موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پرونده‌ی «ادبیات جنگ و دفاع مقدس»

اخوان ثالث و جنگ | یادداشتی از محمدامین اکبری

06 آبان 1397 12:00 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 2.16 با 74 رای
اخوان ثالث و جنگ | یادداشتی از محمدامین اکبری

شهرستان ادب: پرونده‌ی ادبیات جنگ و دفاع مقدس را با مطلبی از محمدامین اکبری به‌روز می‌کنیم. اکبری در این یادداشت به معرفی وجوه کمترشناخته‌شده‌ی مهدی اخوان ثالث رفته است. این یادداشت را با یکدیگر می‌خوانیم:

شعر دفاع مقدس با نام‌های عزیزی چون نصرالله مردانی، سلمان هراتی، سیدعلی موسوی گرمارودی، سیدحسن حسینی، علی معلم، قیصر امینپور، یوسفعلی میرشکاک، علیرضا قزوه و ... پیوند خورده است. شاعرانی که اغلب دوران اوج شاعریشان مصادف با سال‌های انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بوده است و آثار آنان به‌وجودآورنده‌ی ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بوده است. در مورد شعرهای دفاع مقدسی این عزیزان سخن بسیار رفته است و شعرهایشان در ذهن و ضمیر اهالی شعر و ادبیات باقی مانده است، اما در این میان شاعرانی نیز بوده اند که هرچند در ردیف شاعران انقلاب اسلامی قرار نمیگیرند و غالباً دوران اوج شاعریشان به پیش از انقلاب بازمیگردد، ولی برای جنگ تحمیلی و حماسه‌آفرینی رزمندگان و غیورمردان آن شعر سرودهاند؛ اشعاری که متأسفانه به دلایل مختلف آن‌چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است.

 در این یادداشت و یادداشت‌های بعدی قصد داریم با انتخاب یک یا دو شعر از این شاعران بزرگ به این بخش از کارنامه‌ی ادبی این عزیزان نیز بپردازیم.

در اولین یادداشت به سراغ شاعر بلندآوازه‌ی معاصر م. امید میرویم. مهدی اخوان ثالث، که یکی از شاخص‌ترین شاعران نوپرداز است و بیشتر او را با شعرهای نیمایی بلندمرتبهاش میشناسیم، در سال‌های پایانی عمر به مانند سال‌های جوانی به سرودن شعر در قالب‌های کلاسیک روآورد و حاصل آن مجموعه‌شعر «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» شد. اخوان در این کتاب در قالب‌هایی چون غزل، قصیده، مثنوی، قطعه و رباعی طبع‌آزمایی کرده است. هرچند برخی از شعرهای این دفتر از سر تفنن سروده شدهاند، ولی شعرهای شاخص آن، به‌قدری هست که «تو را ای کهن ... » را جزء دفترهای مهم م.امید برشمریم. همانگونه که این دفتر از لحاظ قالب ادبی متنوع است، از لحاظ موضوعی نیز دربردارند‌ه‌ی مضامین مختلفی است؛ اخوان در این کتاب به بخش زیادی از مسائلی که در پایان عمر ذهنش را مشغول داشته، پرداخته است و با نوشتن مقدمه و پانوشت‌های متعدد بر شعرها، «تو را ای کهن ...» را به اثری خواندنی برای مخاطب تبدیل کرده است. به عبارتی مخاطب با خواندن شعرها و ملحقاتش میتواند به سیر افکار و خلقیات اخوان ثالث در سال‌های پایانی عمر پی ببرد.

یکی از دل‌مشغولی‌های اخوان ثالث در این سال‌ها، وقایع پیرامون جنگ ایران و عراق است و او در جای‌جای «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» به آن اشاره میکند و مستقلاً چند شعر در این باره سروده است، که در ادامه دو شعر شاخص از این بین را خواهیم آورد.

 اخوان ثالث در اوایل دهه‌ی پنجاه در صدا و سیمایِ خوزستان مشغول به کار میشود و چندین سال را در این خطه به سرمیبرد که حاصلش اشعار و منظومههایی میشود که خود اخوان آنها را خوزیّات نامیده است و پس از مرگ اخوان به همت دکتر مرتضی کاخی تحت عنوانِ «منظومه بلند سواحلی و خوزیّات» مستقلاً منتشر شد. یکی از خوزیّات معروف غزلی است با مطلع:

خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطرخندش

پسین و صبح نخلستان، شب کارون و اروندش

 

اخوان در این غزل که در سال‌های 50 یا 51 سروده شده است، با وجدی خاص به وصف زیبایی‌های خطه‌ی خوزستان پرداخته است. اما پس از شروع جنگ نیز اخوان غزل دیگری بر همان وزن و قافیه درباره‌ی خوزستان میسراید، با این تفاوت که این‌بار شعر، رنگ و بویی حماسی دارد و نمایانگر خشم و خروش شاعر از تجاوزگر بعثی و جهانخواران غربی و شرقی است. درادامه این غزل را میخوانیم:

 

کنون بنگر به خوزستان که بینى چونش و چندش‏

به خون‌آلوده کارونش، به بهمن‌شیر و اروندش‏

 

بر او تازان یک تازى، به خونریزى و لجبازی

ددى مزدور غرب و شرق، با صد مکر و ترفندش‏

 

ز خونریزى خوش و خندان، مسلح تا بن دندان‏

عراق از او چنان زندان، گرفته عالمى گندش‏

 

درختى فاسد و شوم است و بارش بدتر از زُقّوم‏

به همت هم توان هم باید از اعماق برکندش‏

 

همین رزمنده نو اللهیان، الله اکبر گوی

به لطف حق توانند از بن و بنیان برآرندش‏

 

به چنگ آریم با جنگ و به دست داد بسپاریم‏

و خواهد دید او از داد فرجام خوشایندش‏

 

شهود دادگاه ما شهیدان و یتیمانشان‏

دگر آواره‏ى جنگى و جانباز و همانندش‏

 

ددک صدام بی‌دین را، نه دد، بل عنترک صدام‏

به روى دار رقصانیم، با زنجیر یکچندش‏

 

عرب را میکشد نامرد و میگوید عرب خواهم‏

عجم بگذار و با دین عرب سى نسل پیوندش‏

 

اگر رحمى نکرد او بر زن و فرزند ما مردم‏

به راه خوى و خونش رفت و حزب لعنت آوندش‏

 

تو اى آزاده، ایرانى، شرفمند، از بنیالاحرار

به راهِ «لاتزر» رو با زن و با اهل و فرزندش‏

 

خوشا ملک عراق ما، که دارد اشتیاق ما

خوشا دیرین میانرو دان ما، و اروند و مروندش‏

 

«امید»! این لخته خون قلب تو خواهد بگوید باز:

خوشا اقلیم خوزستان و چند و چون دلبندش‏

 

و در آخر شعر دیگری از مجموعه‌ی «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» را تقدیم حضورتان میکنیم. مهدی اخوان ثالث این شعر را با عنوان «رزمندگان ایران، به پیش!» در قالب قصیده در بهمن ماه 1360 سروده است. و اما شعر:

 

گرچه می‌بافند بهرِ شیرها زنجیرها

بگسلند آخر همه زنجیرها را شیرها

 

این دلیرانِ نکو با بد چه جنگی می‌کنند

همچو جنگِ شیرها با تیر و با شمشیرها

 

تیرهاشان باد یارب، کاری و دشمن‌فکن

سینه‌هاشان ایمن از آسیبِ تیغ و تیرها

 

چهره‌شان پیش از شهادت دیده‌ام، هم بعد از آن

بود خشم‌آلود و آن‌گه راحت آن تصویرها

 

این شهیدان نامشان تا جاودان پاینده است

زیرها بس گر زِبَر گردد، زِبَرها زیرها

 

نامشان چون تاجِ فخری بر سرِ این کشور است

خامه‌ زرّین نویسد این به خطّ میرها

 

خیره سازد چشم گردون را فروغ فخرشان

می‌گذارد بر زمینِ زنده هم تأثیرها

 

ای دلیرانِ وطن، با «زنده باد ایران» به پیش!

شورِ ایمانْتان فزون‌تر باد و زور از شیرها

 

گرچه من مَزْدُشتِیمَ، امّا به زندان نیز هم

می‌گرفتم وجد و حال از شورِ این تکبیرها

 

عنترک صدّام را با دار و دسته‌ بُزدلش

بر فرازِ دار رقصانیم، با زنجیرها

 

روستا و شهر و باغ و خانه ویران می‌کنند

روبهان، وانگه گریزند از نبردِ شیرها

 

سنگدل شیرند و تضعیفِ جوانان کارشان

ریشه‌شان از خاک برکن، یا رب از آن زیرها

 

خاک خود را پس بگیرید، ای دلیرانِ وطن

از جهانخوارانِ غرب و شرق و این اکبیرها

 

این دغل دونانِ دشمن را برانید از وطن

با قوی‌تر رزم‌ها و برترین‌ها تدبیرها

 

ملک خوزستان و دیگر جای‌ها گر شد خراب

باز آبادان شود، با بهترین تعمیرها

 

ای جوانان، فتحِ فرجامین بود آنِ شما

می‌خورم سوگند بر پیغمبران و پیرها

 

این شهیدان، زخمیان را بیند آیا آسمان؟

کر شود گوشِ زمین از صیحه‌ی آژیرها

 

غم مخور «امّید» بی‌شک بِگُسلد آخر ز هم

گرچه می‌بافند بهرِ شیرها زنجیرها


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • اخوان ثالث و جنگ | یادداشتی از محمدامین اکبری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: