موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

یادداشت ابوطالب مظفری بر "دست خون" علی محمد مودب

06 مرداد 1395 17:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
یادداشت ابوطالب مظفری بر "دست خون" علی محمد مودب

شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری دانشجو: ابوطالب مظفری نویسنده مطرح افغانستانی در یادداشتی که توسط خبرگزاری دانشجو منتشر شده است به نقد آخرین اثر علی محمد مودب پرداخته است

«دست‌خون» نام اثری است از جناب «علی‌محمد مودب» شاعر خوب و انسان‌ خوبتر روزگار ما که به تازگی از سوی نشر «شهرستان ادب»  به بازار کتاب عرضه شده است. قالب شعرها، چارپاره‌های بهم پیوسته است و خود شاعر آن را «شعرـ داستانی بلند نامیده» در ادبیات فارسی اما کارهای از این دست، به منظومه مشتهر است. منظومه‌سرایی هرچند از گذشته تا امروز، در فرم و محتوا، تغییراتی کرده ولی استون اصلی آن که روایت بلند باشد، تقریبا ثابت مانده. بنابراین می‌توان گفت منظومه روایت بلندی است از موضوعی واحد. «روایت رشته‌ای از رخدادهاست که ارتباط منطقی باهم داشته‌ و از نظر توالی زمانی نیز به هم مربوط هستند.» 

)

تحلیل ‌ساختار روایت در قران، علی معموری) در گذشته،‌ بدنه‌ای اصلی منظومه‌های روایی را قصه،‌ شکل می‌داده ولی هرچه به روزگار معاصر نزدیک‌ شده‌ایم از وجه‌ داستانی آن‌ها کاسته شده. در منظومه‌های معاصر رخداد‌ به حداقل می‌رسد اما توالی منطقی بر مبنای «دیباچه»،  «میانه» و «فرجام»، تا حدودی حفظ می‌شود. از این روست که میان اولین منظومة کاملِ به جا مانده در زبان فارسی؛ یعنی «ورقه و گلشای» عیوقی و منظومة «صدای پای آب» و «مسافر» از سهراب سپهری تفاوت بسیار است.

 

از منظومه‌های مشهور ادبیات معاصر فارسی می‌توان به  «افسانه‌»، اثر نیما یوشیج، «آرش کمانگیر»، سیاوش کسرایی، «خروس‌ هزار بال»، محمد حقوقی، «اسماعیل»، رضا براهنی و «هجرت»، از علی معلم اشاره کرد. روشن است که تبار خونی منظومة دست‌خون به گروه منظومه‌های معاصر نزدیکتر است تا کلاسیک. در این گونه از منظومه‌ها به جایی رخداد‌های واقعی شبه‌‌رخداد می‌نشیند و در آنها اغلب حالات و مفاهیم ذهنی  به شکل بیرونی روایت می‌شوند.

 

برای دریافت درست یک منظومه، تنها پرداختن به کارکرد‌‌های‌زبانی و تصویری آن کافی نیست. باید ساختار روایت را شناخت و مجموعة «پیرفت‌ها» را شناسایی و راوی و موقعیت‌ او را تعیین کرد. وجه همت این نوشته کوتاه نیز تعقیب همین جنبه از کار است.

 

در منظومة نسبتآ بلند دست‌خون راوی اول شخصی است که خاطرات خودش را می‌کاود و در تعقیب خطی این رخداد‌ها، سیر فکری و فرهنگی مردم روزگارش را نیز مرور می‌کند. ساختار روایت خطی است و راوی به عنوان ناظری درگیر، زندگیش را مرور می‌کند. وقتی هنوز گیسوان درهم آشفته‌ای دارد و در روستای فطرتش با خواب‌ها و قصه‌های کودکی سرگرم است. شروعی طبیعی و ساده و البته اشنا.ساختار روایت خطی رایج‌ترین ساختار در منظومه‌های روایی فارسی است.

 

کودکم در خواب می‌خندد

گیسوانش درهم، آشفته

با نگاه روستازادم

هر سر مو قصه‌ای گفته

 

تعبیر کودکم به جای کودکیم، خالی از لطف نیست. نوعی رویت عینی به جای روایت تاریخی را می‌شود از آن دریافت کرد. میان خواب و کودک و قصه نیز تناسب برقرار است چنانکه میان مو و گیسو و آشفتگی.

 

خانه ما باغساری سبز

توت زردآلو سپیداران

در حیات روشن خانه

 چک چک گنجشک‌ها باران

 

در بیت‌های آغازین، حضور عناصر طبیعت مانند درخت و گندم و آسمان پر رنگ است. این با فضای روستا که شروع روایت از آنجا است تناسب دارد. گذشته از اینکه با بهشت ذهنی شاعر نیز سازگار است. در اصطلاح داستان این حالت را وضعیت‌متعادل می‌گویند. زمانی که در آن همه چیز خوب است و شخصیت دوست دارد زندگی بر همان مدار استمرار یابد. روای در ادامه  از توصیف طبیعت بیرونی، به درون خانه‌های روستا قدم می‌گذارد و از فرهنگ حاکم بر خانه‌ها سخن می‌گوید. از معنویتی که این روستا را فرا گرفته. در این مرحله عناصر مانند صبح و ملایک و اذان و نماز وارد کار می شود.

 

در پیرفت بعدی و گویا با روشن شدن هوا، نگاه راوی از روستا و درون خانه‌ها به سمت فضای بازتری گشوده می‌شود. به کار و کوشش مردم ده و طبیعت خشن اما دوست‌داشتنی آن. لازم به ذکر است که روستاستایی دیری نیست که وارد ادبیات فارسی شده. در سال‌های نه چندان دور در میان شاعران انقلاب تم فراگیری بود و کسانی چون محمد رضا عبدالملکیان به آن می‌پرداختند. جالب اینکه در این تم، هرچند نمادهای مدرنیته طرد و تحقیر می‌شوند اما خود این موضوع از توابع مدرنیته ‌است حال آنکه در ادبیات کلاسیک ما قضیه برعکس است. نوک پیکان شاعران کلاسیک ما بیشتر به سوی روستا و روستایی‌است تا شهر و شهری.

 

با بزرگتر شدن راوی، خبر حوادث بزرگتری نیز ذهن کوچک روستا را آشفته کرده است و آن خبر جنگ است. در گوشه‌ای دیگر از  این کشور پهناور گویا جنگی در جریان است که توابع آن آهالی روستا را نیز سخت درگیر کرده و اشک‌های بسیاری را بر گونه گنبدی مادران غلطانده است. در این میان برگشتن پیکر خونین سید حسن نامی همان نقطه عطف است که روایت را وارد مرحله دوم خودش می‌کند.

 

بانگی از تاریخ می‌آمد

در همان تاریک صبح زود

از شهید دیگری می‌گفت

درس و مشق ما شهادت بود

 

در این فراز است که شاعر نقبی از حال به گذشته می‌زند در قالب گذشته از حال سخن می‌گوید. نوعی این همانی یا تکرار در تاریخ اتفاق می‌افتد که حال از گذشته معنا می‌گیرد. و گذشته در حال بازسازی می‌شود. این حالت با بسامد بالای از این قسمت تا آخر کتاب ادامه می‌یابد.

 

از پس هر حمله، دل‌ها را

مارش حمله، کربلا می‌برد

تیرها از صفحه تصویر

گاه می‌آمد به ما می‌خورد

 

اصابت تیر از صفحة تلوزیون به مخاطبان، اوج تأثر مردمان این مرز و بوم از مسئله جنگ را می‌رساند. این روایت نقطة عطف دومی هم دارد و آن روزی است که جنگ به پایان می‌رسد و رویاهای خوش کودکی راوی نیز. آن زندگی‌های ساده، آن باورهای محکم، کم کم به انحطاط می‌گراید. احتمالا همزمان به پایان گرفتن جنگ است که روای نیز شهر نشین می‌شود و با راز و رمز قدرت و سیاست آشنا می‌گردد. این سال‌ها همزمان است با بدرود پیر جمارانی که اینک حدیثش قصه‌ای هر محفلی است.

 

پایان روایت نیز به کشمکش های دهه هشتاد پیوند می‌خورد. برآمدن جناح‌های از دل امت که لاجرم باب طبع شاعر نیست. و این را لحن گلایه‌آمیز و اعتراضی او  که کم کم جای بیان رضایت‌مندانه ابتدایی را می‌گیرد نشان می‌دهد. از این به بعد خط روایت کمرنگ است و بیان مفاهیم انتزاعی پر رنگ. به یک معنی شاعر خط روایی منظومه را رها می‌کند. عناصر عینی و معاصر از صحنه ‌بیرون می‌روند و عناصر تاریخی پررنگتر می‌شوند. شاید نقص اصلی این منظومه نیز سرانجام آن باشد، سرانجامی که نه خوش است و نه زیبا. خوش نیست زیرا مطابق ایده‌آل شاعر نیست، زیبا نیست چون از بیان هنری فاصله گرفته و به سمت شعار و صدور حکم‌های ارزشی و کلی روی آورده.

 

قصه از چاه هوی گفتم

یادم آمد کالسه‌لیسی‌ها

گربه‌های خانگی اما

رام دست ‌انگلیسی‌ها

 

آن اول‌شخصی که در ابتدای منظومه حضور ملموس و عاطفی داشت و پا به پای حوادث حرکت می‌کرد، از خودش می‌گفت و از خانواده و افراد خاص دور و برش، دیگر جود ندارد و به جای آن ناظر همه‌چیز دانی نشسته که قضاوت‌ می‌کند، تحلیل‌های سیاسی دارد. از خودش کم می‌گوید، جایگاه و موقعیت فردیش روشن نیست. ما نمی‌دانیم آن کودک آشفته موی روستایی حالا چه وضعیتی دارد و در این معرکه چه سیری را طی می‌کند

 

کرد یا ترک و بلوچ و فارس

ما همه فرزند ایرانیم

خاکباز کوی عاشورا

حافظ اسلام و ایرانیم

 

پایان منظومه حسرت و دریغی است بر ارزشهای از دست رفته و شیوع نوعی دنیا‌گرایی. برخی از بندهای این قسمت علی‌رغم افت کلی سیر منظومه در نشان دادن تقابل دو دنیای گذشته و اکنون خوب عمل می‌کند.

 

زینت کاخ مدیری شد

شاخ قوچ کوهی عاشق

کیسه‌اش پر از شن دنیا

گاه یک رزمنده‌ای سابق

 

اما در مجموع پایان‌بندی منظومه جذابیت و ابتکار لازم را ندارد. این کبرا و صغرای منطقی افتادن از امید به یأس و از یأس به امید هرچند طبع استدالگر و آرمانگرای روای را راضی می‌کند اما طبیعت اثر هنری را قانع نمی‌کند. گاهی رها کردن یک اثر در نا امیدی شاید بهترین امید باشد. ولی شاعر از این قانون طبعیت نمی‌کند. این است که بر حجم شعارها افزوده می‌شود

 

اما بند پایانی منظومه از درخشانترین بندهای آن است چه بهتر که شاعر بعد از آن دنیای یأس‌آلودی که ترسیم کرده بود عطش آرمانگرایانه‌اش را تنها با این بند فرومی‌نشاند. و آن بندهای دیگر که از یک امیدواری کلی و گنگ صحبت می‌کند پرهیز می‌شد.

 

شهر در خواب است و من بیدار

کودکم با خنده خوابیده

دفترم از گریه‌ها خیس است

ماه بر تاریخ تابیده است

 

در بند پایانی انتهای منظومه به ابتدای آن پیوند می‌خورد و خواننده یک آن به این می‌اندیشد که شاید تا حالا ساختار روایت را خوب نفهمیده و حلقه مفقوده این فهم این است که صحنه شروع و پایان داستان یکی است. گویا شبی است و روای در حالی که کودک خودش را خوابانده و به چهره خندان او نگاه می‌کند کم کم به یاد کودکی‌خودش می‌افتد و کل منظومه در یک فلاشبک طولانی روایت می‌شود. به هر حال چه کودک اول روایت و کودک آخر یکی باشند و چه دوتا، قصه فرق نمی‌کند و نشان می‌دهد که شاعر در فن منظومه‌سرایی کم اطلاع نیست و می‌تواند به صورت بسیار ظریفی روایت را از خطی ساده به روایت دوری بگرداند. در چرخشی که زمان گذشته و اینکه آن کودک خفته در گاهواره خود پای گاهواره کودک خودش نشسته است. 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یادداشت ابوطالب مظفری بر "دست خون" علی محمد مودب
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.