موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از هدیه طباطبایی

«آقای شهید» | به مناسبت دهم آذر، سالروز شهادت آیت الله مدرس، با مرور شعر بهار و مشفق کاشانی

09 آذر 1394 14:27 | 3 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.18 با 11 رای
«آقای شهید» | به مناسبت دهم آذر، سالروز شهادت آیت الله مدرس، با مرور شعر بهار و مشفق کاشانی

شهرستان ادب: «در زمانی که قلم‌ها شکسته، زبان‌ها بسته و گلو‌ها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی‌کرد. در آن روزگار که در حقیقت، حق حیات از مردم ایران سلب شده بود، این عالم ضعیف الجثه با جسمی ‌نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفا و حقیقت و زبانی همچون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایات را آشکار کرد.»  امام خمینی(ره)

 درخشش اخترانی فروزان در آسمان تاریخ و فرهنگ هر جامعه، نشان از استعداد، توانمندی‌ها و بالندگی‌هایی دارد که در جوهره و نهاد هر جامعه و مردمش نهفته است. آشنایی با فراز و نشیب و نقاط تابناک و الهام‌بخش حیات این فرزانگان به جویندگان راه و پویندگان مسیر همچون چراغی روشنایی می‌بخشد.

حسن بن اسماعیل طباطبایی که نسبش به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد، نمونه‌ای از این گنج‌های پنهان و ذخیره‌ای نهفته در تاریخ سرزمین ایران می‌باشد. او که با‌اندیشه‌ای سترگ و درخشان در برزخ میان قاجار و پهلوی قدم به عرصه نهاد و خواهان مجد و عظمت ایران و اسلام بود. آن روز که کسی تصور نمی‌کرد که روستازاده ای تهی‌دست در سرابۀ اصفهان، روزی از چهره‌های تابناک ایران شود و با رضاخان، مظهر استبداد و فرمانبر استعمار، مبارزه کند و آن قدر در راه آزادی، عدالت و اجرای احکام اسلام پافشاری کند که به حبس افتد و زهر نوشد. ولی تقدیر چنین رقم خورد که این روستازاده، عالمی‌پارسا و مجتهدی باتقوا گردد و با مقام بالای علمی ‌و توانایی تدریس لقب «مدرس» را از آن خود سازد.

او این امتیاز را بر دیگر همتایان خود داشت که تنها به درس و بحث حوزه بسنده نکرد؛ بلکه زمان‌شناسی بود که درک درستی از اوضاع سیاسی اجتماعی داشت و در کنار تدریس و تحصیل، به‌موقع در سیاست دخالت می‌کرد. می‌فرمود: «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما.» آن زمان که در مجلس شورای ملی حضور یافت، هوشیارانه در تصمیم‌گیری‌ها و تصویب‌ها دخالت کرد تا مشروطه را اصالت بخشد و مجلس شورا را به راستی عدالت خانه کرد. با هر گونه دخالت خارجی مخالفت و با ایادی آنان به شدت به مبارزه پرداخت. به‌سبب این ویژگی‌ها بود که امام خمینی(ره) بارها از او تجلیل کردند و القاب را برایش کوتاه و کوچک شمردند؛ از او به عنوان الگویی برای دولت‌مردان، خصوصاً وکلای مجلس نام بردند و برای همیشه «زندۀ تاریخ» نامیدند.

آن که مجلس را ز دشمن پاس داشت
 جامه‌ای یکرنگ از کرباس داشت

   اسلام‌ستیزان و دژخیمان رضاخان آن زمان که به اجبار چای زهرآلود به او نوشاندند و در حال عبادت به شهادتش رساندند، می‌پنداشتند مدرس را نابود کرده‌اند؛ اما خدای منتقم از ظالمان نسبت به مؤمنان چنین خواست که تاریخ ایران ورق بخورد و انقلاب اسلامی‌ پیروز گردد و به پاس خدمات و فداکاری‌های آن روحانی شجاع و به منظور تجلیل از او مزارش به شکل آبرومندی ساخته شود، روز شهادتش، دهم آذر، روز مجلس نام گیرد، همه‌ساله مجالسی در بزرگداشت وی برپا گردد و در اقصی نقاط ایران و در هر شهری نام بلوار، خیابان یا مدرسه‌ای به نام مدرس زینت یابد. اما واقعیت این است که مدرس ناشناخته مانده است. حتی در مجامع علمی‌ و دانشگاهی از ایشان بیشتر به عنوان یک شخصیت سیاسی نام برده می‌شود. گرچه مدرس پنج دوره را در مجلس گذرانده، اما سیاست را کار اصلی خود ندانسته و دغدغۀ کار فرهنگی و علمی‌ نیز داشته است؛ خود نیز تأکید می‌کند که کار اصلی من تدریس و سیاست کار دوم من است.

در میان اهالی فرهنگ و ادب کشور نیز به ندرت گامی ‌در جهت معرفی این اسوۀ فضیلت برداشته شده است و کمبود آثار ادبی با محوریت این شهید بزرگوار بسیار مشهود است. علم، شجاعت وصف‌ناپذیر، زهد، قناعت، عدم وابستگی به مادیات، پایبند نبودن به قیود و تجملات، دلبستگی شدید به آزادی، مجاهدت و مسئولیت‌شناسی تنها گوشه‌ای از فضائل این ابرمرد تاریخ معاصر است و به فرمودۀ مقام معظم رهبری(مد ظله العالی): «ما به تجلیل از شهید مدرس(ره) در حقیقت به همۀ ارزش‌هایی ارج می‌نهیم که در وجود این اسوۀ فضیلت متجلی بود.»

   شهادت مدرس(ره) پایان زندگی افتخارآفرین او نیست؛ بلکه سرآغاز طلوع چهرۀ تابناک اوست تا در راهی گام نهد که تا بی‌نهایت ادامه دارد؛ راهی که باید همۀ انسان‌ها را به مقام خلیفه‌اللهی برساند. این شهید بزرگوار به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار تاریخ ایران با خدمات ارزندۀ خود در حساس‌ترین شرایط تاریخ ایران چنین حقی دارد که پس از شهادتش نام و مزارش به عنوان مظهری از تقوا و استقامت در اذهان زنده بماند.

با شهادت آیت الله مدرس در دهم آذر 1316 و آگاهی مردم از این جریان، در ابتدا مردم کاشمر به صورت مخفیانه به زیارت قبر این شهید می‌رفتند و در تاریکی شب ظاهر قبر را می‌ساختند، ولی روزها مأموران شهربانی آن را خراب می‌کردند. در این زمان بود که مدرس به «آقای شهید» معروف شد. شناخت عمیق امام خمینی(ره) از این روحانی مبارز و تأثیرگذار در تاریخ معاصر کشور، موجب شد تا به‌ پاس خدمات ارزشمند وی طی حکمی‌ خطاب به تولیت آستان قدس رضوی آیت الله واعظ طبسی، بر بازسازی آرامگاه و تبیین ‌اندیشه‌های شهید مدرس تأکید شود.

   به همت اهالی فرهنگ و ادب شهرستان کاشمر به مناسبت سالگرد شهادت شهید مدرس، شب شعر «ماه مجلس» نزدیک به دو دهه است که با حضور پیشکسوتان شعر خراسان و چهره‌های کشوری برگزار می‌شود و امید است که بتواند گوشه‌ای از رشادت ها، ‌اندیشه‌ها و خصوصیات این قهرمان دین و سیاست را از منظری جدید در اختیار علاقمندان قرار دهد.

از بزرگان شعر و ادب فارسی، ملک الشعرای بهار که در مجلس نیز با شهید مدرس همراهی می‌کرد و استاد مشفق کاشانی که از طلایه‌داران شعر انقلاب بودند، اشعاری را در سوگ و رثای شهید مدرس (ره) سروده‌اند:

1. ملک الشعراء بهار:


آن کس که تو را کشت و نه دلسوزی کرد
نه فکر مکافات و سیه‌روزی کرد
گویند که «کاظم جهانسوزی» بود
خون تو مدرسا! جهان‌سوزی کرد


                                        ***    


یگانه سید عالی‌نسب که در افواه
 مدرسش لقب و نام نیک بود حَسَن

گذشت از سر دنیا و پافشاری کرد
ز شاهراه شریعت به آب و خاک وطن

چو ماند مدتی آن مرغ بال و پربسته
به آشیانه مُقیّد چو جان به قالب تن

ز آشیانه به منقار خود کشید و ببرد
به آن دیار که او را بود از ازل مدفن

به خود ببال اَیا خاک کاشمر از آنک
نهان به خاک تو شد زاده رسولِ زَمَن

تویی همان بلد طیّبی که جز طیّب
به کس نداد پناه و نشد به کس مسکن

 



2. مشفق کاشانی


بده ساقی آن لعلگون جام را
در او بادۀ تلخ ایام را

مگر بازگویم از آن شب، سخن
شبی شعله افکنده در جان من

حکایت گر رنج مردان مرد
روایتگر آتش و داغ و درد

شبی اهرمن‌ساز و مردم‌گداز
به محراب نیرنگ برده نماز

درین پهنه، پیکی، پیامی‌ نماند
ز دین نبی غیر نامی‌ نماند

مگر رادمردی درین گیرودار
به‌پاخاست زآل نبی یادگار

یکی آهنین‌عزم دشمن‌شکن
به آزادی آراسته جان و تن

«حسن» خلق و خوی حسینی در او
علی‌گونه شور خمینی در او

زبانش یکی تیغ دشمن شکار
نهفته در او جوهر ذوالفقار

ز شب خیمه برچید و آورد روز
جهانتاب گردید و عالم‌فروز

چو خورشید«مجلس» برافروخته
رخ از سوز پنهان و خود سوخته

به روشندلی گر«مدرس» نبود
شب تیره را «ماه مجلس» نبود

اگر چه ز کرباس تن‌پوش داشت
ردایی چو خورشید بر دوش داشت

تو ای خفته در خاکدان سال‌ها
دگرگون پس از خود نگر حال‌ها

ز جا خیز و بنشین دراین گفت‌وگوی
که آن آب رفته درآمد به جوی

تو را تا شهید از ستم ساختند
ستم پیشگان برد را باختند

تویی آن شهید خدایی که داد
شب آشفتگان را پناه تو«داد»

نمیری که مرگ تو آن زندگی‌ست
که سرچشمۀ مهر و تابندگی‌ست



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «آقای شهید» | به مناسبت دهم آذر، سالروز شهادت آیت الله مدرس، با مرور شعر بهار و مشفق کاشانی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: