همزمان با محفل «پاییز، بهار جلال»
08 آذر 1394 |
01:23
دو ماه و ده روز از نبودن مجتبی میگذشت. رفته بودم توی ماه نُه، و مادر که تا دو ماه پیش وقتی چایم را میخوردم، استکان را از دستم میگرفت تا زحمت زمین گذاشتنش را نکشم، دیگر حریف لباس شستن و فرش شستنهایم هم نمیشد.