شهرستان ادب: این نخستین گفتوگو از سلسله گفتگوهای کوتاه شهرستان ادب با چهرههای برجسته و صاحبنظر حوزه شعر و داستان با موضوع بررسی کلی فضای امروز ادبیات است. اسماعیل امینی شاعر، پژوهشگر و از چهرههای شناخته شدهی کشور در حوزه نقد ادبی است. «لبخند سعدی»، «خندمینتر افسانه»، «لبخند غیر مجاز» و «جلسه شعر» از جمله کتابهایی هستند که از این نویسنده منتشر شدهاند. همچنین برای خواندنِ یادداشتهای اسمایل امینی میتوانید به وبلاگ او «ترنم» مراجعه کنید.
گفتوگوی ما با آقای امینی از این قرار است:
فضای امروز ادبیات کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
پاسخ این سوال بستگی به رویکرد شما به حوزههای مختلف ادبیات دارد. منظور از ادبیات در سوال شما کدام وجه و حوزهی ادبیات است؟ ما ادبیات خلاقه را داریم، حوزهی شعر را داریم، حوزهی ترانه را داریم و ... . در هر کدام از این بخشها فضا متفاوت است. در حوزهی شعر پیشرفتهای خوبی داشتیم. کتابهای شعر زیادی در حال چاپ است. اما اگر بخواهیم راجع به رسوخ شعر در بین مردم صحبت کنیم، خب بدون اغراق باید گفت که از هر پنجاه نفر، به سختی یک نفر را بتوان پیدا کرد که شعر خوب بلد باشد. باز در حوزهی رمان، واقعا اثرهای خوبی مشاهده میشود که نوشته شده و به بازار میآیند. اما مثلا در بخش ترانه عملکرد مناسبی وجود ندارد و خلاءهای جدی مشاهده میشود. این ضعفها هم به این برمی گردد که ما نقد خوب نداریم . یعنی چون نقد خوب نداریم ، اثر خوب هم دیده نمیشود . یعنی هر کس هر چیزی عرضه کرد، مستقیم به مخاطب میرسد ، بدون اینکه مورد نقد قرار بگیرد.
مهم ترین خلا و ضعف این حوزه از نظر شما چیست ؟
ارتباط دانش آموزان و دانشجویان ما با زبان فارسی وضعیت مناسبی ندارد. در واقع همان مشکلاتی که از دوران مدرسه به وجود میآید، در دوران دانشگاه هم امتداد پیدا میکند . ما الان مشاهده میکنیم که دانش آموز یا دانشجوی ما برای نوشتن جواب امتحان خود هم با مشکل مواجه است . یعنی از نوشتن دو خط به زبان فارسی عاجز است. چرا که بعد از دورهی ابتدایی دیگر دانش آموز رها میشود و نیازی به نوشتن احساس نمیکند. در واقع ارتباط او با نوشتن قطع میشود. سیستم آموزشی ما به گونه ایست که نیازی برای مطالعه ادبیات در فرد به وجود نمیآورد. از طرف دیگر افرادی که در سطوح دیگر بر ادبیات اثرگذارند این دغدغه را احساس نمیکنند که برای تدریس و سر و کار داشتن جوان با ادبیات برنامههای تازه ای را تدوین کنند. الان باید با تاسف فراوان گفت که آنهایی که خارج از این کشور زندگی میکنند و زبان فارسی را میآموزند، به قاعدهتر و دقیقتر فارسی را یاد میگیرند. و همچنین باید به نقش رسانه توجه داشت. به هر حال شعر و داستان و به طور کلی ادبیات باید تبلیغ شود و این تبلیغ به گوش مردم برسد. الآن فقدان رسانههایی که این کار را انجام دهند و فقدان فعالیت رسانهای برای ادبیات احساس میشود.
برای حل این مشکلات چه راهکاری در نظر دارید ؟
راهکار خیلی ساده است. اول باید کتابهای درسی تغییر کند. تغییری که نه بر مبنای تصمیمگیری مافیای نگارش این کتابها، بلکه بر اساس نظر افراد شاخص حوزه فرهنگ باشد. الان کل ساز و کار کنکور و آزمونهای سراسری ما بر اساس و مبنای تستزنی است. این غلط است. یعنی فقط درسها خوانده میشود با این رویکرد که بر اساس آنها تست زده شود. در حالی که باید این رویکرد عوض شود و در واقع به اهداف خواندن و درک مطلب برسیم . باید ارتباطات نسل امروز با ادبیات اصلاح شود . نکتهی دوم هم این که به هر حال رسانههای ما به نوعی سایهی سیاست را بر سر خود دارند. مشاهده میکنیم که این رسانهها اعتنایی به زبان و ادبیات ندارند. آنها باید تغییر رویکرد بدهند. چنانکه آقا هم امسال فرمودند که باید اوضاع به گونهای طراحی شود که فرهنگ در وسط قرار گرفته و هر چیز دیگری در اطراف و زیر سایهی فرهنگ قرار بگیرد. این موضوع هم به راحتی قابل دسترسی است. رسانهها و ساز و کار آموزش و پرورش ما باید رویکرد خود را به فرهنگ و به عنوان یکی از عناصر مهم فرهنگ ، به ادبیات فارسی و زبان فارسی تغییر دهند .
Website
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز