موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣

04 تیر 1393 20:49 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣

 

شهرستان ادب: آخرین حلقه‌ی آفتابگردان‌های ماه خرداد، چهارشنبه 28 این ماه، با حضور شاعران و علاقمندان و با اجرا و کارشناسی سیدوحید سمنانی و ابراهیم اسماعیلی اراضی در محل موسسه‌ی شهرستان ادب برگزار شد.

سیدوحید سمنانی که اجرای این جلسه از حلقه به عهده‌ی او بود، در ابتدا پس از سلام و خوشآمد به حضار، به معرفی ابراهیم اسماعیلی اراضی پرداخت و او را یکی از منتقدان و شاعران اهل‌فن و متخصص نامید و ابراز امیدواری کرد از این به بعد جمع حاضر بیشتر بتواند در این حلقه از حضور این شاعر و منتقد استفاده کند.

مجید کعب، آغازگر شعرخوانی‌های این جلسه از حلقه بود. کعب که در داستان‌نویسی هم دستی دارد شعر سپید کوتاهی برای جمع خواند:

فرش را که برعکس می‌کنم

شرف می‌شود

درست همان چیزی که سرمایه‌داران ندارند

ماهیت شعر سپید و زیبایی‌شناسی آن، بحثی بود که این هفته نیز در پی خوانش این شعر در جلسه درگرفت. امیر سهرابی که خود شاعر سپید است با بیان این‌که در شعر سپید وزن و موسیقی وجود ندارد و مخاطب لذت این مولفه‌ها را از دست می‌دهد، متذکر شد:«به جای این خلا، باید کشفی در شعر سپید باشد که حظ آن جایگزین لذت از دست دادن وزن و موسیقی شود. در این شعر، جهان‌بینی خوب است، اما کشف عمیق نیست.»

سیدوحید سمنانی، ایجاز را از ویژگی‌های مهم شعر سپید خواند و گفت این شعر علیرغم کوتاه بودن ایجاز مناسب را ندارد و می‌توان کلماتی از آن را حذف کرد.

علی چاوشی، از اعضای دوره‌ی اول آفتابگردان‌ها نیز با اشاره به شعری از قیصر به عنوان نمونه‌ی موفق بازی با کلمات، بیان داشت: «بازی با کلمات نباید در همین سطح باقی بماند و باید بستری باشد برای بیان حرفی بزرگتر.»

امیر سهرابی، با سپیدخوانی خود، بحث درباره‌ی قالب سپید را ادامه داد. او شعر سپیدی با درونمایه‌ی مرگ با این آغاز خواند:

مرگ پیرمردی شبیه پدربزرگ

خودش را جمع کرده کنار حوض

دارد درد را از کنار شمعدانی‌ها

به آن دنیا می‌برد...

پس از خوانش این شعر، اسماعیلی اراضی، با اشاره به مسئله‌ی کشف در شعر گفت: «کشف باعث شده جوانان در شعر به سمت یک نئوکلاسیک هندی بروند که نه شبیه کلاسیک است و نه شبیه سبک هندی. ما در مواجهه با پدیده‌ها با ایده روبرو می‌شویم. مهم این است که در کلیت ساختاری شعر، این ایده‌ی اولیه به کنش تبدیل شود. ایده باعث ایجاد تداعی در ذهن مخاطب می‌شود، مثل رابطه‌ی لفظی فرش و شرف. اما مهم این است که این تداعی، در ادامه‌ی شعر چه کارکردی دارد.» این منتقد سپس با اشاره به تکرار واژه‌ی مرگ در شعر سهرابی افزود: «اگرچه سلسله‌تداعی‌ها می‌تواند به محور عمودی شعر کمک کند، اما باید دید به چه کاری می‌آید. خیلی وقت‌ها حذف می‌تواند به شعر کمک کند.»

در ادامه، شاعر شعر، امیر سهرابی با تشکر از نقدها گفت: «سعی می‌کنم برای خودم لحظه‌ی سرایش را به یک لحظه‌ی بی‌اختیار تبدیل کنم. شعر هرکس مثل خانه‌ی اوست. در یک خانه می‌توان چینش‌های گوناگونی داشت تا جایی که به ساختار کلی خانه ضربه وارد نشود. چینش‌های متفاوت، سلیقه‌های متفاوت شاعر است و تا جایی که به ساختار کلی شعر ضربه نزند موجه است.»

رسول پیره، دیگر سپیدسرای جمع، درباره‌ی زیبایی‌شناسی شعر سپید گفت: «کسانی که شعر کلاسیک می‌گویند، به دنبال نقد شعر سپید از منظر شعر کلاسیک هستند. اما این‌ها دو مدیوم متفاوت هستند که شباهت‌هایی با هم دارند، مثل تئاتر و سینما، اما ابدا یکسان نیستند و نحوه‌ی مواجهه با آنها هم متفاوت است.

محمد عبدی، شاعر دیگری بود که به گفته‌ی خودش به تازگی سرودن را آغاز کرده‌است. عبدی چند تک‌بیت خواند:

صدف دل چو گشودم دیدم

که از آن سنگدلی‌های تو لولو شده‌ام...

اما فریدون شمس، که با تاخیر به حلقه‌ی این هفته آمد، غزلی بلند با این مطلع خواند:

نجوای زن، ترنم باران گرفته‌بود

شب را طنین شیون طوفان گرفته‌بود...

سیدعلی لواسانی، شاعر کتاب صبح زود، با تشکر از آقای شمس، به کاربرد درست و زیبای ترکیباتی چون طنین شیون طوفان در این شعر اشاره کرد و در ادامه ملموس‌تر شدن بعضی ترکیبات غریب را لازم دانست.

سیدوحید سمنانی نیز، با بیان محکم بودن شعر شمس، به ساختار روایی شعر در ابتدا اشاره کرد که در ادامه مخاطب را اقناع نمی‌کند و ساختار در پایان شعر شبیه تک‌بیت‌های جدا می‌شود.

اما اسماعیلی اراضی، با تمجید از شمس به خاطر ذهن پویا و تازه‌جو، لحن روایت در شعر را دوگانه دانست، گاهی انتزاعی و گاهی شبیه غزل‌های پیشرو.

علیرضا رافتی، از شاعران جوان حلقه‌ی آفتابگردان‌هاست که به شعر آیینی ارادت خاطر خاصی دارد. در این حلقه هم، رافتی یک غزل و یک رباعی آیینی خواند:

از بند وجود می‌رهاند ما را

بر بال زوال می‌نشاند ما را

سوگند به عریانی عابس، این عشق

آخر به اجننی کشاند ما را

توجه به معناهای منفی بعضی واژگان، مخصوصا در شعر آیینی که برای افرادی سروده می‌شود که بری از هر عیب هستند، نکته‌ای بود که به رافتی یادآور شد.

اما سعید پورطهماسبی، این هفته نیز یک غزل شنیدنی با خود به حلقه آورده‌بود که تمجید حضار را برانگیخت:

چون بیابان خسته‌ام از این به‌ظاهر زیستن

نیستن، آری شرف دارد به بایر زیستن...

انتخاب قافیه و ردیف مناسب و کنار هم نشستن این واژگان، از عواملی بود که باعث زیبایی شعر شده بود و در جلسه به آن اشاره شد.

اثنی‌عشری، از اعضای دوره‌ی سوم آفتابگردان‌ها، شاعر دیگری بود که یک غزل خواند:

زندگی در قاب حسرت عکس یک ویرانه بود

دفتر عمرم سیاه از شرح یک افسانه بود

اراضی با تشکر از شاعر، لزوم یک‌دست بودن و در یک فضا بودن شعر را به اثنی‌عشری یادآور شد.

پس از این شعرخوانی، وقفه‌ای در شعرخوانی‌ها ایجاد شد و سمنانی، مجری-کارشناس حلقه، با معرفی ابراهیم اسماعیلی اراضی به عنوان کسی که سال‌ها با حسین منزوی همنفس بوده‌ از او خواست تا دقایقی برای حضار صحبت کند.

اسماعیلی اراضی درباره‌ی شعر فارسی سخن گفت: «به هرحال در هر دوره شعر فارسی با یک سری ضرورت‌ها مواجه بوده و براساس آن‌ها رفتار خودش را تغییر داده‌است که این تغییر بایسته بوده؛ اگرچه بسیاری از موج‌ها در تاریخ ادبیات ماندگار نشده‌اند. دوستان کلاسیک‌سرا باید توجه داشته‌باشند که نئوکلاسیک‌ها یک سری تجربه‌ها را در ساحت ساختار پشت‌سر گذاشته‌اند. یکی از سهام‌داران این جریان، حسین منزوی است؛ دیگرانی مثل شهریار و سایه و نیستانی هم هستند. ما باید به آن بخش از شعر کلاسیک که ضرورتش حفظ شد و مبنایش هم نیماست توجه داشته‌باشیم. حیف است که بخواهیم بخشی از تجربه‌های ادبیات که بابتش هزینه‌هایی داده شده را نادیده بگیریم.» در ادامه اسماعیلی با نقد رفتار و فضای حاکم بر شاعران در شبکه‌های اجتماعی افزود: «اینکه کسی چند کتاب چاپ کرده و چقدر طرفدار دارد مبنا نیست. این ماحصل رفتار مصرفی شعر در شبکه‌های اجتماعی است. باید به تجربه‌های تثبیت‌شده‌ی شعر فارسی توجه کرد، نه به تعداد لایک‌ها»

در ادامه علی‌محمد مودب، شاعر مجموعه‌ی کهکشان چهره‌ها و مدیرعامل شهرستان ادب با تایید سخنان اسماعیلی بیان کرد: «رسانه‌های جدید یک بازی تازه بوجود آورده‌اند. مثل رباعی‌های مخصوص پیامک. البته خود این امور به عنوان پدیده‌های اجتماعی قابل بررسی هستند، اما باید ببینیم ما برای چه کاری آمده‌ایم. متاسفانه امروز در شبکه‌های اجتماعی رفتارهایی برای کسب مخاطب بیشتر انجام می‌شود، یا انتحارهایی در محتوا و فرم برای گفتن این‌که من شاعر خاصی هستم. این رفتارها مثبت نیست. شعر در شرق عالم از قدیم جایگاه بسیار مهمی داشته، اما از دوره‌ای به بعد هووهایی برایش پیدا شده مثل سینما. پس شاعر امروز احساس خطر می‌کند و با خودکشی شعری خود، سعی در جلب نگاه‌ها دارد. اما اگر شاعران جوان به دقت در ادبیات معاصر ما نگاه کنند، می‌بینند کدام جریان اصیل‌تر و ماندگارتر است.» مودب با انتقاد از اغلاط بسیار املایی در کتاب‌هایی که امروزه چاپ می‌شوند افزود: «در کشوری با این سابقه‌ی ادبی، غفلت است اگر به تجربیات گذشته نگاه نکنیم. شاعران اصیلی مثل سهراب و قیصر را مقایسه کنید با حرکت‌هایی انتحاری در شعر که مثل همین گروه داعش هستند و خودشان را به در و دیوار می‌زنند ولی ماندگار نمی‌شوند؛ مثل شعر پست‌مدرن.»

پس از سخنان اسماعیلی اراضی و مودب، شعرخوانی‌ها ادامه پیدا کرد و بهادر بهرامی، شاعری بود که غزلی مهدوی خواند با این مطلع:

لحظه‌ها را می‌کنم من پیش چشمانم مرور

بغض و حسرت‌های دل در جمعه‌های سوت‌وکور...

به رسم قدیمی جلسات شعر، شعر بهرامی که برای اولین بار در این حلقه شعر می‌خواند نقد نشد و این امر به هفته‌های آینده موکول شد.

از دیگر پایه‌های ثابت حلقه‌ی آفتابگردان‌ها، سجاد دیهیم است که غزلی عاشقانه با خود به جمع شاعران آورده بود:

دیدی که خدا باز مرا از تو جدا کرد؟

چون گرد رخ آینه از قلب تو ها کرد؟...

تداعی معانی منفی واژگان و عبارات، از نکات مهمی بود که پس از خوانش شعر به آن اشاره شد. هم‌چنین شفاف شدن تلمیح‌ها، از لوازمی بود که درباره‌ی این شعر ذکر شد.

محمدسرور رجایی، شاعر، داستان‌نویس و مدیر خانه‌ی ادبیات افغانستان نیز در اواخر حلقه به جمع شعرا اضافه شد و به نمایندگی از شاعران افغانستان، شعری کوتاه با لهجه‌ی زیبای دری خواند:

نامت، غرور ناب را مانَد

هر واژه‌اش، مهتاب را مانَد...

با نزدیک شدن زمان اذان مغرب، حلقه نیز به پایان خود نزدیک می‌شد. با توجه به ایام مبارک ماه شعبان، آقای زارعی که افتخار خدمت اهل‌بیت هم درلباس شاعری و هم در لباس مداحی را دارند، چند بیت با صدای خوش، به مولودی‌خانی برای حضرت صاحب‌الزمان(عج) پرداختند.

حسن ختام این حلقه، غزلی بود از میهمان این هفته‌ی حلقه، ابراهیم اسماعیلی اراضی:

تا گفت کُن، نگاه به چشمت دمیده‌شد

پلکی زدی و هر دو جهان آفریده‌شد...

آخرین حلقه‌ی آفتابگردان‌های خردادماه، با شنیده‌شدن صدای اذان مغرب به پایان رسید و شاعران به پس از شعرخوانی به راز و نیاز با خدای متعال پرداختند.

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
  • جلسه آفتاب‎گردان‎ها _ ٢۸ خرداد٩٣
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.