ویژه پرونده پرتره «فردوسی»
شهرستان ادب: دکتر میر جلال الدین کزازی؛ پژوهشگر نامآشنا و استادِ ادبیات پارسیست که تاکنون آثار بسیاری از او در زمینه شاهنامهپژوهی، خاقانی شناسی، ترجمه و ... منتشر شده است. او متولد ۱۳۲۷ در کرمانشاه است. از جمله آثار ارزندۀ او در حوزه شاهنامه میتوان به کتابهایی چون «مازهای راز»، «رویا، حماسه، اسطوره»، «نامۀ باستان»، «تندبادی از کنج»، «دفترِ دانایی و داد» و ... اشاره نمود. وی همچنین بیش از دو دهه است که در گفتگوها و آثار خود از واژگان سره پارسی بهره میبرد. گفتنیست که وی در سال ۸۴ چهرۀ ماندگار فرهنگ و ایران شد و اخیرا نیز با اثر «آنک پاریس» رتبۀ برگزیده بخش مستندنگاری دهمین دوره جایزۀ ادبی جلال را به دست آورد. شهرستان ادب در «پرونده پرتره فردوسی» که از ۲۵ اردیبهشت بازگشایی شده است، گفتگویی پیرامون شاهنامه با این استاد نامآور دانشکده ادبیات علامه طباطبایی انجام داده است که ماحصل آن را در ادامه میخوانید. این گفتگو به همت خانم نیلوفر بختیاری انجام شده است.
متاسفانه امروزه به دلیل تنوع رسانههای دیداری و شنیداری، فرهنگ شفاهی و سنتهایی چون نقالی و شاهنامهخوانی در سایه فرهنگ مکتوب قرار گرفته است و جز در معدودی از شهرها و روستاهای ایران، اثری از سنت کهن شاهنامهخوانی دیده نمیشود. از دیدگاه شما، در چنین روزگاری شاهنامه با چه ترفند و راهکاری میتواند همانند گذشته به میان مردم بیاید و بار دیگر در ذهن و زبان آنها جاری شود؟
پاسخ به این پرسش پاسخی درازدامان میتواند بود. من میکوشم که سخت کوتاه پاسخ بدهم. در کلانشهرها و شهرهای بزرگ با انبوه مردمان، نمیتوان این هنرهای دیرینه را، به شیوهای که در گذشته از آنها بهره میبردهاند، به کار گرفت. زیرا که در شهرها آن امکان نیست. در گذشته در قهوهخانه و در انجمنها به این هنرها پرداخته میشد. نمونه را داستانگوی یا نقال، داستانی از شاهنامه را در قهوهخانه آغاز میکرد و هر شب بخشی از آن را باز میگفت تا سرانجام، آن را به پایان میبرد. اما در شهری بزرگ مانند تهران این امکان نیست. زیرا که آن نهادهای مردمی به شیوۀ گذشته کارایی ندارند. اما معنای این سخن آن نیست که به هیچ روی در این شهرها نمیتوان همچنان از این هنرها بهره گرفت و به یاری آنها شاهنامه را در میان ایرانیان یا شهروندان درگسترد. بههمانسان که شما خود گفتید، از توانشها و هنرهای نو میتوان به جای آن نهادهای مردمی که امروزه از میان رفته است بهره برد. نمونه را از تلویزیون. آن داستانگوی میتواند از تلویزیون داستانهای شاهنامه را با بینندگان در میان بنهد یا همچنان داستانگوی در رادیو، میتواند از این دستگاه و رسانه در بازگفت داستانهای شاهنامه سود بجوید. از سوی دیگر میسزد که هنرمندان توانا، آفرینشگر و برخوردار از مایههای گوناگون بایسته، داستانهای شاهنامه را به نگارههای جنبان برسانند و در پردۀ سینما نشان بدهند. چه بیگمان کارسازی بیشتری خواهد داشت و بینندگان سینما این داستانها را به شیوهای زنده در برابر خود خواهند یافت و خواهند دید. این امکانها و توانشها را میتوان به این شیوه در کار آورد تا شاهنامه مانند گذشته در دامان ذهن و اندیشۀ ایرانیان جای بگیرد. هنگامی که نوجوان، جوان یا حتی کودک ایرانی این داستانها را بهویژه در نگارههای جنبان یا پویانمایی میبیند، دل بدانها خواهد باخت و برانگیخته خواهد شد که اندک اندک با جهان شاهنامه آشنا بشود و داستانها را از زبان گرم و گیرا و شورآفرین فردوسی بخواند. راه چاره همین است.
از دید شما چرا در میان برخی اقوام ایرانی شاهنامهخوانی بیشتر از سایر اقوام مورد توجه است؟ علت آن وجود ویژگی خاصی در میان این اقوام اس...
ادامه مطلب