ذکر مصیبتی به نام مدیران فرهنگی
آرش شفاعی: نمی دانم تا به حال چندبار در یک مراسم رسمی ادبی شرکت کردهاید؟
در برنامههایی که یک وزیر، وکیل یا مسؤول ملی و محلی قرار است شرکت کند و چند شاعر و یا داستان نویس هم در آن حضور بیابند. میخواهید تمام آن چیزی را که در چنین برنامههایی خواهید دید برایتان بازسازی کنیم؟
مسؤول محترم پشت تریبون قرار خواهد گرفت. از حضور مسؤولان محلی و منطقهای که در شب شعر شرف حضور دارند تشکر خواهد کرد، جملاتی از حفظ شده درباره اهمیت شعر و شاعری از دیدگاه اسلام خواهد گفت و بر نقش مهم شاعران در پیشبرد اهداف انقلاب تاکید خواهد کرد و البته از حمایتهای بیدریغ دولت از فعالیتهای فرهنگی و رشد خیره کننده آمارها سخن خواهد گفت .
وضعیت فرهنگی کشور را در سایه مدیریت مطلوب مقامات عالیرتبه وزارت بی نظیر توصیف خواهد کرد و در پایان چند بیت شعر نیز خواهد خواند که در قرائت تمامی آنها وزن شعر خراب خواهدشد. البته کسی منکر زحمات و خدمات مسؤولان فرهنگی نیست ولی مسأله این است که مسؤولان بخصوص مسؤولان فرهنگی بیشتر از کارکردن و عرق ریختن برای تعالی فرهنگ، در شعار دادن، سخنرانی کردن و حضور در افتتاحیه و اختتامیه ید طولایی دارند.
شاید بخشی از این مشکل ناشی از آن باشد که بسیاری از آنان اگرچه انسانهای خوب، محترم و علاقمندی هستند اما از جنس کارفرهنگی نیستند. خیلی رک و پوست کنده بگوییم مسؤولی که لذت شب بیدار ماندن برای تمام کردن یک رمان باشکوه و جذاب را نچشیده، از شنیدن یک بیت شگفت آور شعر تا چند لحظه سرجایش میخکوب نشده و هنگام دیدن یک اثر سینمایی ارزشمند، عالم و آدم را فراموش نکرده است نمیتواند- موکداً میگویم- نمیتواندمدیر فرهنگی تمام عیاری باشد.
نمیتواند برای حل مشکل یک اثرهنری به آب و آتش بزند، نمیتواند برای شعر و قصه به اندازهای که لازم است عرق بریزد، معنای وجود هنرمند را نمیفهمد و .... میخواهم بگویم که ما مدیرانی از این جنس نیاز داریم ، برای ارتقای فرهنگ، هنر و ادبیات. خوشبختیم که عالی رتبهترین مدیر سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران همه این ویژگیها را در خود دارد.
شیفته هنر، شعر و ادبیات است و بر نقش و اهمیت آنها در پیشبرد اهداف فرهنگی نظام پای میفشرد. در سیاسی ترین و بحرانی ترین موقعیتهایی که کشور با آن روبروست میزبان شاعران، سینماگران، داستان نویسان و اهل قلم است و با آنان صمیمانه حرف میزند و درد دل هایشان را میشنود.
میخواستم بگویم که خوشبختانه همه این ویژگیها در عالی ترین مقام سیاسی این کشور هست اما یادم آمد در اکثر مدیران فرهنگی میانه به پایین اگر نگوییم هیچ کدام حداقل بسیاری از این ویژگیها نیست و شاید مشکل اصلی ما همین است.