موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

قرآن و مفهوم اُم‎الکتاب در داستان‌های بورخس | یادداشتی از محمدامین پورحسینقلی

19 بهمن 1395 15:24 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.81 با 43 رای
قرآن و مفهوم اُم‎الکتاب در داستان‌های بورخس | یادداشتی از محمدامین پورحسینقلی

شهرستان ادب: خورخه لوییس بورخس نویسنده‌ای است که او را دارای سبک و سیاقی خاص می‌دانند. اما از نظر محتوایی نیز محمدامین پورحسین‌قلی در یادداشتی منابع الهام‌بخش او در آثارش را مورد توجه قرار داده است. او «قرآن» را از جمله منابع او در نوشتن آثارش می‌داند. یادداشت زیر را با یکدیگر می‌خوانیم:

 

خورخه لوئیس بورخس، نویسندۀ شهیر آرژانتینی است که آوازۀ داستان‌ها و اشعارش، جهانی است و او را در زمرۀ نویسندگانی چون جویس و فاکنر قرار داده است. بورخس فقط داستان کوتاه نوشته و این داستان‌های کوتاه، سبک خاص خود را دارند. گرچه او را نویسندهای پستمدرن و گاهی آثارش را داستان‌های تخیلی مینامند، عبارت «داستان بورخسی» با ادبیاتی که بورخس پایهگذارش بود، متولد شد. داستان بورخسی به داستانی اطلاق میشود که با بیثبات کردن قوانین زمان و مکان و آمیختن مرزهای واقعیت و مجاز، و نیز به‌ کارگیری زبانی از طنز و هجو و تمسخر، واقعیتی قراردادی میآفریند تا پیام هنری و فلسفی خود را به خواننده انتقال دهد یا دست‌کم او را وادار کند که تجربهای شخصی از روایت مقابلش داشته باشد.

 بورخس نویسندهای است که آثارش حاصل تضارب فرهنگ جهان است؛ از اساطیر مغرب زمین و ادبیات کلاسیک، تا ادیان ابراهیمی و عرفان مشرق زمین. قرآن به عنوان کتاب مقدس مسلمانان، یکی از منابع الهامبخش بورخس در داستان‌هایش است و اگر نظریۀ رولان بارت در باب مرگ مؤلف را بپذیریم و صرفاً بر مبنای آنچه بورخس در داستان‌هایش نگاشته (و نه مصاحبهها و اظهارنظرهایش در خارج از متن ادبی) تأثیر قرآن را بر نوشتههای او دنبال کنیم، با داستان‌های کوتاه فراوانی مواجه میشویم که به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از اندیشهای قرآنی و اسلامی نشأت گرفتهاند یا به آن‌ها اشارتی دارند. از جمله داستان «ابن حقان بخاری و مرگ او در هزارتوی خود» (1) که مطلع داستان، با بخشی از آیۀ 41 سورۀ عنکبوت آغاز میشود (... و سستترین خانهها خانۀ عنکبوت است). گرچه این داستان در ژانر معمایی نگاشته شده است، عنوان و درونمایۀ داستان منطبق با معنی همین آیه است. در داستان مشهور «جستجوی ابن رشد» (2) نیز بورخس اشارتی مستقیم به قرآن دارد و از این کتاب مقدس با نام امالکتاب یاد میکند و از قول ابن رشد، امالکتاب را به مُثُل افلاطون تشبیه میکند. (درونمایۀ این داستان بورخس، به تصویر کشیدن جستجوی ابن رشد برای یافتن معنای تراژدی و کمدی است و متن داستان دربرگیرندۀ ارجاعات فرامتنی بسیاری به نام کتاب‌ها و دانشمندان و ادیبان مسلمان است). امالکتاب واژهای است که مسلمانان عموماً به قرآن اطلاق میکنند و این واژه در خود قرآن نیز آمده است. با این حال، دربارۀ مفهوم آن تفسیرهای مختلفی ارائه شده است. در این تفسیرها، امالکتاب به معناى کتابى است که اساس همۀ کتاب‌هاى آسمانى است (3)، و یا تعبیر به لوحى میشود نزد خداوند که از هرگونه تغییر و تبدیل و تحریفى محفوظ است؛ یعنی همان کتاب علم پروردگار که همۀ حقایق عالم و حوادث آینده و گذشته در آن درج شده است (4). آیۀ 39 سورۀ رعد، تأییدکنندۀ همین سخن است؛ (خداوند هرچه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد ثابت نگه مى‌دارد؛ و «امالکتاب» نزد اوست). بر مبنای همین تفسیر، امالکتاب را به علم الهی که منزه از تغییر است نیز تفسیر کردهاند. از کعب نیز نقل شده است وی در پاسخ ابن‌عباس که از امالکتاب پرسیده بود گفت: «خداوند به آنچه می‌خواست خود بیافریند یا بندگانش بسازند علم داشت، آن‌گاه به علم خود خطاب کرد:کتاب باش آن نیز کتاب شد. (5)

بورخس دست‌کم در دو داستان «کتابخانه بابل»(2) و «کتاب شن» (6) به این برداشت از مفهوم امالکتاب در استعاره از کتابی که همه‌چیز در آن است (البته بدون اشارههای مستقیم از آن‌گونه که در داستان ابن رشد یا مرگ ابن حقان دارد) پرداخته است.

در داستان «کتابخانۀ بابل» بورخس جهان را به یک کتابخانه تشبیه میکند که از بینهایت شش‌ضلعی متصل به هم تشکیل شده که در هر ضلع این شش ضلعیها، شش‌ضلعی دیگری وجود دارد و به تعبیر راوی، هر نقطه از این کتابخانه میتواند مرکز آن باشد. این کتابخانۀ جهانی، بیابتدا و بیانتها است با راهروها و طبقاتی که تا اعماقی بیپایان ادامه دارند و مملو از کتاب هستند. کتاب و کتاب که بر هم انباشته شده است و در این کتابخانۀ بزرگ جهانی، که همگان آن را آفریدۀ یک خدا میدانند، انسان‌ها صرفاً نقش کتابدار را ایفا میکنند. در این کتابخانه، دو کتاب همسان وجود ندارد و همگان معتقدند کتابخانه، دربرگیرندۀ همۀ کتاب‌هاست. بورخس در ادامۀ این داستانگویی که با راوی اولشخص انجام میشود (بورخس داستانگو) به اعتقاد برخی از کتابداران این جهان-کتابخانه اشاره میکند؛ در میان بی‌شمار کتاب‌ها، کتابی وجود دارد که کلید و چکیدۀ همۀ کتاب‌های دیگر است و کتابداری هست که آن کتاب را یافته و با دقت خوانده است و این کتابدار (که او را مرد-کتاب مینامند) اکنون خدای‌گونه شده است. رد پای این کتاب کتاب‌ها، یا چکیدۀ اعظم همۀ آنچه هست را میتوان در داستان «کتاب شن» هم مشاهده کرد؛ این داستان (که مانند کتابخانۀ بابل و بسیاری داستاهای دیگر، از زبان بورخسِ داستانگو روایت میشود) ماجرای مواجهۀ بورخس و یک کتابفروش دورهگرد اسکاتلندی است که به بورخس کتاب مقدسی را میفروشد که از هندوستان آورده است. کتابی با جلدی کلفت و ماهیتی شگفت؛ این کتاب نه صفحۀ آغازین دارد و نه صفحۀ پایان و تلاش بورخس برای یافتن اولین صفحه و یا حتی یافتن مجدد صفحهای که قبلاً یک‌بار آن‌را مشاهده کرده است، همواره به شکست میانجامد. این کتاب که ظاهراً همهچیز در آن است، به معنای حقیقی بینهایت را بازتاب میدهد. به تعبیر بورخس، این کتاب، کتاب شن خوانده میشود چون نه شن و نه این کتاب، اول و آخر ندارند. (6)

بورخس در داستان «الف» (1) به وجه دیگری از این لوح محفوظ الهی پرداخته است. الف، نقطهای در زیرزمین آپارتمان یکی از آشنایان بورخس است که در آن میتوان همۀ مکان‌ها و زمان‌های عالم هستی را بدون آن‌که در زاویۀ دید، تداخلی ایجاد شود، مشاهده کرد. نامگذاری و ماهیت الف، خود بخشی از داستان است. الف حرف اول زبان های عبری و عربی است و در این زبانها به عنوان اولین حرف، نمایندۀ حروف دیگر شمرده میشود. حرف الف در فرهنگ زبان عبری، نماد منشاء جهان است و در داستان نیز اشاره میشود که حرف الف، نشانۀ ذات نامحدود خداوند است. با این حال، بورخس داستانگو در انتهای داستان، الف را انکار میکند و ادعا میکند آنچه در زیرزمین خانۀ دوستش دیده است، یک الف قلابی بوده است! این وحشت بورخسِ راوی از چیزی که همه چیز در آن است، در «کتاب شن» نیز تکرار میشود؛ در انتهای این داستان، بورخس که از وحشت کتاب شن، دچار کابوس‌های شبانه شده، تصمیم میگیرد خود را از دست کتاب خلاص کند و چه جایی بهتر از یک کتابخانه برای پنهان کردن یک کتاب، همچون جنگلی برای نهان کردن یک برگ. پس به کتابخانهای میرود که زمانی رئیس آن بوده است (از قضا بورخس سالها ریاست کتابخانۀ ملی آرژانتین را بر عهده داشت) و کتاب را در زیرزمین تاریک و متروک کتابخانه، میان کتاب‌های قطور پنهان میکند و چه بسا که آن کتابخانه، همان کتابخانۀ بابل باشد که کتابدارانش هنوز به جستجوی کتاب اعظم هستند و آن‌را نیافتهاند.

منابع:

1.     باغ گذرهای هزارپیچ، خورخه لوئیس بورخس، ترجمه احمد میرعلائی، انتشارات جویا.

2.     کتابخانۀ بابل و 23 داستان دیگر، خورخه لوئیس بورخس، ترجمه کاوه سیدحسینی، انتشارات نیلوفر.

3.     المیزان فى تفسیر القرآن.

4.     مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، با مقدمه محمد جواد بلاغی. جلد نهم.

5.     مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، با مقدمه محمد جواد بلاغی. جلد ششم.

6.     کتاب شن، خورخه لوئیس بورخس، ترجمه مانی صالحی علامه، کتاب پارسه.



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • قرآن و مفهوم اُم‎الکتاب در داستان‌های بورخس | یادداشتی از محمدامین پورحسینقلی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.