شهرستان ادب : نخستین شب از سومین دوره شبهای شعر انقلاب جمعه یکم بهمن ماه با حضور شاعران برتر استانی و سراسری در مشهد برگزار شد. چهرههای سرشناس و جوان شعر فارسی که از ساعت 18 در سالن همایشهای آستان قدس رضوی گرد آمده بودند ابتدا به قرائت قرآن مجید، سرود ملی جمهوری اسلامی و ذکر اهل بیت گوش سپردند و پس از آن برنامه شعرخوانی آغاز شد. همچنین در این برنامه از چهار چهره برجسته شعر و ادبیات انقلاب، محمد حسین جعفریان، مصطفی محدثی خراسانی، غلامرضا شکوهی و محمد کاظم کاظمی تجلیل شد.
یاد آتشنشانها در مجاورت حرم
در ابتدا، حاج جواد حیدری شاعر و مدیرعامل «مجمع شاعران اهل بیت» به زائران و مجاوران حرم رضوی خوشآمد گفت و ضمن یادی از جانباختگان حادثه فروریختن ساختمان در تهران، درباره پیشینه شبهای شعر انقلاب و چگونگی همکاری نهادهای مرتبط با این برنامه توضیحاتی ارائه کرد.
نخستین شاعری که از سوی صابر خراسانی، مجری برنامه برای شعرخوانی دعوت شد راضیه رجایی، شاعری از دیار خراسان بود که شعری آیینی خواند که با این ابیات آغاز میشد: «دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست/ فرق دو نیم گشته حیدر هنوز هست/ تشت طلا پر است ز خون جگر هنوز/ در قتلگاه یک تن بی سر، هنوز هست...»
دومین شاعری که به شعرخوانی در این برنامه پرداخت از شاعران برجسته خراسان دکتر هادی منوری بود. ایشان پس قرائت دو رباعی رضوی، با خوانش غزلی انقلابی از «شهدای آتشنشانی» نیز یاد کردند: «آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم/ از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم/ ما را بکُش و مُثله کن و خوب بسوزان/لایق که نبودیم در این جنگ بمیریم...»
سومین شاعری که برای شعرخوانی به پشت تریبون دعوت شد دکتر محمدمهدی سیار، شاعر نامآشنا بود که غزلی تازه خواند: «گرفتاری دیگری دست و پا کن/غمی تازه، چشم تری، دست و پا کن/دل غافلم روی دستم نمانی/برای خودت دلبری دست و پا کن...».
سپس نوبت به سعید بیابانکی شاعر و طنزپرداز محبوب بود که به شعرخوانی پرداخت. شعر نخستِ او، با حال و هوای دفاع مقدس از زبان فرزندان ایثارگرانِ جنگ بود: «دورتا دور حوض خانه ما پوکههای گلوله گل داده است/ پوکههای گلوله را آری پدر از آسمان فرستاده است/عید آن سال هر چه گلدان بود گل نداد و گلولهباران شد/ پدرم رفت و بعد هشت بهار پوکههای گلوله گلدان شد...»
شعر دومی که بیابانکی خواند مربوط به شهدای دفاع مقدس بود اما با یاد شهدای آتشنشانی یا به قول این شاعر «فرشتههای نجات» خوانده شد که «زیر تلی از خاک و آهن، هنوز خبری از آنان نیست و مدام اخبار ناگوار میرسد»: «میان خاک سر از آسمان درآوردیم/چقدر قمری بی آشيان در آورديم/ وجب وجب تن اين خاک مرده را کنديم/چقدر خاطره نيمهجان درآورديم...»
پنجمین شاعری که برای شعرخوانی دعوت شد میلاد عرفانپور بود که ابتدا فاجعه ریزش ساختمان را تسلیت گفت و سپس شعری به یاد شهدای آتشنشان خواند که به محض اطلاع از این حادثه در فرودگاه سروده بود: «طلوعِ ناگهانها زیر آوار/غروب قهرمانها زیر آوار/چه زیبا میتپد با عشق مردم/دل آتشنشانها زیر آوار». سپس در روز تولد خودش، غزلی خواند که موضوعش تولدِ خودش بود: «به دنیا آمدم با گریهای گویا چنین روزی/ به من لبخند زد لبخند زد دنیا چنین روزی/برای گریههایم شانههایی بیامان لرزید/مرا تبریک میگفتند بارانها چنین روزی...»
سپس محمود حبیبی کسبی، غزلی کوتاه به ساحت قدسی حضرت رضا (ع) تقدیم کرد: «به آسمان تو با خستهبالی آمدهام/دلم پر است اگر دست خالی آمدهام/به رونمای تو چیزی نداشتهام جز اشک/به آبیاری گلهای قالی آمدهام...»
شاعران در سوک
در ادامه، طبق اعلام مجری برنامه، از استاد مصطفی محدثی خراسانی که جزو مهمانان ویژه برنامه بود تجلیل شد. صابر خراسانی مختصری از زندگی محدثی خراسانی برای حضار خواند و سپس او را برای خوانش اشعارش دعوت کرد. او ابتدا به احترام استادان اکبرزاده و واعظی پیشکسوتان شعر آیینی رباعیاتی آیینی خواند و سپس تعدادی از رباعیات انقلابی و اجتماعی خود را قرائت کرد: «هر صبح شکوه سرمدی میبینم/هر شب نفحات احمدی میبینم/ هستی چو بهار جوشش نام شماست/ گلها همه را محمدی میبینم». دکتر علیرضا قزوه، شاعر برجسته پشت تریبون رفت و در تجلیل از استاد محدثی خراسانی سخنانی گفت.
او در ابتدا درباره اهمیت محدثی در شعر خراسان سخن گفت و تاکید کرد که «با این مراسمها نمیتوان حق استادانی مثل ایشان را ادا کرد». قزوه در بخش دیگری از سخنانش از شب شعری یاد کرد که سال 1368 در مشهد تشکیل شد و نیز از جو عاطفی شدیدی گفت که پس از ارتحال امام ایجاد شد و همه شاعران فیالبداهه برای امام خمینی شعر میسرودند. قزوه همچنین فداکاری آتشنشانان را یادآور حماسه غواصانِ شهید دانست و شعری حماسی خواند که در سوک آنان سروده بود: «در این امتحان بذل جان را ببینید/گلافشانی ارغوان را ببینید/فروریخت دلهای عشاق افسوس/شکست دل و استخوان را ببینید/... اگر شور غواصها را ندیدید/شهیدان آتشنشان را ببینید».
از دیگر شخصیتهای خراسانی که در این برنامه تجلیل شدند محمدحسین جعفریان مستندساز و شاعر مطرح بود. ابتدا مجری برنامه زندگینامه او را برای حاضران خواند. جعفریان که سالهای زیادی از زندگی خود را وقف آشناسازی دو کشور ایران و افغانستان کرده است ابتدا از شهید اسماعیلی یاد کرد که نوزده ساله و از نخبگان تحصیلی افغانستانی ساکن ایران بود و در سوریه به شهادت رسید. این شاعر با اشاره به شعر «چنان قحطسالی شد اندر دمشق» سعدی شیرازی، یک دوبیتی برای این شهید بزرگوار سروده بود که آن را قرائت کرد: «بیا سعدی در اینجا کن طوافی/بر این مردان سر بر تن اضافی/تو با یک قافیه در عشق ماند/دمشق آنک پر است از این قوافی». جعفریان سپس شعری سپید «در گلایه از اوضاع زمان و جهان با حضرت صاحب (عج)» خواند: «مرا چه کسی دست نجاتی خواهد بود؟/ ای پیر! / بی مرشدی همرهانم را فرسود/ دلتنگ توام من/ که در ازدحام شهر و خیابانهایش گم شدهام/ اما تو را گم نکردهام/ پگاه تا شامگاه».
از خراسان تا افغانستان
سپس از شاعر برجسته مرتضی امیری اسفندقه دعوت شد. این مدرس ادبیات در سخنانی از اهمیت نقد و انتقادپذیری در مکتب خراسان گفت و پذیرش نقد را «رفتاری هم دینی هم انقلابی» دانست.
در قسمت بعدی «شبهای شعر انقلاب» از کتاب استاد رستگار، با حضور استادان محمدجواد غفورزاده شفق، شکوهی و اکبرزاده رونمایی شد. شفق در این بین شعری خواند که زبان حال خودش در حرم رضوی بود: «در این حرم که میان کبوتران یلهای/چه شد که دل نسپردی به یار یک دلهای/ از این حرم به خدا میتوان رسید اما/ به شرط داشتن زاد راه و راحله ای...»
استاد رستگار نیز شعری هشدارآمیز به یاد شهدا خواند: «تا مکتب جبهه خوب معنا نشود/بار دگر آن روحیه پیدا نشود/یاران به جا مانده مواظب باشید/خون شهدا فرش ره ما نشود».
استاد محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستانی مقیم ایران و غلامرضا شکوهی دیگر پیشکسوتانی بودند که با حضور حاج سعید حدادیان، استاد اکبرزاده و بزرگان شعر خراسان حاضر در جلسه از آنان تجلیل شد.
شکوهی، پیشکسوت شعر آیینی نیز در ادامه یکی از اشعار خود را خواند که با این ابیات آغاز میشد: «ما ضرب در تمام جهان در برابرش/ صفریم اگر حساب کسی میشود سـرش/بالاتر از تخیل شعر است و عاجز است/جنگل اگر قلم شود و دشت دفترش...»
حسن ختام شبهای شعر انقلاب نیز ذکر اهل بیت با نوای حاج احمد واعظی، شاعر و مداح، بود که در سالن همایشهای آستان قدس رضوی طنین انداخت.