موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از کیمیا ناصری‎زاده

روایت‌گونه‎ای از مرگ ؛ نگاهی به کتاب «به سادگی معجزه»

20 اسفند 1393 20:38 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
روایت‌گونه‎ای از مرگ ؛ نگاهی به کتاب «به سادگی معجزه»

شهرستان ادب به نقل از فارس: به سادگی معجزه، روایتی صاف و ساده از بطن مهم‌ترین و سخت‌ترین برش زندگی بشر یعنی مرگ است. داستانی که از همان ابتدا و در صفحات آغازین، تکلیفش با خواننده معلوم است؛ از همان ابتدا قرار است شخصیت اصلی داستان «سیاوش» به دلیل بیماری لاعلاجی به زودی بمیرد. اما چه می‌شود که این قصۀ تلخ و جان‌سوز این‌چنین خواننده را با خود همراه می‌کند و سایۀ مرگ را به شکلی منطقی برای او باورپذیر می‌کند؟ دیری نمی­پاید که پیرنگ محکم در میان این همه یأس و ناامیدی، دریچۀ دیگری را که اصل و اساس قصه برای رسیدن به آن طراحی شده، بر ما هویدا می‌کند و جدال نرم و بی‌صدایی میان دین‌گریزی و دین‎گرایی در ذهن سیاوش آغاز می‌شود.

 حمزه ولی‌پور، نویسنده و شاعر جوان و موفق کشورمان، علاوه بر این رمان، مجموعۀ شعری به نام «دفترهای فیروزه‌ای» را در کارنامۀ ادبی خود دارد. داستان بلند به سادگی معجزه، توسط شهرستان ادب در١٠٠ صفحه و در قطع رقعی به چاپ رسیده است.

 

خلاصۀ داستان:

سیاوش شخصیتی است که زنش از او جدا شده و دو فرزندش را از دست داده وگویی خانوادۀ نابسامانی هم دارد. برادرش مرده و برادرزاده‌اش هم بیماری نادری دارد و در بهزیستی به سر می‌برد. او هیچ علاقه‌ای برای نگهداری و حتی ملاقات پسرک ندارد. سیاوش وکیل بسیار موفقی است که به تازگی با آزمایشاتی که انجام داده متوجه می‌شود مبتلا به سرطان است. پزشک معالجش به او گفته:

«ببخش که من خیلی رُکم. آزمایشات نشون میده که نئوپلاسم بدخیمه.»

سیاوش که خود راوی قصه است به خواننده‌اش می‌گوید: «ناامید و وارفته و با رعشه‌ای در صدایم می‌گویم: امیدی هست؟»

گویی این «امیدی هست؟» به پزشکش گفته نشده و روی صحبتش با خواننده است. داستان در فضایی سرد و تا اواسطش کم‌کنش پیش می‌رود. هرچند آدم‌ها به شکلی گذرا و طی مکالمات فراوانی از زبان راویِ اول شخص مورد وارسی قرار می‌گیرند که همگی برای باز کردن زوایای زندگی سیاوش و زاویۀ دید او به جهان پیرامونش مؤثر است اما می‌شد ابتدای اثر، هم‌چون اواسط و انتهایش موفق و جذاب باشد.

زبان اثر مانند نردبان معلقی روی هواست که به درستی به اهرمی چفت شده و ما را با خود همراه می‌کند. متن مملو از جملات و عبارات کوتاه و احساسی است که نشان از شاعر بودن نویسنده دارد: «موج سرمای دلچسب»، «رنگ خردلی خوش‌لعاب»، « بوی عود همراه با نسیم خنک‌کننده»، «عرق سربازها مثل چشمه‌های بهاری جاری شده»، «بارش نور شیری صبح»، «سرانگشت نوازشگر نسیمی خنک» و ...

اولین زمزمه‌های معنویت و شاید هم خداباوریِ هرچند بسیار کم‌رنگِ سیاوش در صفحۀ 24 با دیدن«سمیر»، پسر عقب‎افتادۀ ساختمانشان که کتاب دعایی به نام «ارتباط با خدا» در دست دارد، شکل می‌گیرد. او به پشت‌بام مجتمع می‌رود تا برای مادرش که دکترها جوابش کرده‌اند، دعا کند. در صفحۀ 30، باز روح سیاوش تکانی می‌خورد؛ همسایه‌شان به شکرانۀ شفای دخترش هر سال نذری می‌پزد. اما در صفحه 38 دوباره سیاوش با گرایشات سکولاری نمودار می‌شود؛ او به توصیۀ یکی از دوستانش کتاب «پندار خدا» داوکینز را خوانده و اندیشۀ آن را جالب می‌داند. در این کتاب جوان‌پسند، داوکینز تلاش دارد تا با دلایل عقلی و منطقی و بلکه فلسفی به ردّ خدا و نیز دینداری بنشیند. اساس قصه از صفحۀ 80 آغاز می‌شود. سیاوش زار و نزار در کافه است و از تلوزیونِ آنجا می‌بیند که هواپیمایی سقوط کرده و تنها یک کودک جان سالم به در برده است. صاحب کافه، داستان نجات پسرک را که دچار بیماری نادر اوتیسم هم هست دوباره برای او تعریف می‌کند:

«میگان از اون هامه آدام که تو هاواپیما بودن یه باچه ناجات پیدا کرده. معجزه است.»

و اینجاست که سیاوش دین‌گریز گویی به قدرتی مافوق توان بشر پی برده و می‌گوید: «لحظه‌ای به این فکر می‌کنم چه‌قدر محتاج یک معجزه هستم.»

آنچه لازم می‌دانم به آن اشاره کنم فصل‌بندی‌های باضابطه و در عین حال، خلاقانه و مناسب است. حال و هوای قصه باورپذیر است و خواننده با خیالی آسوده، کتاب را تمام می‌کند، اطلاعات برون محتوایی از موسیقی و کتاب و حتی دعاوی حقوقی و خانوادگی به درد بخور و قابل استفاده است. دیالوگ‌های حساب‌شده و زیبا و پایان باز و به دور از قضاوت، از دیگر محاسن این اثر است.

اینکه رابطۀ امید پسرکی که از آن سانحۀ هوایی نجات پیدا کرده و سیاوش از کجا شروع و به کجا ختم می‌شود و چه اتفاقات و دیالوگ‌های فیلسوفانه‌ای، البته بیشتر از جانب امید رد و بدل می‌شود، خود بر لطف خواندن کتاب افزوده است و ای کاش این دیدار صفحات بیشتری را به خود اختصاص می‌داد، زیرا در انتها شاهد نبوغ بیشتری از نویسند در روایت اثر هستیم. 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • روایت‌گونه‎ای از مرگ ؛ نگاهی به کتاب «به سادگی معجزه»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.