موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در شهرستان ادب برگزار شد

گزارش جلسه هفتم کارگاه داستان مکتب بازگشت

27 بهمن 1395 11:52 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
گزارش جلسه هفتم کارگاه داستان مکتب بازگشت

شهرستان ادب : جلسه این هفته دوره مکتب بازگشت حول محور داستان «کلمبوس، اوهایو» اثر جین ناکس از کتاب «به انتخاب مترجم»(ترجمه احمد اخوت، نشر افق) برگزار گردید. آقای سیدحسین موسوی نیا مضمون اصلی داستان را مرگ خواندند. پدربزرگی در حال مرگ است و نوه از روبه‌رو شدن با آن می ترسد. خوبی های پیشاهنگی را قبول دارد و می پسندد، ولی از دچار شدن به سرنوشت پدربزرگ هم هراس دارد. او در خانه مادر، جایگزین او می شود تا وی بتواند به کمک پدربزرگ بشتابد، ولی نمی تواند پدربزرگ را هم ببیند. هویتی هست که دارد از دست می رود. در کشور ما همه چیز به علوم مهندسی ختم می شود ولی در آمریکا علوم انسانی جامعه را پیش می برد. وقتی نوینسده های امریکایی به سمت «هویت»یابی پیش می روند، نشانه آن است که جامعه آمریکا دارد به دنبال هویت خود می گردد. قیصری مضمون داستان را فقدان خواند. راوی از چیزی حرف می زند که دارد کم کم از دست می رود، یا به عبارت بهتر مدام از او دور می شود تا محو گردد. او نمی تواند فقدان پدربزگ را هضم یا تحمل کند. اصلا نمی خواهد به آن فکرکند. در این داستان، شاهین دریایی جایگزین پیرمرد شده است تا حال درونی او از این طریق، به ما منتقل شود. جایگزینی یکی از کارهای خوب چخوف است. جایگزینی و تطبیق در داستان خانم ناکس هم خوب نشسته است. پایان کار هم خوب است، چون در حالی که مضمون داستان مرگ است، ولی فضای داستان غم بار نیست و مسیر داستان به سمت دیگری می رود. آقای محمدقائم خانی به جایگزینی پدربزرگ برای چیزی دیگر اشاره کردند. انگار او جایگزین روح نادیدنی آمریکاست که دارد از دست می رود. آرمان های اولیه آمریکا که در شعارهای «برادری،‌ برابری، آزادی» متجلی هستند، در جامعه حضور ندارند. پیشاهنگ بودن پدربزرگ، اشاره به کلمبوس در عنوان داستان، و هومر سراینده شعرهای یونان که فرزندی داستان گو دارد، همه اشاره به ریشه های هویت آمریکایی دارند که رو به اضمحلال است. آقای سامانی به شاهین بال شکسته اشاره کردند که نماد کشور آمریکا و هویت ساکنان جدیدش هم محسوب می شود. داستان درباره «مرگ آرمان آمریکایی» است. آقای مجید اسطیری به امید حاضر در داستان اشاره کردند. یعنی با وجود وخامت اوضاع امروز، باز راوی به آینده امید دارد. همه دست به دست هم می دهند تا پدربزرگ را در شاهین زنده نگه دارند و به پرواز درآورند. انگار که می توان «رویای آمریکایی» را نجات داد. خانم راهل خورشیدی به سرزندگی افراد حاضر در داستان اشاره کردند که برخلاف سخن مشهور که در غرب خانواده از بین رفته،‌ارتباط نسل ها در این داستان خیلی خوب است. مشارکت آنها با هم خیلی بالاست و خانواده زیربنای محکمی دارد. آقای عیوضی به سخن مادر در ابتدای داستان اشاره می کند که تجربه دیدار با شاهین دریایی را روحانی می خواند. مسئول باغ وحش هم می گوید که بعد از خوب شدن شاهین، آزادش خواهند کرد. داستان دارد از رهایی پس از ترمیم صحبت می کند. آقای علی اصغر عزتی پاک، روایت داستان را سطحی و بدون عمق خواندند. اگر این داستان در ایران نوشته می شد، همه نابودش می کردند. نویسنده بیشتر به مدرس داستان شباهت دارد تا نویسنده. چرا که عناصر کلیشه شده ای را گرد هم آورده و داستانی نمادین نوشته است. داستان از درون نجوشیده، بلکه اجزایش از اطرافش قرض گرفته شده است. حمزه ولی پور گفتند که قصه های اخیر این کتاب، از حوادث و وقایع زندگی روزمره وام می گیرند و فراز و فرودی ندارند. روایت این داستان هم گنگ می ماند و تعلیق یا غافلگیری مناسب را به همراه ندارد. آقای امیرحسین روح نیا به جلسات متعلق به دوره طلایی داستان در کتاب «یک درخت، یک صخره،‌یک ابر» اشاره کردند. مثلا در داستان عربی جویس، جمع هرچه تلاش کرد نتوانست به مضمونی که مورد قبول حداقلی افراد باشد دست پیدا کند، ولی در این داستان همه چیز مشخص است و نمادها به نقطه خاصی می رسند. بالاخره کدام راه درست است؟ آقای قیصری داستان عربی را مربوط به مخاطب جدی آن دوران خواند که امروزه تعدادشان کم شده. در عصر بازگشت بیشتر توجهات به قصه گویی و ساده نویسی است و فضای جویس و همینگوی چندان مورد پسند نیست. اما این داستان هم ویژگی های خاص خودش را دارد. داستان در عین سادگی روایت، موضوع مهمی چون مرگ را پیش کشیده است. نوجوانی با مسأله فقدان عزیز خود مواجه می شود و با تکنیک جایگزینی داستان، سعی می کند شفای این درد را در میانه ارتباط های ایجاد شده بین پدربزرگ و شاهین پیدا بکند.

در ادامه کارگاه، داستان «یه کسی که خیلی تنهاس» اثر مجید اسطیری توسط خود نویسنده خوانده شد. خانم صادقی اجمند این داستان را پست مدرن دانستند، چون فرم بسیار متفاوتی دارد و روایت با حادثه پیش نمی رود. مخاطب با واقعه داستانی روبه‌رو نمی شود. آقای مجید قیصری داستان را کاری تجربی خواندند نه پست مدرن، چون نه تصادف دارد و نه طنز.

محمدقائم خاني
داستان کامل است چون تعلیق وجود دارد و مخاطب به دنبال کشف هویت راوی است. داستان با مکالمه «راوی» شروع می شود و تا پایان هم شناخته نمی شود. آقای موسوی نیا پیشرفت داستان را در لایه رویی دانستند که به دنبال شناساندن و شناخته شدن است. داستان خودبسنده نیست و اجزاء به صورت معناداری کنار هم قرار نمی گیرند. داستان یک راز کم دارد. یک راز در زندگی خانم کمالی، که فرد فعال ماجراست و تنش های واقعی دارد، تا ما با مسأله داستان درگیر شویم. چالش اصلی داستان هم خیلی دیر شروع می شود، یعنی از جایی که راوی می خواهد خودش را در آینه ببیند. آقای شمس آبادی صفحات اول داستان را خیلی خوب دانستند که رفتار طبیعی دوطرفی که یکی شان ناشناس است را به خوبی نمایش داده است. ما صفحه تلگرام خانم کمالی را می بینیم و هویت فرد شروع کننده داستان را نمی دانیم، و تا آخر هم او را نمی شناسیم. آقای عزتی اعتقاد داشتند که نویسنده در این داستان خیلی محافظه کارانه عمل کرده است. زبان داستان گنگ است و قصه افشا نمی شود. قیصری گفتند که هم موضوع داستان جالب است، هم موقعیت آن خوب است، و هم فرم جذابی دارد. منتها نویسنده اطلاعات کافی در اختیار مخاطب قرار نمی دهد. داستان باید مکث بیشتری داشته باشد و روی برخی عناصر مانند آسانسور مانور بیشتری بدهد.
کارگاه داستان موسسه شهرستان ادب، یکشنبه ها ساعت 15 در محل موسسه برگزار می گردد.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • گزارش جلسه هفتم کارگاه داستان مکتب بازگشت
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.