موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پروندۀ اختصاصی ادبیات کودک و نوجوان

همه چیز دربارۀ فرهاد حسن‌زاده | یادداشتی از فاطمه قاسمی‌پور

23 اردیبهشت 1398 17:13 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.75 با 4 رای
همه چیز دربارۀ فرهاد حسن‌زاده | یادداشتی از فاطمه قاسمی‌پور

شهرستان ادب: حتما همۀ شما نام فرهاد حسن‌زاده را شنیده‌اید؛ نویسندۀ محبوب کودک و نوجوان کشورمان که هم فروش آثارش و هم جوایز مهم بین‌‌المللی‌اش ثابت می‌کند که از بهترین نویسنده‌های کودک و نوجوان کشورمان است. خانم فاطمه قاسمی‌پور در یادداشتی به آثار این نویسندۀ خوب کشورمان پرداخته است. شما را به خواندن تازه‌ترین یادداشت پروندۀ ادبیات کودک و نوجوان دعوت می‌کنیم:

از کودکی، نویسنده‌ها برایم آدم‌هایی فراواقعی بودند. آدم‌هایی که خیال می‌کردم در دنیایی جداگانه زندگی می‌کنند و فقط کلمه‌هایشان با ما یکی است که حرفشان را می‌فهمیم؛ وگرنه، چطور می‌شود با همین کلمه‌های ساده که هر روز توی حرف‌هایمان هستند، دنیایی ساخت که بیرون‌آمدن ازش کار هفته و ماه باشد. آن‌قدر غرق می‌شدم در دنیای داستان‌ها که حتی شک می‌کردم نویسنده، خودش با همۀ آدم‌های داستان زندگی نکرده یا نمی‌شناسدشان. از کودکی فکر می‌کردم نویسندگی آن‌قدر کار متفاوتی است که تکرار نمی‌شود.
ادبیات نوجوان، چندصباحی است که راهش را پیدا کرده و حتی گاهی در سرازیری، آوازخوان و خندان‌خندان، قل خورده و جلو رفته. آن‌قدری جلو رفته که نوجوانان، می‌دانند کسانی در همین مملکت خودمان برایشان می‌نویسند. می‌دانند ادبیات نوجوان فقط ترجمه نیست؛ نویسنده‌های ایرانی هم کتاب می‌نویسند! از طنز گرفته تا تخیلی و وحشت. این اتفاق برای ادبیاتی که عمر زیادی ندارد، بیشتر از «خوشایند» است. ادبیاتی که ترجمه‌زده بود و مخاطبش باور نمی‌کرد می‌شود داستان‌های ایرانی خواند که برای او نوشته شده‌اند و اتفاقاً جذاب‌ هم هستند.
ادبیات نوجوان‌ها از سایه درآمده و نویسنده‌هایی هستند که آنها را به اسم «نویسندۀ نوجوان» می‌شناسیم یا دست‌کم، بیشتر کارهایشان برای نوجوان است. نویسنده‌هایی که می‌شود برای کاندیدشدن جایزه‌های جهانی رویشان حساب باز کرد و با اطمینان، کارنامۀ نویسندگی و فعالیت‌هایشان را پر کرد.
قرار است از نویسنده‌ای بگویم که سال ۲۰۱۸ در فهرست پنج نویسندۀ فینالیست و برتر جهان قرار گرفت و برای دومین سال، باز هم نامزد ایرانی دریافت جایزۀ هانس کریستین اندرسن (در سال ۲۰۲۰) شده است.
فرهاد حسن زاده متولد فروردین ۱۳۴۱ در آبادان است. او از نویسندگانی است که در تمامی حوزه‌های ادبی، از داستان کودکان و نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان، دست به نگارش زده ‌است. او نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز کرد. در سال ۱۳۷۰ اولین کتابش به نام ماجرای روباه و زنبور در شیراز چاپ شد و از آن پس به‌شکل حرفه‌ای قدم به دنیای نویسندگی در حوزۀ ادبیات کودکان و نوجوان گذاشت. از حسن‌زاده تاکنون بیش از ۸۰اثر چاپ شده ‌است. او همچنین عضو هیئت مؤسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان بوده و دو دوره به عنوان عضو هیئت مدیره انتخاب شده ‌است. حسن‌زاده جایزه‌های زیادی برای آثارش گرفته که نزدیک‌ترینش، دیپلم افتخار IBBY (دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان) در سی‌وششمین کنگرۀ ادبیات کودک یونان در سال ۲۰۱۸ بوده برای کتاب زیبا صدایم کن. او مدت چند سال مسئول صفحه‌های ادبیات طنز نشریۀ دوچرخه‌ بود که پنج‌شنبه‌ها پیوست روزنامۀ همشهری می‌شود.
یکی از جایزه‌های حسن‌زاده، در سال ۹۵ بود که در نخستین جام باشگا‌ه‌های کتاب‌خوانی کشور، «نویسندۀ محبوب بچه‌ها» شد. شبیه این عنوان را در جشنوارۀ فیلم فجر و فیلم منتخب مردمی دیده‌ایم. اما فرق بزرگ این دو جایزه، مخاطبانشان است. فیلم‌دیدن برای مخاطب بزرگسال، با هر سطح فکر و جایگاه اجتماعی، یکی از کارهایی است که در اوقات فراغت می‌کند. اما مخاطب کودک یا نوجوان چطور؟ در کنار فیلم و هزارجور سرگرمی تازه و جذاب، کتاب‌خواندن از آن کارهایی است که شاید هر کسی سراغش نرود. آن‌هم نوجوان یا کودکی که در این زمانه زندگی می‌کند! حالا اینکه آن‌قدر از نویسنده‌ای کتاب بخواند که تشخیص بدهد کارهایش را دوست دارد و نویسندۀ محبوبش است، چیز دیگری است فراتر از آن. جورِ دیگر نگاه‌کردن به این اتفاق هم این است که به تنوع و گستردگی کارهای نویسنده توجه کنیم که برای همۀ سلیقه‌ها حرفی برای گفتن دارد. از کوتی‌کوتی بازیگوش و داستان‌های پرماجرایش گرفته تا هستی که شخصیتش با نوجوانی بیشتر ما پیوند دارد.
فضای بیشتر داستان‌های حسن‌زاده، با طنز گره خورده است. طنزهای کلامی یا طنزهایی که در موقعیتی خاص پیش می‌آید. شاید همین انتخاب زبان طنز برای حرف‌زدن با نوجوان‌ها و کودکان، امتیاز اصلی نویسنده باشد! هرچند گاهی ممکن است زیاد باب میل نباشد و انتظار بیشتر از این از نویسنده داشته باشیم. دست‌کم برای من که این‌طور بوده است؛ مثلاً بازی‌های زبانی که تقریباً در همۀ داستان‌های حسن‌زاده به چشم می‌آید، گاهی جذاب و دلنشین است و گاهی خسته‌کننده و بی‌مزه. اما اگر برای نوجوان‌ها جذابیتش را از دست بدهد، به احتمال زیاد کودکان، به‌ویژه در سنین کمتر، ارتباط بیشتر و بهتری با آن برقرار می‌کنند.
«از خواب ناز پریدم و نصف خوشی‌هام را توی خواب جا گذاشتم؛ چون که مدرسه‌ام دیر شده بود. «وای که چه مصیبتی!»
دفتر و کتاب‌هایم را جمع کردم و همه را توی کیفم چپاندم. توی این هیروویر درز کیفم پاره شد. «وای که چه مصیبتی!»
پیراهنم را موقع خوردن صبحانه پوشیدم؛ دکمۀ وسطی پیراهنم کنده شده بود.‍ «وای که چه مصیبتی!»
کفش‌هایم را تندتند به پا کردم؛ بند کفشم وقت پاره‌‌شدنش بود. «وای که چه مصیبتی!»
از خانه تا مدرسه رایک‌نفس دویدم؛ وسط‌های زنگ ریاضی رسیدم. «وای که چه مصیبتی!»
آموزگار گرامی برّوبرّ نگاهم کرد؛ اولش خنده و بعدش مثل جادوگرها اخم کرد. «وای که چه مصیبتی!»
با صدای خشمگین غرید: «حالا چه وقت اومدنه؟» بعد با خنده گفت: «زیپ شلوارت چرا بازه؟» «وای که چه مصیبتی!»
دست کردم که زیپ شلوار را ببندم؛ تازه فهمیدم از بس هول بودم اصلاً شلوار نپوشیدم! «وای که چه خجالتی!» (بند رختی که برای خودش دل داشت؛ ص۱۷ـ۱۶)

البته اگر به سیر داستان‌نویسی حسن‌زاده توجه کنیم، متوجه تغییر شیوۀ طنزپردازی‌اش می‌شویم. در داستان‌های اخیر او،‌ طنز وجه پررنگ‌تر و قوی‌تری دارد. هرچند باز هم همان طنز ملایم است.
زبان طنز حسن‌زاده در نوشته‌هایش گم نمی‌شود. اگر از اتفاقی تلخ هم بگوید، چاشنی طنزی همراهش می‌کند، حتی اگر کم و سطحی. البته که شاید به مذاق عده‌ای هم خوش نیاید (خوب هم نیست خیلی یک‌طرفه برویم). این را در هندوانه به شرط عشق یا لبخندهای کشمشی یک خانوادۀ خوشبخت می‌شود تا اندازه‌ای دید.
شیوۀ او در طنزنویسی بیشتر بر پایۀ طنزهای ملایم استوار است. در واقع، موضوع از اهمیت بیشتری نسبت به تکنیک برخوردار است. به همین دلیل معمولاً در آثارش با تعدد و تنوع تکنیک‌های طنز روبه‌رونیستیم. مثلاً وقتی می‌خواهد موقعیتی بسازد که اتفاق خنده‌داری می‌افتد، آن‌قدر خنده‌دار نیست که آدم قهقهه بزند و اشک از چشم‌هایش بیاید بیرون و بشود مثل آن صورتک‌ پیام‌رسان‌های مجازی!
یکی از ویژگی‌های دیگری که برای من هم جذاب بود، به‌ویژه در رمان هستی، لهجۀ جنوبی در گفتگوهای شخصیت‌ها بود. موقع خواندن، انگار صدای شخصیت را می‌شنیدم که با لهجۀ آبادانی حرف می‌زند و کلمه‌های تازه‌ای هم یاد گرفتم! بازی‌های زبانی در این داستان هم کم نیست. شیوۀ کلامی که بین هستی و خاله و مادرش اتفاق می‌افتد:
«خاله با شلوغ‌کاری حیاط را گذاشت روی سرش، مامان را بوسید و دست روی شکمش کشید. «نی‌نی خالش حوبه؟» مامان با صدایی بچه‌گانه گفت: «معلومه که خالش حوبه. ئی مونم که خالم حوب نیست.»
طرح مضامین و موضوع‌ها از سوی نویسنده، گاهی در قالب کنایه و انتقاد از برخی رفتارها و فرهنگ‌های نادرست بیان شده است. این لحن کنایه‌آمیز حتی در نام‌گذاری برخی داستان‌ها مانند ماست‌مالی و روز جهانی زلزله دیده می‌شود. طنز موجود در داستان‌های لبخندهای کشمشی یک خانوادۀ خوشبخت طنزی ملایم و ظریف است. به این معنا که نویسنده از تکنیک‌های چندانی استفاده نکرده و در همان نمونه‌ها از اغراق دربارۀ یک تکنیک اجتناب کرده است. با توجه به اینکه موضوع داستان‌ها برگرفته از زندگی عادی و روزمره است، استفاده از طنز ملایم به واقعی‌تر و ملموس‌تر شدن اثر کمک فراوانی کرده است. به‌طوری که همۀ تکنیک‌ها در فضاهایی واقعی و به‌شکلی کاملاً ساده رخ می‌دهند. سادگی و کوتاهی داستان‌ها، باعث ارتباط بهتر و نزدیک‌تر مخاطب نوجوان شده و در نهایت، او را به تأمل و درنگ دربارۀ داستان وامی‌دارد. به ویژه این‌که داستان‌ها با اتفاقی معجزه‌آسا پایان نمی‌یابند تا همه چیز به‌صورت غیرواقعی به سرانجام برسد. این، ویژگی داستان‌های معاصر است که اتفاق‌ها و ماجراهای عجیب و تخیلی در آن‌ها رخ نمی‌دهد. حسن‌زاده در این مجموعه، با دعوت مخاطبش به تماشای یک زندگی شبیه به زندگی و شخصیت خود آن‌ها، انتقاد خود را به برخی روابط و فرهنگ‌ها و عادات نادرست بیان کرده است.
گاهی هم موضوع‌ها می‌روند سراغ آسیبی اجتماعی، مثل زیبا صدایم کن که دربارۀ دختری به نام زیباست که بدسرپرست است و... .
گوناگونی فضاهای داستانی، از دیگر نکته‌های تأمل‌برانگیز است. بند رختی که برای خودش دل داشت، ترکیبی از فانتزی انسانی‌حیوانی و گاهی اشیا است. در این داستان‌ها، یک یا چند شخصیت انسانی در کنار شخصیت‌هایی حیوانی یا برخی اشیا قرار دارند. فضای داستان‌های در روزگاری که هنوز پنج‌شنبه و جمعه اختراع نشده بود فانتزی حیوانی است. تمام شخصیت‌های حاضر در این اثر، شخصیت‌هایی حیوانی هستند که در جامعه‌ای مانند جامعۀ انسان‌ها زندگی می‌کنند. لبخندهای کشمشی یک خانوادۀ خوشبخت و هندوانه به شرط عشق در فضایی واقعی روایت می‌شوند و تمامی اتفاقات و حوادث تا حد زیادی به واقعیت نزدیک است.
همراه‌شدن با روند جهانی هم ویژگی مثبت دیگری است که بیشتر نویسنده‌ها و از جمله حسن‌زاده، از آن غافل نشده‌اند. یکیش، نوشتن کتاب‌های سری است. کوتی‌کوتی یا گروه پنج به‌اضافۀ یک از آن جمله‌اند. کوتی‌کوتی بین کودکان آن‌قدر محبوب شده که عروسک‌هایش را می‌سازند و تا اندازه‌ای جای خالی شخصیت داستانی ملی در دوران معاصر را پر کرده است.
یا عمه‌خانم و ماجراهای آبکی که مجموعه‌ای ۱۲جلدی است و تا حالا، سه جلد آن منتشر شده است. البته در این میان، از آثار بازآفرینی‌شده‌ای مثل طوطی‌خانم و آقای بازرگان نباید گذشت که کتاب+بازی است. این کتاب در سال ۹۵ برگزیدۀ شورای کتاب کودک شد. شکل روایت آن خلاقانه و همراه با فعالیت است و حتی روی جلد کتاب به‌جای «نویسنده» نوشته «نقال». این بازی‌گونگی و شریک‌کردن مخاطب کودک در داستان را در کتاب‌های دیگری مثل آقارنگی و گربۀ ناقلا یا دیو دیگ به سر هم می‌بینیم.
گفتم زبان حسن‌زاده در بیشتر داستان‌ها و بیشتر وقت‌ها، حتی موقع حرف‌زدن از اتفاق تلخی مثل جنگ، طنز ظریفی دارد که جداشدنی نیست؛ ولی بازی‌های زبانی همیشه هم در خدمت طنز نیستند. گاهی می‌شوند شعر و می‌نشینند در کتابی که اسمش این است: وقتش رسیده کمی پسته بشکنیم. گاهی می‌شوند زبانی شاعرانه و لطیف برای تعریف‌کردن داستان دختری به اسم زیبا در زیبا صدایم کن یا داستان درختی را روایت می‌کنند که خوابش می‌آید.
خودآزمایی در سبک‌های گوناگون و برای هر دو مخاطب کودک و نوجوان به یک اندازه، ویژگی سرآمد و نویی است که شاید بی‌ارتباط به روزنامه‌نگاربودن نویسنده نباشد. روزنامه‌نگار، با جستجو به اطرافش نگاه می‌کند و دنبال سوژه‌هایی است که تازه هستند. سوژه‌هایی که کمتر کسی به سراغشان می‌رود. نمی‌خواهم بگویم همۀ داستان‌های حسن‌زاده سوژه‌هایی ناب دارند و این تنوع، همیشه با کیفیتی یکسان در کارهایش تکرار شده؛ اما دست‌کم آزمودن نوشتن‌ در سبک‌های جدی و طنز و شاعرانه، هم برای کودک و هم برای نوجوان، جرأت و جسارت می‌خواهد. گاهی حتی موضوع‌ها و طرز روایت نویسنده، شعاری و کلیشه‌ای می‌شود و گاهی زیادی تلخ. برای نمونه، از داستان‌های هندوانه به شرط عشق یا لبخندهای کشمشی گفتم؛ اما شاید بهتر باشد داستان‌ها را در نمایی کلی نگاه کنیم. در نمایی که از اولین نوشته‌ها شروع می‌شود و سیری چندین ساله را در بر می‌گیرد. این‌جاست که تکامل شیوۀ نگارش و انتخاب موضوع و پرورش شخصیت‌ها خودش را نشان می‌دهد. هرچند باید این نکته را هم در نظر داشت که در میان آثار هر نویسنده‌ای، برخی شاخص‌ترند و برخی کیفیت محتوایی و روایی درخوری ندارند و مخاطب در هیچ دوره‌ای، به آنها اقبال نمی‌کند. مثل کلاغ کامپیوتر که روایتی خسته‌کننده دارد و نبود جذابیت و کشش داستانی آن را نمی‌شود با داستان‌های دیگر نویسنده مقایسه کرد.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • همه چیز دربارۀ فرهاد حسن‌زاده | یادداشتی از فاطمه قاسمی‌پور
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.