موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
يادداشتي از ميرشمس الدين فلاح هاشمي نسب

معرفی «دوئل» اثر آنتوان چخوف، به مناسبت صد و پنجاه و چهارمين سالروز تولدش

19 آذر 1392 14:21 | 2 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.25 با 4 رای
معرفی «دوئل» اثر آنتوان چخوف، به مناسبت صد و پنجاه و چهارمين سالروز تولدش

معرفی «دوئل» اثر آنتوان چخوف



میرشمس الدین فلاح هاشمی

انتشارات دبیر، مترجم؛ هوشیار رزم آرا، چاپ اول 1390

"دوئل"یکی از آثار قابل تأمل نویسنده بزرگ آنتوان چخوف است. همو که سالهاست امپراتوریش در عرصه داستان کوتاه بر سر عالم داستان هست و می ماند. داستان دوئل که در کتابي به همين  عنوان آمده انسان را به تامل و شگرفي و غور در روابط انسان ها وا مي دارد. در پس اين جهان، نويسنده در پي يافتن حقيقت است. حقيقتي که گويا هرگز کامل نمي شود. در این اثر (دوئل) چند داستان کوتاه دیگر نیز ضمیمه داستان بلند یا رمان "دوئل" آمده است. در دوئل لايوسکي ( يکي از شخصيت هاي اصلي رمان) با زني به نام ناديژوا فيودورونا به هم مي ريزد و او را از شوهرش مي ربايد و به قفقاز مي برد. عشقي دروغین که بعد دوسال، دل لايوسکي را مي زند و لايوسکي مترصد فرار از اين شهری که ساحل گرم و شرجي اش غیر قابل تحمل است. لايوسکي که کارمند است و تحصيل کرده بسيار چرب زبان است و توانسته است دل پزشک ارتش روسيه را به نام ساموئيلنکو بربايد. ساموئيلنکو همواره تا پايان داستان حمايت گر جدي لایوسکی است. نزديکان و آشنايان اين دو زن و مرد را که با هم زندگي مي کنند نمي پذيرند و آنها را همواره درحال گناهي کبيره مي دانند. فن کورن و شماس از همسايگان مشترک آنها هستند. فن کورن جانور شناس است و نسبت به عقايد مذهبي مورد باور مردم بد بين و شماس در راه کشيش شدن است و انسانی متدین. اين دو بحث هاي جالبي در مورد جهان هستي و خداوند می کنند. فن کورن کينه سختي از لايوسکي به دل دارد. ناديژوا چندباري از روي فشار و اصرار پليسي جوان به نام کيريلين تن به تن فروشي مي دهد تا اينکه يکبار لايوسکي آن دو را عريان در کنار هم مي بيند. علت اساسي نگاه تلخ آدمهای داستان با لايوسکي زندگي او با زن شوهردار، رواج شراب خوارگي در شهري که گويا چنين چيزي مرسوم نبوده و قماربازي است. فن کورن او (لایوفسکی) را شياد مي داند اما  ساموئيلنکو، لايوسکي را مردي خوش قلب و مهربان مي داند. کينه توزي فن کورن نهايتا به پيشنهاد دوئل مي انجامد. در يک صبح رو به روشني درحاليکه لايوسکي اختيار از کف داده است دوئل انجام مي شود. عليرغم پا درمياني شاهدان براي آشتي. لحظه آخر شماس که در ميان باغ ذرت پنهان بوده است آنها را خطاب قرار مي دهد و تير فن کورن به خطا مي رود و... پس از آن ناديژوا و لايوسکي ازدواج مي کنند (شوهر زن می میرد) و لايوسکي عجيب سرش به کار گرم مي شود و آرام مي يابد. فن کورن سفر تحقيقاتي اش را از سر مي گيرد و لحظات وداع رمانتيک و مهربانانه با محوشدن قايق فن کورن به اتمام مي رسد.
هفته مقدس
هفته مقدس داستان کوتاهي است که بيشتر در فضاي کليسا مي گذرد و يا در کليسا. راوي نوجواني است نه ساله که به همراه سايرين براي اعتراف نزد کشيش مي رود. بعد اعتراف آرامش و پاکي خاصي انگار در او دميده مي شود. همه چيز را زيبا مي بيند تا جائيکه دوست دارد در جنگل با دست خود به خرسي غذا دهد. تقبيح گناه و ستايش پالودگي و تيره زدايي و آؤام بخشي کليسا از نکات مهم اين داستان کوتاه است.
دانشجو
دانشجو نام داستان کوتاه ديگري است از دوئل. وصف طبيعت و پرواز پرندگان و شکار و... آغاز داستان است. دانشجو باد سردي را که نشان از آمدن زمستان دارد احساس می کند و مهم تر اينکه اين باد در زمان حکومت هاي ايوان مخوف ، پترکبير نيز وزيده است! دانشجو دور آتش مي نشيند و داستان پير ( يکي از حواريون مسيح که او را انکار کرد) را براي جمع تعريف مي کند. پيرزني به گريه مي افتد و دانشجو ارتباط زنجيرواري را بين دردها و مصائب مسيح و مردم زمان خود مي بيند. دانشجو در مي يابد که همان حقيقتي که زندگي  مردمان را در باغ زيتون و در حياط کاهن اعظم هدايت مي کرد هنوز در اين جهان فرمانروايي مي کند.
ضربه
اين داستان کوتاه چندين صفحه اي وصف حال سه دانشجوست. دانشجوي طب، هنر(نقاشي) و واسيليف که دانشجوي حقوق است و شخصيت اصلي داستان. اين سه يک روز قرار مي گذارند تا به خيابان "س" که محله زنان بدنام است بروند. واسيليف که روحي لطيف و پاک دارد مدام اذيت مي شود با اينکه خود کاري نمي کند و همراهشان می شود اما تخلف اخلاقی ندارد. اما آن دو مدام از اين خانه به آن خانه مي روند و در عيش و نوش مشغول. واسيليف تاب نمي آورد و از آنجا بيرون مي زند. آخر سر هم آنان را عتاب قرار مي دهد که اينان (زنان) موجوداتي قابل ترحم اند. اينان پدر و برادر دارند. انسان اند و قابل  ترحم. نبايد مثل حيوان با آنها برخورد کرد. بايستي راه حلي براي نجات آنها جست و... رفقايش او را تمسخر مي کنند. روزی به سرش مي زند خيابان(س) برود و جوانانی را که بدان جا آمد و شد دارند نصيحت کند و از خداوند و آخرت و جهنم بگويد. اما از اين فکر منصرف مي شود. حالش آنقدر بد مي شود که دوستانش او را نزد پزشک مي برند. اما گويي همه اقشار جامعه با روسپي گري و تن فروشي کنار آمده اند و او در این موضوع و نسبت به حل اين معضل اجتماعي تنهاست و درمانده...
خواننده اپرا
مردی عاشق زن خواننده ای می شود و روزها و ماهها در سرای او روزگار می گذاراند. تا اینکه روزی زنی درمانده و ناتوان و غم زده به آنجا می آید و زن خواننده را به باد فحش و دشنام می گیرد و سراغ همسرش را می گیرد. خواننده زن ابتدا طفره می رود ولی جواهرات زیادی را بابت ادعای زنی که مدام می گوید شوهرش از محل کارش سرقت نموده و پی اش می گردند می دهد و ...
ویلون روتشیلد
یاکوف پیرمرد تابوت سازی که گویی همواره در انتظار مرگ دیگران است. او از این راه ارتزاق می کند. او ویالون هم می نوازد و زندگانی سختی دارد. مثل همه داستان های روسی قرن طلایی نوزده میلادی. همسر یاکوف در بستر مرگ می افتد و پیرمرد تابوت ساز بسیار نگران اوست. پیرزن بالاخره بر اثر بی توجهی طبیب می میرد و پیرمرد مضطرب می شود. اصل داستان حول محور این مساله می چرخد که چرا انسانها نمی توانند سود و زیان خود را در اختیار داشته باشند.
متاسفانه ایرادات ویراستاری خوانش اثر را با مشکل مواجهه کرده است. اسامی روسی خوب برکردانده نمی شوند. کیفیت صحافی نامناسب و درخور این نویسنده بزرگ نیست. ترجمه بعضا تبدیل به نوشتار و گاه محاوره می شود بدون هیچ حجتی. 
اگر بخواهیم در محیط داستان خدایگانی تعریف کنیم خدای داستان کوتاه و البته نویسنده ای که سبک و نگارشش بر نویسندگان بسیاری تأثیر گذاشته است آنتوان چخوف بزرگ است. ای کاش ترجمه ای دیگر از این اثر بزرگ بدست می آمد.



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • معرفی «دوئل» اثر آنتوان چخوف، به مناسبت صد و پنجاه و چهارمين سالروز تولدش
  • معرفی «دوئل» اثر آنتوان چخوف، به مناسبت صد و پنجاه و چهارمين سالروز تولدش
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: