موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
از کتاب «عاشقانه‌های پسر نوح» در پرونده «ادبیات عاشورایی»

غریبانیم در بازار شامی | شعری از علی‌محمد مودب

03 مهر 1397 21:26 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
غریبانیم در بازار شامی | شعری از علی‌محمد مودب

شهرستان ادب: در تازه‌ترین مطلب پرونده ادبیات عاشورایی، چهارپاره‌ای از جناب آقای «علی‌محمد مودب» می‌خوانیم :

چو شب زد خیمه بر اردوی شن ها 
جهان نیزار خاموشی شد و خفت 
به هر سو چلچراغی سبز پژمرد 
ز "الا" در بیابان نیزه بشکفت 


زمین شد صفحه ی تفسیر قرآن 
به خط سرخ مصباح الهدی ها 
نمی خواند کسی خط خدا را 
به قرآن مبین کربلاها 


به جا ماند از تمام باغها داغ 
درختان تشنه از جو بازگشتند 
به شوق گندم ری، اهل بابل 
کدو رفتند و کندو بازگشتند 


به طراری غروب از راه آمد 
ز خون خوبرویان چهره رنگین 
زمان چون خنگ کوری لنگ می زد 
به زیر بار آن نی های سنگین 

غریبانیم در بازار شامی 
که زنگی، روی رومی خوش ندارد 
عجب مصری که یوسف را بها نیست 
که زالی نیست تا دوکی بیارد


ز یوسف، پیرهن دزدند مردم 
که چشمانی زلیخایی ندارند 
گهر-ریز است خاک کوی دلدار 
گدایان میل بینایی ندارند

گدایان پاره ی نان دوست دارند 
نمی بینند آن سر در تنور است 
سبو بر سنگ ساحل می زند مست 
نمی داند که دریا آب شور است 

جهان مست است از خوابی گران، سنگ 
نمی داند که خواب ارزان فروشی است 
در انبارند خیل مرده جانان 
جهان بازار گرم جان-فروشی است 

بکوش ای جان و جانی دست و پا کن 
که جانان مشتری را دوست دارد 
هر آن کس نیم-جانی دارد ای دوست 
چنین سوداگری را دوست دارد 

مبادا در قمار جان ببازی! 
مبادا جان که دادی، تن بمانی! 
عزیز است این دو روز غم، مبادا
ز یوسف، بند پیراهن بمانی!


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • غریبانیم در بازار شامی | شعری از علی‌محمد مودب
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.