موسوی معتقد است در زمان پهلوی پدر و پسر فرقی نداشت که کجا بودی یا متعلق به کدام طبقه اجتماعی بودی؛ هرجا که بودی مورد ظلم واقع می­‌شدی و تنها سطح این آزار و رنج است که متفاوت است.

در داستان «یک بررسی موشکافانه»، معلولیتی که برای احمد 15 ساله به خاطر شکنجه ساواک رخ داده باعث رنج همیشگی­ احمد و مادرش شده است. مادر احمد، قاسم فردانی را  به دلیل لو دادن احمد مقصر می­‌داند. قاسم فردانی که خودکشی کرده­ است!

«جشن باغ صدری» روایتگر اجباری است که بر پدر کارمند یک خانواده متوسط از طرف اداره شده­ است. اداره او را مجبور کرده­ است که در جشن باغ صدری با همسرش حاضر شود. مرد باید غیرتش را قربانی کند تا بی­کار نشود آنهم در حالی که دختر دم بخت دارد. از طرفی همسرش هم تحت فشار است که باید دینش را به مسلخ ببرد. راه چاره در ظاهر مضحکی هم دارد و آن پذیرش زنی به نامه طوطی به عنوان همسر شوهرش هست تا به جایش در جشن باغ صدری حاضر شود. زنی که بی­مزدِ کلان هم حاضر به این کار نیست. همکار مرد راه دیگری را انتخاب می­‌کند و خودکشی می­‌کند!

«گلدان شکسته» شرح زندگی درد آور مادری در بند زندان ساواک است که نوزادش را در زندان به دنیا آورده ­است. سینه­‌های پر شیر زن همراه با یادآوری گرسنگی کودکش که بیرون از زندان است درد می‌گیرد و زن را مجبور به دوشیدن دردآور شیر و ریختن کنار سلول انفرادی می­‌کند.

«جشن از ما بهتران» اوج رنج و ستم است. درد آورترین داستان این مجموعه را می‌­توان این داستان دانست. داستانی که در پس زمینه جشن با شکوه دوهزار و پانصد ساله پهلوی در تخت جمشید بیان می­‌شود. سمیه خواهر کوچک نوجوانی به نام مجتبی دو هفته است که بیمار است و در تب می‌­سوزد. عمویش که ستوان ژاندارمری است و برای تأمین امنیت جشن از تهران به مرودشت آمده است به خانه آنها سر می­‌زند تا برادرش- پدر سمیه و مجتبی- را ببیند. پدر کارگر کارخانه است. قرار است عمود فردا بیاید و سمیه را به دکتر برساند. به محض رفتن عمو از خانه سمیه به سرفه می‌افتد و خون بالا می‌آورد و از هوش می­‌رود. مادر و مجتبی می­‌خواهند دنبال پدر بروند اما سربازان نمی­‌گذارند که به محدوده حفاظت که کارخانه در آن است وارد شوند و هرچه التماس می­‌کنند بی­‌اثر است و سمیه کوچولو می‌میرد!

«زندگی عادی­ست» داستان در مورد خانواده­‌ای مرفه و احتمالاً تهرانی است. آقای بهارلو و همسرش که منتظر پسر سربازشان هستند تا ضیافتی برگزار کنند. به همراه آقای بهارلو دختری با یک ساک پر از اعلامیه وارد خانه می‌­شود. آقای بهارلو به دختر پناه داده­‌است. خانم بهارلو لباس‌­های دختر را عوض می‌کند و آقای بهارلو ساک را مخفی می‌­کند. مأموران در جستجوی دختر وارد خانه می­‌شوند. دختر فراری در حکم دختر نداشته آقای بهارلو و همسرش شده­ تا مأموران را فریب دهند. نویسنده اینجا در نمایش آزار و اذیت، به خانواده­‌های سطح بالای اجتماع نظر دارد. در این داستان ظلم، زندگی عادی را هدف گرفته و امنیت و آرامش یک خانواده­ی بی­دغدغه و مرفه را از بین برده و ترس و اضطراب را جایگزین کرده ­است.

«چادر خاکی» داستان یک خانواده روحانی مشهدی به نام آقا سید است. رخشنده -همسر آقاسید- به دنبال آقا سید که به صحن گوهرشاد رفته تا در تحصن معترضین به کشف حجاب به رهبری «شیخ بهلول» شرکت کند وارد صحن گوهرشاد می­‌شود. تیراندازی به متحصنین از بالای دیوارهای مسجد گوهرشاد شروع می­‌شود. رخشنده که خود روی زمین افتاده کودک بلوچی را می­‌بیند که مادرش گلوله خورده­ و مرده اما پسربچه او را تکان می­‌دهد و صدا می­‌کند. رخشنده خودش را به او می­‌رساند تا زیر چادر خاکی­‌اش بگیرد. در این داستان جنس رنج و درد از جنس غربت و تنهایی است. کودکی ترسیده و غریب که در دنیای خشن و میان مردان اسلحه به دستی که مادرش را هم کشته­‌اند تنها مانده ­است.

«مردی در بالکن شیرینی پزی» به انقلاب سفید و اصلاحات ارضی می­‌پردازد. این بار مادری به اتفاق دو پسر کودکش کانون ظلم و ستم هستند. شوهر مرد که کارگر کارخانه بوده است چند سال قبل به تحریک «استادان» که توده‌­ای بوده­ است در کارخانه اعتصاب می­‌کند و در تیراندازی عوامل رژیم که برای پایان دادن به اعتصاب آمده­‌اند کشته می­‌شود. مادر دو کودکش را که از گرسنگی کار می­‌کنند در نجاری برادرش به کار می­‌گمارد. کاری سخت که باعث قطع انگشت دست پسر کوچکتر شده است.  اما همان توده‌­ای مخالف بعدها نماینده مردم یزد می­‌شود و قرآن را برای شهادت گرفتن سر دست می­‌گیرد. این کار باعث خشم زن می­‌شود و با سیلی به صورت استادان می­‌زند و همه ظلم و ستمی که  به خاطر سست عنصری و جاه­ طلبی امثال استادان بر سر او و فرزندانش رفته را فریاد می‌­زند. رنج این داستان به خاطر بی­‌پناهی دو یتیم و مادرشان است. بی­‌پناهی و دردی که زن و بچه‌­هایش به خاطر کشته­ شدن پدر خانواده به دست عوامل رژیم شاه دچار شده­‌اند. پدری که در راه احقاق حق­اش جانش را از دست داده­ است.

*انقلابی برای همه

به خلاف داستان­‌هایی که پیش از این تحت عنوان داستان انقلاب مطرح شده­ است؛ داستان­‌های کتاب «جشن باغ صدری» تعریف جدیدی را برای داستان انقلاب ارائه می­‌دهد. در داستان‌های پیش از انتشار «جشن باغ صدری»، ماجراها محدود به مبارزات انقلابیون در سال پنجاه و هفت یا پیش از آن به صورت تشکیلاتی بود. مبارزان در آن داستان­‌ها اعلامیه­‌های امام خمینی را تکثیر و پخش می­‌کردند. شعار نویسی می­‌کردند و به شکل عملیات مسلحانه اقدام به آسیب زدن و مضروب کردن عوامل رژیم شاه می‌کردند.

در داستان‌های انقلاب معمولاً دشمن تنها عوامل امنیتی ساواک و نظامی رژیم شاه بودند. اما نویسنده «جشن باغ صدری»، این عوامل را معلول علتی به نام شاه و نظام پادشاهی دو هزار و پانصد ساله می‌داند. او محمدرضا شاه را ادامه رضا شاه می­‌داند. او هیچ تفاوتی میان رضاشاه که به صورت علنی با مظاهر اسلام و مسلمانی مبارزه می­کرد با فرزندش که غیرعلنی و زیرکانه و با شعارهای عوام‌­فریبانه­‌ای مانند از بین بردن نظام ارباب رعیتی با اصلاحات ارضی و توزیع سهام کارخانه­‌ها همان راه پدر را در پوسته­ کلماتی زیبا ادامه می­‌داد نمی­‌داند. از نظر نویسنده حاصل­ عملکرد رژیم شاهنشاهی پدر و پسر چیزی جز ظلم و ستم و رنج و درد برای تک تک مردم ایران نیست.

در این داستان‌ها خود عمل مبارزه هدف نیست. مردان و زنان مبارز هم قهرمانان داستان نیستند. نویسنده در پی قهرمان سازی نیست. نویسنده به عمق خانواده­‌های ایرانی از هر طبقه اجتماعی و رفاهی نقب می­‌زند تا تأثیر حضور نظام شاهشنشاهی را نشان دهد. شخصیت‌های داستان‌های کتاب «جشن باغ صدری» در ابتدای کتاب چندان تلاشی برای اینکه بخواهند مبارزه کنند ندارند. اما هرچه به پایان کتاب نزدیک می­‌شویم متوجه می­‌شویم که عمق فاجعه رژیم شاهنشاهی در همه ابعاد به نحوی است که هر کدام از شخصیت‌ها در هر طبقه اجتماعی و با هر سطح رفاهی چنان در چنبره ظلم و ستم قرار گرفته­‌اند که چاره­‌ای جز حرکت ندارند. حرکت‌های اعتراضی که گاهی در حد نفرتی در دل است و گاهی بر زبان می­‌آید و گاهی سیلی می­‌شود که بر صورت عوامل رژیم شاه توسط یک زن ستم کشیده نواخته می­‌شود. همین حرکت‌های جدای از هم در گستره­‌ای به وسعت ایران آرام آرام به هم می­‌پیوندد و در طول پنجاه و سه سال حکومت پهلوی، بزرگ و بزرگتر می­‌شود و مانند طوفانی عظیم در سال 57 دودمان پهلوی را بر باد می­‌دهد.

*«نحو گفتار» به جای شکستن نثر محاوره

زبان نثر مجموعه داستان «جشن باغ صدری» پیراسته است. نویسنده تلاش دارد که تا آنجا که ممکن است از شکستن نثر پرهیز کند. او در گفتگوها به جای شکستن کلمات محاوره دست به ابتکار خوبی برای انتقال گفتار می­‌زند و راه میان‌ه­ای به نام انتخاب «نحو گفتار» به جای شکستن واژگان را انتخاب می­‌کند. این شیوه مخاطرات خودش را هم در مجموعه داستانی که در صفحات مختلف اقلیمی ایران واقع می­‌شود دارد. هرچند نحو گفتار خوانش اثر را برای خواننده داستان سهل و ممکن می­‌کند اما به دلیل عدم تفاوت میان لهجه­‌ها و گویش­‌های مختلفی مانند مشهدی، یزدی، شیرازی، تهرانی بار اقلیمی داستان‌ها تقلیل می­‌یابد و بخشی از کارکرد اقلیم­‌هایی که نویسنده سعی در نمایش گفتگوهایشان دارد را از بین می­‌برد.

در این داستان‌ها به جز مادام هاسمیک -شخصیت آرایشگر داستان «جشن باغ صدری»- هیچ شخصیت دیگری ویژگی گویشی خاصی را در داستان‌هایی که در اقلیم‌های مختلف ایران اتفاق می­‌افتد بروز نمی‌دهد!

شاید نویسنده تعمد داشته و نخواسته پا به میدان لهجه­‌ها و گویش‌های متنوع ایران بگذارد و به دلیل عدم تسلط گویشی هم داستان را برای خوانندگان بومی غیرقابل باور کند و هم برای سایر خوانندگان سخت خوان و دشوار سازد.

*انقلابی طولانی‌­تر از سال 57 اما به وسعت ایران

داستان­‌ها بر محور بازآفرینی فضای حاکم از دوران رضاشاه تا اواخر حکومت محمدرضا شاه را در بر می‌گیرد. زمان همه این داستان­‌ها در محدوده پنجاه و سه سال (دوران حکومت پهلوی 1304-1357 شمسی) است.

مکان روایت گستره جغرافیای ایران است که به دلیل محدودیت هفت شهر را به نمایندگی از تمام ایران شامل می­‌شود.

شرایط اجتماعی جامعه ایران در محدوده­ این پنجاه و سه سال شامل زندگی روستایی و زندگی شهری و زندگی مدرن آپارتمان نشینی پایتخت است.

عذرا موسوی بدون توجه به حجم کم کتاب 76 صفحه­‌ای، برای تمامی داستان‌های مجموعه «داستان باغ صدری» دست به پژوهش و تحقیق زده­ است.

اگر داستان در مشهد می­‌گذرد، نویسنده مکان و زمانی را برای روایت داستانش انتخاب کرده­ است که بتواند در منابع تاریخی شکل گذشته­‌اش را در فیلم­‌ها، متون تاریخی و عکس­ها بیابد و با کم­ترین تغییر، همان مکان را در زمان حاضر ببینید. پس از این است که مکان رویداد داستان «چادر خاکی» را مسجد گوهرشاد مشهد انتخاب کرده­ است.

داستان مردی روی بالکن شیرینی پزی هم به همین دلیل در میدان امیرچخماق یزد اتفاق می­‌افتد. شخصیت بد داستان - استادان- روی بالکن شیرینی پزی حاج خلیفه رهبر مشغول سخنرانی است. نامی آشنا در صنعت شیرینی پزی که اتفاقاً در زمان حاضر هم هنوز مشغول به تولید شیرینی است. در ضرب المثلی که شخصیت زن داستان به کار می­‌برد اسم محله «غول آباد» را برده می­‌شود که از محلات قدیمی یزد است و این نکته ظریف تحقیق و پژوهش نویسنده را برای هرچه باور پذیرتر کردن داستانش نشان می­‌دهد.

زمانی که داستان وارد شیراز می­‌شود هم آبادی­‌های اطراف مرودشت را برای مکان داستان انتخاب می‌کند. آبادی­‌هایی اطراف تخت جمشید که هنوز امکان تحقیق میدانی و کتابخانه­‌ای در موردشان وجود دارد. اشاره به ماشین لندور و شکل ظاهریش و مغازه داود پاراف که روغن پارافین می­‌فروشد از همان جزئیاتی است که به باورپذیری بیشتر داستان کمک کرده­ است.

کتاب «جشن باغ صدری» پر از این ارجاعات مکانی و ابزاری و زمانی و پرداختن به جزئیات است. جزئیاتی که نشان از تحقیق گسترده نویسنده پیرامون سیتینگ - محیط و موقعیت _ روایتش دارد. با این همه در بکارگیری این تحقیقات نویسنده زیاده­‌روی نکرده و به میزانی از آن­ها استفاده کرده است که به کار پیشبرد داستان بیاید.

با همه این دقت‌ها گاهی برخی مکان‌ها که نویسنده اصرار بر هویت واقعی‌­اش دارد مانند باغ صدری واقعاً معلوم نیست که در دنیای داستان کجا قرار دارد؟ اگر این باغ صدری در اطرافش «حسن آباد» است این حسن آباد کجاست و چه­قدر با تهران یا شهری که باغ صدری به آن اشاره دارد، فاصله دارد؟!

تحقیق و پژوهش نویسنده فقط محدود به مکان و زمان داستان‌هایش نیست. او شخصیت‌های واقعی تاریخی را در شهرِ زمان روایتش یافته­‌است تا نقش پل میان واقعیت و داستان را بر عهده­‌شان بگذارد. این شخصیت‌های واقعی تاریخی گاهی مانند نواب احتشام و شیخ بهلول در مشهد بازیگران روایت کلان هستند و گاهی مانند استادان – نماینده­ یزد- نقش آفرینان مسبب واقعه محوری داستان اما در حاشیه‌اند.

جلوه دیگر این تحقیق و پژوهش در وقایع تاریخی مانند جشن‌های دو هزار و پانصد، کشف حجاب، انقلاب سفید، قیام مسجد گوهرشاد مشهد و... است. نویسنده به خلاف بقیه داستان‌های انقلاب فقط نامی از این وقایع نمی­‌برد. او در جایگاه مورخ صرف هم نمی­‌نشیند تا فقط نقل کننده امانتدار تاریخ باشد. او داستان می­‌گوید و از تمام جزئیات تاریخی تنها و تنها برای باوراندن «واقعیت داستانش» و نه حقیقت تاریخی صرف بهره می­‌برد.

زمان نگارش داستان‌های مجموعه داستان باغ صدری از سال 90 تا اواخر 92 را در بر می­‌گیرد. بازه زمانی سه ساله‌­ای که نویسنده با وسواس برای نگارش داستان‌های این مجموعه کم قطر صرف کرده است. با توجه به جزئیات فراوانی که در داستان‌ها آمده است به آسانی می­‌توان فهمید که نویسنده بیشتر این زمان را صرف تحقیق و پژوهش پیرامون جغرافیای مکانی و زمانی و تاریخی کرده­ است.

*شخصیتهایی زنده اما گاهی بی­نام

شخصیت پردازی داستان­‌ها در مجموع خوب هستند و نویسنده شخصیت‌های پویایی را ساخته است با اینهمه نویسنده احتمالاً فراموش کرده­ است که نام برخی از شخصیت‌های اصلی داستان را بگوید. مثلاً در داستان «باغ صدری» که نویسنده اسم شخصیت فرعی مانند فراش مدرسه؛ آقا عنایت را هم ذکر کرده­ است ما تا آخر نمی­‌فهمیم که اسم دختر شخصیت اصلی داستان چیست و تنها می­‌فهمیم که اسم خواهرش فریده است! اسم پدر خانواده را هم نمی­‌فهمیم! با این همه آنقدر این شخصیت‌ها واقعی و زنده هستند که به جز اندکی فاصله­ گذاری میان داستان و خواننده اشکال خاصی پیش نمی­‌آید. همین دختر بر خلاف مادر و خواهرش علاقه دارد که کلاه فرنگی به سر بگذارد و بی­‌میل نیست که حجابش را کنار بگذارد. میلی که بیش از آنکه به مخالفت او با حجاب تعبیر گردد نشان دهنده روحیه دختری تجربه­‌گرا و نوجوان است که در زمان کشف حجاب می­زیسته­‌ است. نویسنده آنقدر خوب شخصیت‌پردازی کرده­ است که ما باور می­‌کنیم در هر زمان شخصیت آدم­‌ها می­‌تواند تفاوت داشته­ باشد و لزوماً همه مثل هم فکر نمی­‌کنند.

البته این عدم نامگذاری گاهی هم آزاردهنده می‌­شود و در داستانی مانند « مردی در بالکن شیرینی‌پزی» ما تا انتها نام راوی را نمی­‌فهمیم و نمی­‌دانیم چرا همه اسم برادر راوی را صدا می­‌کنند و کسی نامی از راوی حتی در گفتگو و مورد خطاب قراردادن او نمی­‌برد؟!

در انتها باید گفت که کتاب «جشن باغ صدری» خبر از تولد نویسنده جوان خلاقی می­‌دهد که از سواد داستانی و ظرافت و حساسیت قابل تأمل در نگارش داستان برخوردار است و در صورت تداوم این روند موفقیت در آینده، باید در انتظار خواندن داستان‌هایی در سطحی بالاتر، از این نویسنده بود.

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «اتفاقی تازه در داستان انقلاب» | یادداشت مهدی کفاش بر «جشن باغ صدری»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.