موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
ششمین «عصر اثر»

نگاه خانم دکتر سهیلا صلاحی مقدم به «نیست‎انگاری و شعر معاصر» یوسفعلی میرشکاک

01 شهریور 1394 12:31 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.67 با 3 رای
نگاه خانم دکتر سهیلا صلاحی مقدم به «نیست‎انگاری و شعر معاصر» یوسفعلی میرشکاک

شهرستان ادب: ششمین نشست تخصّصی «عصر اثر» که به نقد و بررسی آخرین اثر «یوسف‌علی میرشکّاک» اختصاص داشت، روز دوشنبه 26 مرداد 1394 برگزار شد. قرار بر این بود که  آقایان دکتر بیژن عبدالکریمی، دکتر محمدمهدی سیار و خانم دکتر سهیلا صلاحی‎مقدّم به نقد و بررسی این کتاب بپردازند، اما در ابتدای جلسه حسن صنوبری مجری و کارشناس نشست گفت: «دکتر سهیلا صلاحی‌مقدّم که از میهمانان و منتقدان این نشست بودند، به دلیل سانحه‌ای که برایشان اتّفاق افتاده‌است، از حضور در این جمع عذر خواستند و نقد مکتوبی را برای ما ارسال کردند که برای حضّار قرائت می‌شود».

در ادامه، متن کامل یادداشت نقد و نظر خانم دکتر صلاحی‎مقدّم _پژوهشگر و استاد دانشگاه_ درمورد کتاب «نیست‎انگاری و شعر معاصر» را مطالعه می‎کنید:


به نام خدا

با سلام و احترام؛ چند سطری در مورد کتاب ارزشمند «نیست‌انگاری و شعر معاصر»  اثر استاد «میرشکّاک» تقدیم می‌کنم.

این کتاب از نظر زبانی و محتوایی مفید و زیباست و آدمی را با خود همراه می‌کند و جذابیّت آن را دارد که با اشتیاق، صفحه به صفحه و دقیق خوانده شود. در بررسی آن، نکات و پرسش‌هایی چند به ذهنم رسیده‌است که مطرح می‌کنم و شاید برای جناب استاد نیز جالب باشد.

_ ترجمۀ «نیست‌انگاری» برای «نهیلیسم» بسیار عالی است؛ از جمله اصطلاحات خوب دیگر در این کتاب: تقدیر تکنیکی، فرد منتشر شرقی، انسان تکنولوژیک، سیطرۀ تکنیک سیّاره‌ای، اخلاق و تمدّن فاوستی، کاهنۀ مرگ‌آگاه (فروغ)، مؤنث منتشر و...

_ در صفحۀ 7، از «اجمال و تفصیل» سخن به میان آمده‌است؛ این‌که اجمال، وحی الهی و تفصیل، وحی شیطانی است. این نگاه از کدام منبع دریافت شده‌است و دلیل آن چیست؟

_  بعضی قسمت‌های کتاب، بدون منبع و درنتیجه، مبهم است؛ مثلاً  در صفحۀ 11 ، سطر آخر: «همین که بزرگترین فیلسوف قرن گذشته می‌گوید...» چه بهتر بود، که منابع در انتهای کتاب، با ذکر صفحه و به عنوان پانوشت ذکر می‌شد.

_ در صفحۀ 18، دربارۀ دورۀ «بازگشت ادبی» نکات ارزنده‌ای گفته شده‌است، ولی کامل نیست؛ شعر دورۀ بازگشت، سبک نوینی ندارد و دورۀ فترت است، امّا وجه مثبتی که می‌توان به طور خلاصه در آن، ذکر کرد: شعر بازگشت، نوعی «دوره‌کردن» جدّیِ ادبیات کلاسیک و وزین زمان‌های قبل بود؛ یعنی نگاهی دوباره به میراث کهن ادبی. چنان‌که در قرن هفدهم، مکتب «کلاسیسیم» یا «سنّت‌گرایی» پیدا می‌شود و شاعران و نویسندگانی هم‌چون «مولیر»، «لافونتن»، «میلتون» و... از آثار بزرگ ادبی یونانی و لاتینی تقلید می‌کنند و این تقلید به زبان رونق می‌بخشد. البتّه فکر تازه‌ای به ادبیات اضافه نمی‌شود و این موضوع در مقایسه با دورۀ فترت ادبیات عربی، بیشتر نمودار می شود (از قرن سیزدهم تا نوزدهم میلادی). شاعران عرب حدود صدسال پیش «حرکت الاحیاء» یا جنبش بازآفرینی را تجربه کردند؛ یعنی در اوایل قرن بیستم، شاعرانی مصری چون: «ابوتمام»، «متنبّی» و... را سرمشق خود قرار می‌دادند. امّا در اینکه بازگشت ادبی که مقاومت در برابر هر ایدۀ جدید را نشر داد، شکّی نیست.

_ در صفحۀ 40، معنای «پوگروم‌های گه‌گاهی» و در صفحۀ 66، معنای «ژاکوبتیزم» چیست؟

_  در پانوشت‌ها، صفحۀ 41، توضیح دربارۀ اسامی خاص؛ مانند: مرحوم دکتر «فردید» داده‌شود.

_  بخش «فروغ» و نیست‌انگاری: از جالب‌ترین مطالبی بود که دربارۀ این شاعر معاصر خوانده‌ام و این‌که چگونه فروغ با صداقت و دقّت، دربارۀ  نهایت تقدیر تکنیکی که تاریکی محض است، سخن می‌گوید و خود را در تقابل با آن می‌یابد.

_  دربارۀ «نیما» و بنیان‌گذاری شعر «نو» و این‌که شعر از فروبستگی رها می‌شود، توضیحات خوبی داده شده‌است.

_ به نظرم، باید در مورد نهضت «مشروطیت» و ادبیات آن دوره، بیشتر نوشته‌شود و ویژگی‌های مثبت آن هم مورد بررسی قرارگیرد. همچنین باتوجّه به صفحۀ 142، پاراگراف آخر: «مصیبت این‌جاست که از صدر مشروطه تا به امروز، اغلب شاعران ما تمام همّت خود را وقف مسائل روزمرّۀ سیاسی و اجتماعی کرده‌اند و به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌اند، فقر همان فقر است و نابسامانی همان و...»،  آیا شاعران و نویسندگان، وظیفۀ روشن‌گری و طرح مسائل و دردهای اجتماعی و سیاسی را دارند یا این‌که حل‌کردن مسائل و رفع تبعیض‌ها و بدبختی‌ها هم با ایشان است؟

_  دربارۀ «احمد شاملو»  و محتوای شعر او و شخصیّت او، نکات مهمّی مطرح شد، امّا «عیب او گفتی، هنرش نیز بگو»: در ساحت نیست‌انگاری و همچنین شخصیّت پنهان این شاعر، مستدل سخن گفته شده‌است ولی شایستۀ بیان است که اذعان کنیم، شاملو پس از  دفترِ شعرِ «آهنگ‌های فراموش‌شده»، مجموعۀ «هوای تازه» را منتشر می‌کند. او مبدع شعر «سپید» است و زمینۀ اصلی شعرهای او را عواطف ناشی از تأثّرات اجتماعی رقم می‌زند:

«نمی‌گردانمت در برج ابریشم

نمی‌رقصانمت بر صحنه‌های عاج

دو کودک بر جلوخان کدامین خانه آیا خواب آتش می‌کندشان گرم؟

سه کودک بر کدامین سنگ‌فرش سرد

صد کودک به نمناک کدامین کوی؟»

و شعر های زیبا از این دست فراوان یافت می‌شود.

دکتر «پورنامداریان» نیز در کتاب «سفر در مه» و بخش تأمّلی در شعر احمد شاملو، دقایق شعر او را؛ از نظر زبانی، ادبی و محتوایی  بررسی کرده‌است.

_  و بخش  بررسی شعر «مهدی اخوان ثالث» در زمینۀ نیست‌انگاری نیز علمی و تأثیرگذار است.

با آرزوی بهترین‌ها برای استاد دانشمندم؛ جناب آقای یوسف‌علی میرشکّاک.

 

                                                               ارادتمند:                

                                                                              «سهیلا صلاحی‌مقدّم» 

                                                                            «دانشگاه الزّهراء(س)»

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • نگاه خانم دکتر سهیلا صلاحی مقدم به «نیست‎انگاری و شعر معاصر» یوسفعلی میرشکاک
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.