موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پرونده‌کتاب «جشن باغ صدری»

حضور فعال زنان در «جشن باغ صدری» | یادداشتی از سیدحسین موسوی‌نیا

16 دی 1397 16:07 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
حضور فعال زنان در «جشن باغ صدری» | یادداشتی از سیدحسین موسوی‌نیا

شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری فارس:  برای گریز از طولانی شدن این یادداشت چند داستان از مجموعه داستان «جشن باغ صدری» را برای بیان حرف‌ها و نکته‌هایی که امید است سودمند باشد، انتخاب شده است.

*یک بررسی موشکافانه

جوانی به نام احمد که در فعالیت‌های انقلابی حضوری فعال دارد، توسط یکی از اقوامشان به نام قاسم، که ساواکی است، به مأموران ساواک معرفی می‌شود. جوان زیر شکنجه‌های فراوان از کمر آسیب می‌بیند و فلج می‌شود. مادر این جوان قسم می‌خورد که قاسم فردانی هرکجا که باشد او را پیدا کند و «آیینۀ دق» او شود. زن، خانۀ قاسم را پیدا می‌کند و روزها با ویلچر مقابل پنجرۀ او می‌ایستد تا اینکه فردانی خودکشی می‌کند. سروان افشار، افسر دایرۀ جنایی است که تازه از شهرستان به این منطقه منتقل شده و سعی دارد با به نتیجه رساندن این پرونده خودش را نشان دهد.

در این داستان نویسنده با ادغام پیرنگ پلیسی و پیرنگ دراماتیک، کشش و تعلیق مناسبی را ایجاد کرده؛ اما ذکر چند نکته پیرامون این داستان ضروری است؛

اول: با توجه به شیوۀ آغاز داستان و ساختار روایت که تحقیق و کنکاش سروان افشار از همسایه‌هاست، مسألۀ اصلی داستان نامعلوم است. درواقع بین تلاش سروان افشار برای اثبات خود در دایرۀ خدمت جدید و نیز روایت ماجرای قاسم فردانی و علت فلج شدن احمد و قصد و قسم مادرش برای انتقام از فردانی، خواننده معلق است.

دوم: با توجه به انتخاب شخصیت راوی که یک افسر دایرۀ جنایی است، نیاز بود که بار تحقیق و کشف و همین‌طور توجه به جزئیات صحنه بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت و همین‌طور حس تمایل سروان افشار برای اثبات خود، اگر چنین ارزشی داشته که جملۀ آغازین اثر را به خود اختصاص دهد، باید بیشتر مورد توجه نویسنده قرار می‌گرفت.

سوم: عنصر زمان در روند بررسی این پرونده با توجه به جمله‌ای که در صفحۀ ۱۳ پاراگراف آخر آمده، وضوح ندارد. آنجا که می‌گوید: «در این مدت هیچ‌کس برای تحویل جسد فردانی نیامده». یعنی در ابتدا مخاطب با این نگاه که با پیش‌روی سروان افشار او نیز پله‌پله در حال کشف و تلاش برای به نتیجه رسیدن است، اثر را می‌خواند و با این جمله گویی مدتی از این اتفاق گذشته است.

چهارم: به نظر می‌رسد نویسنده تمایل چندانی به حضور در فضای جنایی نداشته و در کمترین زمان و حجم ممکن سروان افشار را در مسیر کشف راز قتل یا خودکشی فردانی به نتیجه می‌رساند و شاید بتوان گفت که بهتر بود داستان راوی دیگری می‌داشت و یا اینکه ساختار روایت به شخصیت و مقتضیات پلیسی جنایی نزدیک‌تر می‌بود. چون در وضعیت موجود، نویسنده هم تلاش داشته روایتی جذاب از منظر یک پلیس ارائه دهد و هم متوجه ایدۀ اصلی خودش که انتقام به سبک آیینۀ دق بودن زن برای قاسم فردانی بوده است و این باعث شده ضربۀ درماتیک مورد توجه نویسنده کاهش یابد.

*جشن باغ صدری

دولت در جریان کشف حجاب و اعلام عمومی منع داشتن پوشش توسط زنان، از همۀ کارمندان و حقوق‌بگیران خود دعوت کرده که همسران خود را بدون حجاب و پوشش به جشن بزرگی که در باغ صدری قرار است برگزار شود، بیاورند. دختر کوچک خانواده، نامۀ ابلاغ این دعوت را در جیب پدرش پیدا می‌کند. وقتی مسأله در خانه مطرح می‌شود، مادر خانواده به‌شدت مخالفت می‌کند و پدر که چاره‌ای نمی‌بیند، می‌گوید که مجبور است پیردختر همسایه‌شان به نام طوطی را برای یک شب صیغه کند. مادر بسیار ناراحت و عصبانی می‌شود؛ اما ناچار به این کار تن می‌دهد و مسألۀ صیغه را با مادر طوطی مطرح می‌کند. اما پدر، روز جشن، ظهرنشده به خانه می‌آید و نامۀ استفعفایش را به همه نشان می‌دهد.

داستان «جشن باغ صدری» یکی از بهترین داستان‌های این مجموعه است که موضوع و مضمون درخور و ریتم و ضرباهنگی مناسب دارد. داستان از صحنه و فضا و توصیف به‌خوبی بهره برده است و در یک پرداخت نرم و به دور از کلیشه موضوع را پیش آورده است.

اول : انتخاب خوب و تنوع شخصیت در داستان به گونه‌ای شایسته توانسته زمینۀ تعیمم‌پذیری موضوع و سوژه را در زمان‌هایی غیر از زمان رخداد داستان فراهم آورد. در این زمینه می‌توان به راوی داستان، که یک دختر نوجوان است، توجه نمود که در چند جایی از اثر تمایلش را نسبت به بودن در فضای جشن باغ صدری نشان می‌دهد و درست در نقطۀ مقابل، دختر بزرگ‌تر خانواده است که به گفتۀ راوی دختر بزرگ‌تر را که به‌تازگی نامزد کرده، خیلی بیشتر از دختر کوچک‌تر دوست دارند و این دختر نوجوان ما را متوجه نسل بعدی و شیوه‌های برخورد مادران بعدی در مقایسه با مادر موجود در این خانواده می‌نماید.

دوم : نکتۀ دیگری که در این اثر قابل ذکر است، نقش همزمان و مؤثر پدر و مادر در حفظ کیان و اصالت خانواده است.

سوم: هرقدر که شروع داستان کوتاه برای جذب مخاطب و پرتاب او به داخل ماجرا اهمیت دارد، پایان‌بندی نیز به منظور مانایی اثر در ذهن مخاطب ارزشمند و مغتنم خواهد بود. در این اثر که تا حدود زیادی توانسته عناصر داستان را به نفع انتقال پیام و هدف به خدمت بگیرد، به نظر می‌رسد پایان‌بندی دچار نقصان گردیده است. درواقع بهترین نقطۀ پایان در وضعیت حاضر می‌توانست: «پدر زل می‌زند به روبرو، به درخت زردآلو که دیگر برگی بهش نمانده. » باشد و دیگر لازم نیست «مادر ماتش می‌برد. فریده می‌نشیند کنار پدر. پدر دست می‌برد توی جیبش و کاغذی بیرون می‌آورد. از بالای سر فریده نگاه می‌کنم. کاغذ ماشین شده است. استعفا داد. خلاص» می‌آمد.

*گلدان شکسته

یک زن و شوهر انقلابی که قرار است در خانه‌شان روضۀ سیاسی برگزار شود. زن گوشی تلفن را برمی‌دارد. از کلانتری تماس گرفته‌اند که بپرسند آیا شما در خانه‌تان روضه دارید یا نه و زن می‌گوید که روضه داریم و بفرمایید خانم‌تان تشریف بیاورند. روز روضه، همسر رئیس کلانتری وارد روضه می‌شود و بعد از رفتنش مأموران می‌ریزند و زن را دستگیر می‌کنند. مهری که از آشنایان این خانواده است، قبل از آمدن مأموران باعجله می‌آیند و اعلامیه‌ها را از خانه می‌برند. زن که باردار است، بچه‌اش را در زندان به دنیا می‌آورد و درحالی‌که فرهاد – شوهرش- زیر شکنجه کشته شده، بعد از پنج روز مادرش می‌آید و بچه را می‌برد.

اول: موقعیت و موضوع در این داستان هم جذاب و دارای کشش است. فضا و صحنه هم مناسب و هماهنگ با موقعیت شخصیت و داستان انتخاب شده است. لحن و ریتم داستان نیز خوبی‌اش از جمله شگردها و فنون ملکه شدۀ نویسنده است. اما نکات دیگری نیز در این داستان وجود دارد که در حوزۀ نقد باید به آنها پرداخته شود.

دوم: پیرنگ حفره‌ای که با فقدان اطلاعات و منطق، ابهام‌زا و غیرمنسجم عمل نموده، بزرگ‌ترین ایراد این اثر داستانی است که البته ناگفته نماند که موقعیت خوب و جذابی برایش انتخاب شده است. وجوه متناقض شخصیت‌ها در این داستان یکی از مواردی است که ریشه در شخصیت‌پردازی و البته قبل از آن ریشه در پیرنگ اثر دارد. برای بسط این نکته به دو نقطه از اثر اشاره می‌شود؛ مورد اول مربوط به صحنه‌ای است که از کلانتری با این خانه تماس گرفته می‌شود و زن خیلی ساده‌لوحانه با این که می‌داند این شیوۀ برگزاری روضه خلاف و جرم است، به مأمور می‌گوید «بله روضه داریم و به همسرتان هم بگویید تشریف بیاورند»! و جالب اینجاست که فرهاد هم عکس‌العمل فانتزی و غیرجدی نسبت به این عمل از خود نشان می‌دهد، درصورتی‌که این زن و شوهر وقتی به صورت فعال در مبارزات انقلاب مشارکت دارند، کمترین موضع‌گیری‌شان باید رفتاری به مراتب امنیتی‌تر می‌بود و دومین نقطه در اثر جایی است که همسر سرهنگ بهادری رئیس کلانتری محل برای شرکت در روضه وارد خانه می‌شود، ورود و خروجش فقط این را به ذهن می‌رساند که زن سرهنگ یا آمده که سرهنگ را از وجود روضه مطمئن کند که معمولاً یک سرهنگ از خانوادۀ خودش چنین چیزی نمی‌خواهد و دوم اینکه زن صبغۀ مذهبی دارد و آمده در روضه شرکت کند که این حدس هم مورد پرداخت قرار نگرفته است. از دیگر پتانسیل‌هایی که نویسنده می‌توانست ازآن بهرۀ معنایی بگیرد، وجود نوزاد است؛ اما به صور ت کلی این زن و شوهر، نوع و میزان فعالیت‌شان و ظرفیت‌هاشان برای مخاطب پدیدار نمی‌شود و در مواجه شدن با عکس‌العمل‌های این شخصیت‌ها دچار سردرگمی در قضاوت پذیرش و باور یا رد چنین کنش‌ها و واکنش‌هایی می‌شود.

*جشن از ما بهتران

دولت برای برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله پادشاهی همه‌جا را بسته و دور روستاهای مسیر عبور شاه دیوارکشیده است. دختر خانواده تب شدیدی دارد که علتش نامعلوم است. پدر خانواده از صبح تا شب در کارخانۀ قند کار می‌کند و فرصت نمی‌کند تا دختر را برای مداوا به شهر ببرد. چند روزی قبل از جشن، برادرشوهر زن که افسر است و به قول زن خرش می‌رود، به خانه‌شان می‌آید و حال و احوالی ازشان می‌گیرد و قول می‌دهد که فردا بیاید و دختر را برای مداوا به شهر ببرد. بعد از رفتن عموی بچه، سمیه حالش بد می‌شود و خون بالا می‌آورد و زن پسر را دنبال شوهرش می‌فرستد؛ اما سربازها اجازۀ رد شدن پسر را نمی‌دهند. زن دختر را بغل می‌کند و از سربازها خواهش می‌کند، اما بازهم سربازها بی‌تفاوت نسبت به این وضعیت آن‌ها را رد می‌کنند. سمیه سیاه می‌شود و از بین می‌رود.

داستان «جشن از ما بهتران» یک وضعیت حاشیه‌ای از وضع زندگی مردم در زمان پهلوی را به نمایش می‌کشد. وضعیت نابرابر و ناعادلانه و خفقان‌آور اجتماع آن دوران؛ دستمایۀ نگارش این داستان بوده است.

اول: اما نکتۀ مهم این‌جاست که نگاه و انتخاب خوب نویسنده در مورد مضمون و سوژه، در هنگام اجرا به قصه و پرداخت داستانی و منسجمی ختم نشده است؛ لذا داستان در مقام تأویل و تعمیم که تفاوت ادبیات خلاقه با دیگر روایت‌هاست و همین‌طور وحدت حس و ماجرا، ضعیف عمل می‌کند.

دوم: شخصیت‌های اثر بازیگرانی بی‌روح و بی‌عمق هستند.

سوم: فضا و جغرافیا ناملموس و نادیدنی است؛ به عبارت دیگر موقعیت روستا و دیوار کشیدن‌های دور روستا می‌توانست موقعیت روستا را دیدنی‌تر کند.

*زندگی عادی است

صبح آقای بهارلو برای تهیه نان از خانه بیرون می‌آید، اما خیلی زود بر می‌گردد و دختری را همراه خود آورده که سالی یک‌بار برای نظافت و شستشوی خانه به آنها کمک می‌کند. دختر مضطرب و گل‌آلود است و با یک ساک پر از اعلامیه از دست مأموران به خانۀ این زن و شوهر پناه آورده. آقای بهارلو می‌گوید که برای اینکه دختر به دست مأموران نیفتد، او را به جای دختر خودشان نشان دهند. زن به او از لباس‌های خودش می‌پوشاند. مأموران می‌آیند و چای و بیسکوییت می‌خورند و از گشتن منصرف می‌شوند. اما موقع رفتن، زن متوجه کفش‌های گل‌آلود دختر جلوی در می‌شود و وانمود می‌کند که باردار است و دردش گرفته و به این شیوه به شوهرش می‌فهماند که کفش دختر را مخفی کند و مأموران از خانۀ آنها می‌روند.

اول: داستان «زندگی عادی است» بیشتر از این که قصۀ فرار دختر و تعقیب مأموران باشد، داستان تنهایی آقا و خانم بهارلو و آرزوهای خانم بهارلو برای دختر داشتن و ازدواج پسرش است. البته این تم و مضمون تحت‌تأثیر موقعیت و ریتم هراس موجود شده است.

دوم: مسألۀ باورپذیری و حل بحران به شیوۀ مدیریت بحران نه پیرنگ‌محور.

ماجرای این داستان تا نیمه‌های اثر با کشش مناسبی پیش می‌رود و از هنگام ورود مأموران به منزل داستان رنگ قبلی را از دست می‌دهد و وانمودسازی‌های آقای بهارلو با تئاتری که همسرش در انتها برای باردار نشان دادن و رفع خطر دیده شدن کفش گل‌آلود دختر بازی می‌کند، به‌طورکلی از منطق داستانی و منطق موقعیت داستان خارج می‌شود. چطور ممکن است مأموران هنگام ورود کفش‌های دختر را ندیده باشند و حالا هنگام خروج زن هراس دارد که موقع پوشیدن کفش‌هایشان متوجه آن شوند. با توجه به توقعی که از مأموران ساواک می‌رود، تیزبینی و هوشیاری باید جزء ذاتی رفتارهای‌ آن‌ها در نظر گرفته می‌شد.

سوم: شخصیت‌ها رها شده و یله در داستان عبور و مرور می‌کنند؛ یعنی نه دختر و نه آقای بهارلو هیچ‌کدام مورد توجه نویسنده نیستند؛ البته اگر به فردیت راوی که خانم بهارلو است نزدیک می‌شدیم، می‌توانست قابل قبول باشد.

*تصویرکلی از کتاب

اول: نویسنده زبانی بسیار خوب، دوست‌داشتنی و پرکشش دارد و درواقع یکی از جاذبه‌های این مجموعه‌داستان که بسیار هم ستودنی است، زبان داستانی و ریتم و لحن دوست‌داشتنی اثر است.

دوم: زن در اکثر داستان‌های این مجموعه، محور حادثه، مسأله‌ساز و گره‌گشا و مؤثر در پیشبرد قصه است.

یکی دیگر از نقاط برجستۀ این مجموعه‌داستان، حضور فعال و مؤثر زن در ماجراهاست. معمولاً در داستان‌های انقلاب نقشی که برای زن در نظر گرفته می‌شد، نقشی حاشیه‌ای و نقشی کم‌رونق و بی‌اثر بوده است، اما اینجا زن یا مادر خانواده نقشی پررنگ و تأثیرگذار دارد. به عنوان مثال در داستان «یک بررسی موشکافانه» مادر احمد باعث خودکشی فردانی و به قول خودش انتقام از او شده است. در داستان «جشن باغ صدری» مخالفت مادر برای برداشتن حجاب، مرد را به خود می‌آورد و نسبت به این ماجرا تغییر موضع می‌دهد و استعفایش را اعلام می‌کند. داستان «گلدان شکسته» و «زندگی عادی است» راوی زن خانه است و پیشبرندۀ ماجراست.

سوم: توجه به خانه و خانواده، نکتۀ دیگری است که در این مجموعه‌داستان از جمله ویژگی‌های منحصربه‌فرد می‌توان از آن یاد کرد. نویسنده محل وقوع ماجرا و حوادث داستان‌های خود را خانه و خانواده انتخاب نموده است. موقعیت‌های تراژیک در بستر خانه و خانواده به نوعی وحدت ساختاری در اثر ایجاد نموده است. به عنوان مثال، در داستان «یک بررسی موشکافانه» خودکشی فردانی در خانه رخ داده است. در داستان «جشن باغ صدری» محل بحث و تعامل و چالش و به نتیجه رسیدن خانه است و خانواده محل چالش و کشمکش داستانی انتخاب شده است. در داستان «زندگی عادی است» هراس ورود مأموران در خانه تصویر شده و همین‌طور در داستان «گلدان شکسته» برای برگزاری روضۀ سیاسی که باعث شروع عدم تعادل داستان بود، خانه به عنوان محل مورد نظر انتخاب شده است.

چهارم: به همان میزان که زن در این مجموعه‌داستان حاضر به یراق و مؤثر است، مرد در این داستان غایب به نمایش گذاشته شده است. به عنوان مثال فرهاد – مرد داستان «گلدان شکسته»- با شروع ماجرا خذف می‌شود. در داستان «جشن از ما بهتران» مرد خانه از صبح تا شب در کارخانۀ قند مشغول کار است و انجام امور خانه با زن است. شوهر در داستان «زندگی عادی است» فقط مجری نقشۀ زن خانه است.

به صورت کلی مجموعه‌داستان «جشن باغ صدری» مجموعه‌ای است که به لحاظ زبان، آغاز و میانۀ اثر دارای ویژگی‌های درخور و ستودنی است، اما پایان تعدادی از داستان‌ها به نظر می‌رسد که دارای نواقصی است که با بررسی پیرنگ آثار می‌توان به آن‌ها پی برد.

یادداشت از سید حسین موسوی‌نیا

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • حضور فعال زنان در «جشن باغ صدری» | یادداشتی از سیدحسین موسوی‌نیا
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.