موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پرونده‌پرتره‌ی «شهریار»

شهریار، قله‌ی رمانتیسم | مقاله‌ای از جاوید سیفی

02 مهر 1397 16:27 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
شهریار، قله‌ی رمانتیسم | مقاله‌ای از جاوید سیفی

شهرستان ادب: در دومین صفحه جدید از پرونده‌پرتره شهریار، شما را به خواندن مقاله‌ای از آقای «جاوید سیفی» با موضوع نسبت سیدمحمدحسین شهریار و رمانتیسم دعوت می‌کنیم:

1- رمانتیسم

واژه ی رمانتیک به معنای «خیال انگیز» و «افسانه ای» از قرن 17 در ادبیات انگلستان کاربرد داشته است. در آن دوران، کلاسیک ها برای مسخره کردن طرفداران رمانتیسم این واژه را در مورد آنان به کار می بردند. رمانتیسم به عنوان مکتبی ادبی از اواخر قرن هجدهم در انگلستان و سپس در آلمان شکل گرفت و از سال 1830 وارد ادبیات فرانسه شد و چند دهه بر ادبیات اروپا حاکم بود. رمانتیسم فرانسه که در ابتدا تحت تاثیر ادبیات انگلستان و آلمان به وجود آمده بود؛ به چنان شهرت و پیشرفتی رسید که ادبیات سایر ملل را نیز زیر سایه ی خود درآورد و به صورت مکتبی فراگیر درآمد (سید حسینی، 1385: 177).
«شاعر مکتب رمانتیسم پیامبری است که از ورای عالم ظاهر، عالم روح و حقیقت را می بیند. او زیبایی طاهری را مصنوعی و زیبایی روحی و معنوی را حقیقی می شمارد.» (دانشور، 1388: 127) بر همین اساس می توان ریشه های مکتب رمانتیسم را در مکتب ایده آلیسم جستجو کرد؛ چراکه آنان نیز به اصالت روح و تسلط جهان معنوی بر عالم مادی اعتقاد داشتند.

2- رمانتیسم در ادبیات ایران
در اشعار شاعران دوران پیشین و به ویژه در منظومه هایی چون ویس و رامین، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و... می توان بارقه هایی از رمانتیسم را مشاهده کرد ولی آنچه به عنوان رمانتیسم در معنای امروزی آن مطرح است؛ پس از آشنایی شاعران معاصر با ادبیات فرانسه و آثار رمانتیک نویسان اروپایی اتفاق افتاد. مجلاتی چون دانشکده، بهار، اقبال و قرن بیستم ترجمه هایی از اشعار شاعران رمانتیک چون لامارتین، آلفرد دوموسه، شیلر و... چاپ می کردند که موجب آشنایی شاعران ایرانی با آثار رمانتیک نویسان اروپایی و به ویژه فرانسه شد.
رمانتیسم در ادبیات معاصر ایران با «افسانه» ی نیما آغاز گردید. این اثر شکل گیری چشم انداز نوینی  را در شعر معاصر ایران نوید می داد. پس از نیما؛ میرزاده عشقی « سه تابلو مریم» را به تاثیر از او سرود و فریدون توللی در آثار خود با نام های «شیپور انقلاب»، «مریم»، «پشیمانی» و در مجموعه شعر «رها» گام های موثری در آغاز جریان رمانتیسم در ایران برداشت (فتوحی، 1395: 120).
از دیگر شاعران رمانتیک می توان فریدون مشیری، نادر نادرپورو نصرت رحمانی را نام برد؛ اما در میان شاعران معاصر-به قول استاد شفیعی کدکنی- شهریار را می توان رمانتیک ترین شاعر ادبیات فارسی دانست (شفیعی، 1394: 472).


2-1 رمانتیسم در شعر شهریار
سرتاسر دیوان شهریار از لحظات شاعرانه، عواطف لطیف انسانی و تصاویر خیال انگیز که عناصر اصلی مکتب رمانتیسم را شکل می دهند؛ پُر است. استاد شفیعی بزرگترین امتیاز شهریار را در صدق عاطفی و خیال رمانتیک می داند و این دو موضوع را در اشعار او، دو روی یک سکه می داند (همان: 474) شهریار در تمامی آثارش از عنصر عاطفه و خیال بیشترین بهره را برده است. «هذیان دل»، «افسانه ی شب» و اکثر اشعاری که در دیوانش تحت عنوان «مکتب شهریار» آورده شده اند؛ نمونه های تمام عیار سبک رمانتیسم در ادبیات فارسی می باشد.
او خود در مثنوی بلندی که با عنوان «منظومه ای بلند در ذکر مفاخر ادب و هنر ایران» سروده است؛ بیان می کند که سرمشقش در شیوه ی رمانتیسم، افسانه ی نیما و سه تابلو مریم عشقی بوده است:
نخست شعر کز این در سزای سر مشقی ست     
سخن درست بخواهی سه تابلوی عشقی ست
سپس خلاصه رمانتیک سبک ثانی ماست
که نقش روشن آن در فسانه ی نیماست
مرا به تکمله ی این دو سبک یا مکتب
نمونه های ظریفی ست چون فسانه ی شب
(شهریار، 1391، ج2: 744)
و در ادامه بیان می دارد که این سبک رنگ اصیل ایرانی را داراست و به راستی که رمانتیسم تنها مکتب وارداتی از اروپاست که با موازین ادبی ما سازگاری تمام پیدا کرد. شهریار در این شیوه «صحنه سازی و فضا سازی رمانتیک را از شعر عشقی فرا گرفت و تخیل رمانتیک را از افسانه ی نیما و با تلفیق مناسب آنها با یکدیگر و بهره گیری از وجوه محتوایی رمانتیسم توانست آثاری کمال یافته تر از سروده های این پیشروان پدید آورد.» (صدری نیا، 1382: 138) در ادامه به بررسی بارز ترین ویژگی های مکتب ادبی رمانتیسم در شعر شهریار پرداخته خواهد شد.

2-1-1 طبیعت گرایی و روستا ستایی
طبیعت در اشعار رمانتیک ها حضوری پر رنگ دارد، «اما در این اشعار هدف طبیعت نیست بلکه انگیزه ای است که شاعر را به تفکر و اندیشه وامی دارد. در نتیجه بسیاری از اشعار با اهمیت رمانتیک ها در واقع اشعاری متفکرانه و پر احساس است که بر محور مسایل مهم بشری می گردد.» (داد، 1392: 245) شهریار به عنوان شاعری رمانتیک، رابطه ی خوبی با طبیعت برقرار کرده است؛ او به ویژه در منظومه ی «حیدر بابایه سلام» طبیعت زوستایی و صداقت روستاییان را ستوده است. در منظومه های فارسی هذیان دل و افسانه ی شب نیز توصیفات مناظر طبیعی بکر و استادانه صورت گرفته است، به گونه ای که گویی خواننده آن مناظر را با چشم خود می بیند؛

آب یخ و برف از برِ کوه
می گشت به رودخانه پر تاب
گویی که یکی سمند ابلق
شوید دم چون پرند در آب
وان آب زلال رودخانه
چون دسته ی گیسوان پر تاب
                       افشانده به باد نوبهاری
(همان: 897)

2-1-2 نقد مظاهر تمدن جدید و آرزوی بازگشت به دوران باستان
باستان گرایی از موضوعات رایج شعر فارسی در دوره ی مشروطه بوده است. ظهور تمدن جدید در اروپا و پیشرفت های علمی آنان، جنگ و ظلم ناشی از استعمار را در کشورهای آسیایی و آفریقایی موجب گردید. شاعران ایرانی نیز با مشاهده ی چنین وضعیتی، در اشعار خود از ظهور تمدن جدید گله کرده و بازگشت به دوران باشکوه باستان را آرزو می کردند. در این میان شهریار نیز از این قاعده مستثنی نبود. او تمدن جدید را عامل فروپاشی سنت های اخلاقی و ارزش های انسانی می داند و معتقد است روح شیطان در کالبد این تمدن حلول کرده است، بر همین اساس بازگشت به دوران باستان را آرزو می کند؛ شعرهایی چون «تخت جمشید» و «آرزوهای شاعرانه» حاصل این نوع نگرش به تمدن جدید است؛
جهان جهنم جور زمان شده ست ای کاش
که بازگشت به دوران باستان بودی
نه دود و دوده ی این زندگی ماشینی
نه این تمدن آتش به دودمان بودی
نه سنگ بستن و نه سگ گشودن قانون
نه درد بر دل و دارو به دیلمان بودی
(همان: 582)

2-1-3 یاد دوران عاشقی، کامروایی ها و ناکامی ها
اولین گزینه ای که پس از ذکر عنوان رمانتیک از اذهان عمومی خطور می کند، عاشق مسلک بودن است. مکتب رمانتیک با وجود گستردگی در شیوه های فکری و عملی اش، بیشترین شهرت خود را در قالب اشعار عاشقانه به دست آورده است و این تصور در میان مخاطبان ایجاد شده است که گویا شاعران رمانتیک، بیشترین تجربه های عاشقانه را در میان سایر شعرا داشته اند. این نگرش با مطالعه ی آثار آنان به راحتی قابل اثبات خواهد بود
شهریار در میان عموم مردم نیز به شاعری عاشق پیشه شهرت دارد و افسانه ای نیز از عشق ناکام او در اذهان مردم جای گرفته است؛ او در سرتاسر دیوان اشعارش غزل هایی شور انگیز از دوران عاشقی سروده است که در آن از ناز معشوق و عتاب رقیب، لذت وصال و تلخی هجران سخن رفته است؛
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
از روزگار سفله دو چندان کشیده ام
بس در خیال، هدیه فرستاده ام به تو
بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام
دور از تو ماه من همه غم ها به یک طرف
این یک طرف که منت دونان کشیده ام
(همان: 289)


2-1-4 بازگشت به دوران کودکی
یاد ایام کودکی و سادگی و صمیمیت آن، علاوه بر ایجاد حس نوستالژیک نوعی فرار از زمان حال و دغدغه های روزمره است. شهریار در بسیاری از اشعار خود با تداعی خاطرات کودکی، به خلق مضامین شعری و تصاویر خیال انگیز شاعرانه دست زده است؛ برای مثال در قطعه ی معروف «در جستجوی پدر» فضایی را به تصویر می کشد که برای فرار از دلتنگی و غم غریبی در وطن، دست فرزندش را می گیرد و به کوی پدر و مسکن مالوف دوران کودکی می رود تا یاد آن روزگاران را در خود زنده کند؛
رفتم که به کوی پدر و مسکن مالوف
تسکین دهم آلام دل جان به سرم را
گفتم به سر راه همان خانه و مکتب
نکرار کنم درس سنین صغرم را
کانون پدر جویم و گهواره ی مادر
کان گهرم یابم و مهد هنرم را
(همان: 1039)
پس از مقدمه چینی، شاعر که در خیالات و خاطرات کودکی غرق شده است، دوستان و هم بازیان آن دوران را  در خیال می بیند و صدای پدر را می شنود؛
یکجا همه ی گمشدگان یافته بودم
از جمله حبیب و رفقای دگرم را
این خنده ی وصلش به لب آن گریه ی هجران
این یک سفرم پرسد و آن یک حضرم را
یکباره فرار از کف من رفت و نهادم
بر سینه ی دیوار در خانه سرم را
صوت پدرم بود که می گفت چه کردی؟
در غیبت من عائله ی در بدرم را
(همان: 1039)

2-1-5 یاس و اندوه
«روح رمانتیکی، روح اندوه و شکست و ناکامی است. اندوه رمانتیکی گونه های مختلفی دارد، گاه شخصی است و گاه اجتماعی و گاه عاطفی و فردی و گاه فلسفی.» (فتوحی، 1385: 141) در شعر شهریار نیز می توان حزن و اندوه ناشی از درد اجتماع، روابط فردی و یا اندوه ناشی از تفکرات فلسفی را مشاهده کرد.جهان در نگاه شهریار بی معنی نیست بلکه از این نظر مورد مذمت است که مانعی است در رسیدن به کمال. او دنیای بدون یاران و آشنایان را دوست ندارد، چراکه قلب او را می فشارد و دچار غم و اندوه می کند؛
دور از کنار مادر و یاران مهربان                                               زال زمانه کشت به نامهربانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را                                        یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
(شهریار، 1391: 320)
در شعر شهریار اندوه فلسفی ناشی از نگاه پوچ انگارانه به جهان –از آن نوع که هدایت داشت- مشاهده نمی شود، ولی برای مثال در غزلی که برای سایه سروده است از دور زمانه و قضا و قدر گله مند است؛ زیرا سرانجام شاهین اجل، کبوتر زندگانی را شکار خواهد کرد؛ همچنین بیان می دارد که انسان ضعیف تر از آن است که بتواند طلسم قضا و قدر را بشکند و تسلیم سرنوشت نگردد؛
سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه                                  زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
دور سر هلهله و هاله ی شاهین اجل                                       ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه
ما طلسمی که قضا بسته ندانیم شکست                                    کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه
(همان: 376)
این پژوهش نگاهی مختصر به شعر شهریار از چشم انداز رمانتیک بود. جا دارد که دیوان های شعری این شاعر بزرگ که آخرین نسل از سلسله ی شاعران افسانه ای ایران زمین است؛ در مجالی وسیع تر بررسی شود تا زوایای مختلفی از نمود رمانتیسم در آثار او کشف گردد، در این صورت از طریق مطالعات روانشناختی نیز می توان روحیات و علایم یک انسان رمانتیک را در شخصیت و رفتارهای فردی وی نیز مشاهده کرد و به دستاوردهای جدیدی در تحلیل و تفسیر اشعار او رسید.



منابع:
1- داد، سیما، 1392، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، مروارید
2- دانشور، سیمین، 1393، علم الجمال و جمال در ادب فارسی، تهران، قطره
3- سید حسینی، رضا، 1385، مکتبهای ادبی، تهران، نگاه
4- شفیعی کدکنی، محمدرضا، 1390، با چراغ و آینه، تهران، سخن
5- شهریار، محمد حسین، 1391، دیوان شهریار، تهران، نگاه
6- صدری نیا، باقر، 1382، جلوه های رمانتیسم در شعر شهریار، نشریه ی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز
7- فتوحی، محمود، 1385، بلاغت تصویر، تهران، سخن

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شهریار، قله‌ی رمانتیسم | مقاله‌ای از جاوید سیفی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.