موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

روایت عشق و خشونت در «خاک‌سفید» | یادداشتی از پروانه حیدری

18 آذر 1397 15:29 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.17 با 12 رای
روایت عشق و خشونت در «خاک‌سفید» | یادداشتی از پروانه حیدری
شهرستان ادب: «خاک‌سفید» نام رمانی است از حمید بابایی که توسط نشر نیماژ منتشر شده است. پروانه حیدری در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته است. این یادداشت را با هم می‌خوانیم:


خشونت در ادبیات، مسأله‌ای است که ذهن بسیاری از نویسندگان را به خود مشغول کرده است. این که خشونت چرا و چطور اتفاق می‌افتد؟ اصلاً خشونت تنها ضرب و جرحی است که دیده می‌شود؟ یا انواع دیگری هم دارد که اگر لایه‌های اجتماعی را بشکافیم و سری بزنیم به طبقات کمتر دیده‌شده، می‌توانیم آن‌ها را بیابیم؟ حمید بابایی در دومین رمان خودش به نام «خاک‌سفید» به همین مسأله پرداخته است. در خاک‌سفید افراد متفاوتی، راویان خشونتی هستند که بر آن‌ها اعمال شده است، چه از طرف خانواده و چه از طرف جامعه.  

  خاک‌سفید روایت آدم‌هایی است که قربانی محل زندگی خود می‌شوند و بر آن‌ها برچسب زده می‌شود. انگار که راه گریزی برای فرار از این جبر جغرافیایی نیست. مانند اکبر که تنها به جرم بچۀ خاک‌سفید‌بودن از دانشگاه اخراج می‌شود. یا بتول که مجبور می‌شود به یک زندگی عادی و عاقلانه تن دهد.

نویسنده ضمن ساختن فضاها، روابط آدم‌ها و لحن‌های متفاوت هرکدام از شخصیت‌ها، روی مهم‌ترین عنصری که می‌تواند از دل این خشونت سر بزند و زاده شود، دست گذاشته است؛ عشق. خاک‌سفید روایت دلدادگی‌های نافرجام است. در این منطقه که منتظر بهانه‌ای کوچک است تا ضامن چاقویی کشیده شود، شکمی دریده شود و خونی راه بیفتد؛ پویا می‌تواند به بتول دل ببندد، اکبر به هاسمیک و مریم به اکبر شاید. دو فصل اول و دو فصل آخر کتاب، طبق الگوی یک‌فصل‌ـ‌یک‌شخصیت پیش می‌رود.

اولین فصل با پویا شروع می‌شود. پویا پسر آرام و سربه‌راهی است که برای درس‌خواندن به خانۀ عمه‌اش، در این منطقه از تهران آمده است. او از خاک‌سفیدی می‌گوید که حالا خالی از دوستانش شده است. هرکدام از بچه‌های محل، یک‌جور فنا شده‌اند. انگار که با نبودن این بچه‌ها دیگر در منطقه خشونتی نیست اما فقط به‌ظاهر. نویسنده تسلط خوبی در ساختن فضای شهری و محله‌های خاک‌سفید دارد؛ توصیف درستی از هر آن‌چه که در این منطقه اتفاق می‌افتد یا قبلاً اتفاق افتاده.

فصل بعدی دربارۀ بتول است و درگیری‌هایی که با پدرش دارد. بتول شبیه اعضای خانواده‌اش یا حتی ساکنین خاک‌سفید نیست. او تلخی‌های جهانش را با شیرینی کتاب‌هایی که از این‌طرف و آن‌طرف جور می‌کند، تاخت می‌زند. بتول برای نجات خودش مجبور به پذیرش وضعیت اکنونش می‌شود. و این همان خشونت پنهانی است که می‌تواند بتول را دلتنگ روزهای گذشته کند.

 فصل بعدی روایت خاک‌سیاه است و برهم‌زنندۀ الگوی روایی یک‌فصل‌ـ‌یک‌شخصیت. خاک‌سیاه، مهم‌ترین فصل رمان از نظر روایی محسوب می‌شود. جابه‌جایی رفت و برگشتی دو راوی و تغییر لحن اکبر و پویا فصل را جذاب کرده است. انگار هرچه آشنایی این‌دو باهم بیشتر می‌شود، وجود فصلی که هردو روایتش کنند، واجب‌نر.

فصل یکی‌مانده به آخر، هاسمیک، دختر ارمنی که اکبر دوستش دارد. هاسمیک اعتقاد خودش را دارد و همه‌چیز را پاک، درست و ساده می‌بیند؛ حتی تنهایی‌های اکبر را، بی‌جا و مکان بودنش را، هرچیز تلخی که اکبر دارد و برای هاسمیک دل‌خواه‌ترش می‌کند. جنس عشق اکبر و هاسمیک با عشق بتول و پویا از زمین تا آسمان فرق می‌کند. انگار بین‌شان چندنسل فاصله افتاده است. رمان با اکبر تمام می‌شود. اکبر همان شخصیت خاکستری است که خواننده دلش می‌خواهد تا همیشه کنار پویا بماند و حرف بزند و او را به راه بیاورد.

فصل آخر هم دو راوی دارد. افسری که پروندۀ اکبر را می‌بندد و خود اکبر. بی‌رحمی کلام افسر کاملاً قابل درک است. آن‌قدر از این صحنه‌ها دیده که دیگر اکبر و غیراکبر برایش توفیری ندارد؛ عادت به دیدن خشونت، که کم‌کم ریشه می‌دواند و لحن را تلخ می‌کند و گوینده را بی‌تفاوت. در فصل‌های بتول و هاسمیک، فقدان احساس‌های زنانه و لحن محافظه‌کارانۀ نویسنده حس می‌شود. انگار که از دور برای‌مان تعریف می‌کند و خیلی به حس‌وحال درونی دو دختر قصه‌اش نمی‌پردازد، به‌خصوص در فصل بتول. می‌ماند مریم؛ مریم فصلی ندارد، فقط حضوری کوتاه دارد در خانۀ اکبر. می‌آید، چندروزی خانۀ اکبر را شبیه خانه می‌کند و می‌رود. شبیه نسیمی که سرصبح از روی گونه‌ها بگذرد. انگار که سرنوشت تمام این آدم‌ها با تنهایی گره خورده است.

خاک‌سفید اثر بسیار خوبی برای آشنایی با زاویه‌های دید متفاوت و انواع راوی است، خوش‌خوان است، قصه دارد و می‌تواند مخاطب را درگیر کند. 

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • روایت عشق و خشونت در «خاک‌سفید» | یادداشتی از پروانه حیدری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.