موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
نگاهی همزمان به رمان «سال گرگ» و فیلم «سیانور»

«وقتی گرگ ها سیانور می خورند» | یادداشتی از پرستو علی‌عسگرنجاد

20 دی 1395 15:25 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 8 رای
«وقتی گرگ ها سیانور می خورند»  |  یادداشتی از پرستو علی‌عسگرنجاد
شهرستان ادب به نقل از خراسان : تاریخ پرفراز و نشیب ایران برای آنان که به دنبال دستمایه ای مستند برای خلق آثار هنری می گردند، گفتنی، بسیار دارد. از هزاران سال پیش تا همین امروز، این مرز و بوم چنان پستی ها و بلندی هایی را پشت سر گذاشته که هر یک، کتابی گشوده اند در برابر جویندگان حقیقت که از میان خیل آنان، «بهروز شعیبی» و «جواد افهمی» به نمایندگی انتخاب شده اند تا در یک فصل مشترک، کنار یکدیگر قرار بگیرند و هر دو، راوی حوادث آن باشند: سازمان منافقین.

پیشتر در یادداشتی به تفصیل، زوایای گوناگون کتاب «سال گرگ» افهمی را که این روز ها، نامزد جایزه شهید غنی پور نیز شده است، کاویده و حتی اندک عیوب آن را برشمرده بودم؛ اما وقتی در سالن سینما به تماشای «سیانور»، تازه ترین فیلم «بهروز شعیبی» نشستم، دریافتم با مطالعه این رمان که گاه در میانه اش- به واسطه انبوه اطلاعات و روایت های تاریخی- دچار کسالت و رخوت می شدم، چه لطفی در حق خودم مرتکب شده ام!

«سال گرگ» و «سیانور»، هر دو روایت گر یک برهه مهم از تاریخ اند؛ برهه ای که به شدت کوتاه و در عین حال  تأثیرگذار است و آن زمانی است که در سازمان مجاهدین خلق که کار خودش را با ماهیت انقلابی و محتوای اسلامی آغاز کرده بود، «انشعاب» رخ می دهد. این انشعاب درحقیقت تغییر مسیر ایدئولوژی سازمان به سمت جنگ صرفاً چریکی، بدون اتکا به آموزه ها و قوانین اسلام و رسیدن به پیروزی با تمسک به هر وسیله ای است. شخصیت محوری در شکل گیری این انشعاب، «تقی شهرام» است که در سیانور با نام حقیقی خود و در سال گرگ با نام «شهرام» معرفی شده است.

بزرگ ترین تفاوتی که این دو اثر هنری در محتوا با یکدیگر دارند، در نحوه به تصویرکشیدن همین شخصیت کلیدی است. شهرام در سال گرگ، به تفصیل و دقت معرفی می شود و زوایای اندیشه او آن قدر بسیط کاویده می شود که مخاطب، چرخش ایدئولوژیک او را کاملاً از نزدیک درک می کند، اما در سیانور، از این پیچ تاریخی گذشته ایم و درست، در اولین روز های پس از تغییر اندیشه شهرام و به تبع آن هویت سازمان به سر می بریم؛ ضمن آن که ماجرای اصلی، حول شخصیتی به نام امیر شکل گرفته است که پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده افسری، به استخدام ساواک درآمده و در میانه داستان، هما، نامزد سابق خود را که عضو سازمان مجاهدین است، ملاقات می کند. از طرف دیگر، در سال گرگ، شخصیت شهرام به واقعیت بسیار نزدیک تر است. سرسختی، اراده و روحیه مبارزاتی او- هرچند که به انحراف کشیده شد- به دقت شرح داده شده است، اما تقی شهرامی که در سیانور می بینیم، نمی تواند نماینده خوبی برای معادل حقیقی خود باشد؛ چرا که اولاً بسیار کوتاه به او پرداخته می شود و در همان مجال اندک هم با جملاتی سربسته، شعارگونه و کنایی از جانب او مواجهیم؛ ثانیاً انتخاب «فرزین صابونی» برای ایفای این نقش، با توجه به طنز ظریفی که در بیان و حرکات او وجود دارد، از روحیه خشن و چریکی شهرام فاصله دارد. طبیعتاً انتظار نداریم مجال 500 صفحه ای یک رمان که برای پرداختن به هر جزئیاتی، دست نویسنده اش را باز می گذارد، با فرصت 120 دقیقه ای یک فیلم که باید چند داستان موازی را پیش ببرد، برابری کند و کیفیت هر دو اثر مشابه باشد. بحث بر سر این است که پرداخت شخصیت کلیدی در ماجرای انشعاب سازمان در سیانور به درستی صورت نگرفته؛ حال آن که می توانست با ظرافت بیشتر، در همان حجم زمانی رخ دهد.

سیانور هنر خود را در نمایش «مجید شریف واقفی» نشان می دهد، یکی از اعضای حلقه مرکزی که از رهبران مؤمن و انقلابی سازمان است و پس از تغییر ماهیت اسلامی آن، راه خود را از آن جدا می کند و به همراه یار دیگرش، مرتضی (با بازی بابک حمیدیان)؛ جان خود را بر سر آرمانش از دست می دهد. در حقیقت، تصویر مجید، بسیار شبیه به تصویر او در سال گرگ است. البته باید اشاره کرد سال گرگ در این نوشتار، نماینده تاریخ اصیل و خالص نیست؛ چرا که جواد افهمی بار ها در طول کتابش اشاره کرده است که به واقعیت، بال وپر داستانی داده و خلاء های تاریخی را با خیال خود پر کرده است.

این دو اثر هنری که هر دو در این زمانه های وهوی برای هیچ، راوی تاریخ انقلاب شده اند، در کنار یکدیگر، به شدت زیباترند؛ تو گویی هر یک ضعف های دیگری را می پوشاند و نقاط قوتش را به دیگری می افزاید. مخاطبی که سال گرگ را خوانده باشد، «لیلا زمردیان» را بهتر می فهمد و آن گاه که او بر سر پیچ بحرانی انشعاب، دچار تردید می شود و حتی همسرش مجید را به این انحراف می بازد، عمیق تر درکش می کند. مخاطبی که سیانور را دیده باشد، به وقت خواندن سال گرگ، تصویر روشن تری از سروان، نماینده ساواک در ذهن خود می سازد که بی تردید، بی شباهت به نقش مهدی هاشمی در سیانور نخواهد بود. سیانور و سال گرگ، با وجود تمام اختلافاتشان در نحوه روایت، هر دو، رسالت بزرگی را بر دوش گرفته اند و امید آن می رود که خالقانشان، این بار امانت را دوشادوش هم به سرمنزل مقصود برسانند.

پرستو علی‌عسگرنجاد


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «وقتی گرگ ها سیانور می خورند»  |  یادداشتی از پرستو علی‌عسگرنجاد
  • «وقتی گرگ ها سیانور می خورند»  |  یادداشتی از پرستو علی‌عسگرنجاد
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.