آخرین جلسه از حلقهی شعر آفتابگردانها در دی ماه، روز بیست و چهارم از این ماه در محل موسسهی شهرستان ادب برگزار شد. در ابتدای این جلسه، محمدحسین نعمتی پس از سلام و خوشامدگویی به حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز نمود. در ابتدای این جلسه، بحثی پیرامون ارتباط میان خواندن رشتهی ادبیات و سرودن شعر درگرفت که نعمتی در این خصوص اشاره داشت: «شعر گفتن مانند آواز و علاقه به نقاشی است که باید پرورش پیدا کند. علاوه بر اینکه فرد باید استعداد ذاتی آن را داشته باشد. در این زمینه، خواندن رشتهی ادبیات با کانالیزه کردن ذهن شاعر، سرودن شعر را برای وی دشوار میکند. البته منظور از شعر سرودن، سرودن آن به صورت حرفهای است؛ زیرا به علت زمینههای شاعری از هر ده نفر ایرانی، هشت نفر از آنها شاعر بودهاند. جریانسازی در هر دورهای منوط به توجه به مفاهیم تازه و سرودن با زبانی نو بوده است و رمز ماندگاری شعر را فراهم میکند.»
پس از این مقدمهی کوتاه، شعرخوانی شاعران جوان آغاز گردید. نخستین شاعر که از قم در این جلسه حضور یافته بود غزلی با این مطلع خواند:
نامهی پاییز را هر بار دستم داده است
این خیابانها فقط خودکار دستم داده است...
استفادهی خوب از ردیف و انتخاب درست از قافیهها از نقاط قوت این شعر بود؛ تبدیل شدن مضامین در برخی بیتها تبدیل به طنزی که مدنظر شاعر نبوده است، یکدست نبودن مضمون و زبانی شعر، نقطهی ضعف آن دانسته شد. شاعران نیز اشاره کردن که در این شعر این دیده میشود که به جای اینکه شاعر قافیه را در دست بگیرد و آنها را به حرکت وادارد، قافیهها وی را در دست گرفتهاند و وی مجبور به قراردادن برخی قافیهها کرده است. توجه به قوت بیشتر مطلع، برقراری تناسب میان کلمههای به کار رفته در هر بیت، دقت در انتخاب کلماتی که مابهازائی در ذهن مخاطب دارد و رعایت مراعات نظیر میان کلمات مورد استفاده در هر بیت، از جمله پیشنهاداتی بود که این شاعر جوان ارائه شد. علاوه بر این، این پیشنهاد نیز به این شاعر جوان داده شد که پیش از شعر، توضیحی در خصوص شعر داده نشود و شاعر تنها شعر بخواند.
شاعر جوان بعدی غزلی با این مطلع خواند:
ما نه از مستی، نه از مستان مبرّا نیستیم
می به جام و باده در دستیم و تنها نیستیم...
حضور اندیشه و اشاره به مضمین نو در زبانی روان در این شعر، بسیار مورد تشویق شاعران قرار گرفت. رعایت ظرافت زبانی و دقت در استفاده از کلمات در جای مناسب خود، رعایت قاعدهی تضادها و تقابلها در شعر و انتخاب صحیح افعال برای بیان مفهوم مورد نظر خود و دوری از کلمات زبان فارسی کهن برای تبادر بهتر در ذهن مخاطب از جمله پیشنهاداتی بود که به این شاعر جوان ارائه شد.
شاعر بعدی، میثم داوودی بود که غزلی با این مطلع خواند:
ای که دریا کنارت سرابی است
خواب در بستر تو چه خوابی است...
توانایی این شاعر در بیان مضامین مورد نظر در وزن کوتاه بسیار مورد تشویق قرار گرفت. دقت در انتخاب واژگان و تلاش برای ایجاد قوت بیشتر در زبان، توجه به پیشینههای کلمات در سابقهی ادبیات فارسی، توجه به کژتابیهای ناشی از همنشینی برخی کلمات، جانشینی بیت مقطع با بیتی دیگر و تدوین دوبارهی شعر برای رساندن بهتر مفهوم مورد نظر، از جمله پیشنهاداتی بود که برای بهتر شدن این شعر ارائه شد.
آقای درویشی شاعران جوان دیگری بود که ترانهای با این مطلع تقدیم حاضرین کرد:
این عقیدهی همهس یا عقیدهی منِ؟
انگاری دنیا با ما یه جورایی دشمنِ؟
مضمون حکیمانهی این ترانه بسیار مورد تشویق حاضران قرار گرفت. محمدحسین نعمتی در خصوص ترانهها اشاره داشت: «خیلی از واژههایی که امروزه گمان میرود حضورشان در شعر به شعر ضربه وارد میکند، در ترانههای دهههای 40 و 50 به کار رفته و به خوبی هم خود را نشان داده است. خیلی از مضامین مذهبی نیز در ترانههای این دوره دیده میشود.
اما سعید پورطهماسبی، شاعر بعدی بود که غزلی برای حاضران خواند:
کم کم از خود گرچه پرسیدی نمیخواهی مرا
این زمان بی هیچ تردیدی نمیخواهی مرا
شعرخوانی بعدی، شعرخوانی آقای فریدون شمس بود:
شبیه شام یلدایی پگاهی دلنشین داری
درخشان است چشمانت، نگاهی آتشین داری
آقای مرادی شاعر آخرین بود که در حلقهی آفتابگردانها شعر خواند:
خوشا چاهی که از خود آب دارد
درونش جوهری کمیاب دارد
ملالآور بودن تکرار واژکان، مهمترین نقدی بود که به این غزل وارد شد. ضمنا مطالعهی معاصرین توصیهای بود که به این شاعر جوان یادآور شد. نعمتی ضمنا یادآور شد: «شعر صرفا محتوای خوب نیست، شعریت شعر بستگی به عاطفه، خیال، فرم، معنا و بسیاری چیزهای دیگر دارد. اگر کسی بخواهد مستقیم برود سر اصل مطلب نیازی به شعر گفتن نیست.»