به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «فرزند ایران» نوشته میرجلال الدین کزازی عصر سه شنبه 22 مرداد با حضور نویسنده و قدرت الله طاهری استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی در محل موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
طاهری در این نشست با بیان اینکه اثر خلاقه ادبی چیزی جز کار دل نیست، گفت: اثر خلاقه ادبی چیزی نیست که انسان برای نوشتنش بیاندیشد و با اندیشه آن را خلق کند این اثر در سینه ناطق و در فضای اهورایی او خلق و ارائه میشود.
و ی در ادامه با اشاره به کتاب «فرزند ایران» گفت: سه کلمه کلیدی که هویت ما ایرانیان را میسازد یعنی ایران، شاهنامه و فردوسی و دلبستگی آقای کزازی به این سه عبارت باعث شده این اثر نوشته شود. او پس از چند دهه تعقل ورزی نسبت به شاهنامه به این نتیجه رسید که دلبستگی خود نسبت به این اثر نویسنده و کشورش را در قالب این کتاب بیان کنید. من فکر میکنم همه کسانی که به هر زبان و بیانی بخواهند گذشته ما را به زبان امروز درآورند تلاششان قابل ستایش است و این کار آقای کزازی نیز به این همین شکل قابل ستودن است.
وی ادامه داد: با وجود تحقیقات زیادی که درباره زندگی شاخصترین شاعران ما انجام شده در زندگی برخی از آنها از جمله فردوسی ابهاماتی وجود دارد و ما تلاش داریم که هنرمندان و پژوهشگرانی که سعی در حل این ابهامات دارند را قدر بدانیم. در همین راستا به نظر من تلاش آقای کزازی در نوشتن این کتاب، گامی است اساسی در شناساندن ایران به ایرانیان.
طاهری کتاب فرزند ایران را حاصل چند دهه تاملات و مطالعات آقای کزازی دانست و گفت: این کتاب زبان شاخصی دارد که برآمده از شخص آقای کزازی است. این زبان خالق تصویری ممکن و دقیق درباره آن چیزی است که از فردوسی میشد عرضه کرد و به نظر من این زبان و اینکه چه کسی در حال بیان آن است وسعت اطلاعاتی وی را نشان میدهد که سعی دارد مخاطب را با آن پیوند دهد.
استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی افزود: این اثر بر پایه شاهنامه و اطلاعات جسته و گریختهای که فردوسی در شاهنامه از خود داده نوشته شده. در کنار آن نویسنده از قصههایی که در دورههای بعد از حیات فردوسی نیز در تذکرهها از آن استفاده شده نیز بهره برده اما سومین رکن تشکیل دهنده این کتاب تخیل استاد کزازی است که باعث شده ایشان این اثر را داستان نیز بنامند. این تخیل به این شکل است که ایشان به این اندیشیدهاند که فردوسی چه بر سر گذرانده و نحوه تعاملش با دیگران چه بوده است. ایشان با توجه به اطلاعاتی که بر این مبنا به دست آوردهاند این داستان را نوشته و به نظر من طرحریزی این داستان هم بر پایه تخیل یا همان چیزی است که ایشان پندارینه مینامد. یعنی ایشان فکر کرده که فردوسی باید چنین کارهایی می کرده است و آن را نوشته است.
طاهری ادامه داد: طبیعی است که اگر هر فردی دیگری هم به جای آقای کزازی میخواست چنین داستانی را بنویسد، متن او به رنگ راوی که همان نویسنده است در میآمد و اگر این کتاب چنین رنگ و هویت و نشانی از ایران دارد دلیلش تنها ایران دوستی آقای کزازی است.
وی در ادامه در نقد این اثر گفت: انتظار ما این است که وقتی درباره زمانهای در زمان دیگر گزارش میکنیم ترتیب گذشت زمان در روایت رعایت شود. امروزه 1100 سال از زمان حیات فردوسی میگذرد و باید دید که آیا اطلاعاتی که چنین فاصله زمانی از آنها گذشته و در این کتاب بر مبنای آن داستان حیات این شاعر بازآفرینی شده قابل استناد هست یا نیست. در فلسفه تاریخ میگویند که خواست شخصی مورخ در روایت او بسیار مهم است حتی جنسیت، شخصیت و وسعت اطلاعات او در روایت او تاثیر میگذارد. در این کتاب نیز آقای کزازی و حضور وی به همین شکل دیده میشود و از سوی دیگر در جای جای آن اندیشه و ایدئولوژی امروزی ما خود را کاملاً به نمایش گذاشته است. گویی یک ایرانشناس برجسته با درک این مقتضیات در حال روایت تاریخ ادبیات ما است.
طاهری همچنین گفت: این حق مسلم یک نویسنده است که وقتی یک اثری را خلق میکند بگوید برای پذیرش یا عدم پذیرش منتقد اثری را خلق نکرده اما با این وجود من معتقدم این اثر بیش از آن که داستان باشد گزارش خیال انگیز درباره فردوسی و زمانه اوست که مشابهش را در کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» زرینکوب هم دیدهایم با این تفاوت که آقای زرینکوب خیال خود را در آن اثر وارد نکرده و تنها بر پایه اسناد و مدارک بر جای مانده از زندگی مولانا آن را نوشته و ادعای داستان نویسی هم نداشته اما در این اثر با توجه به اینکه داده های اطلاعاتی زیادی در دست استاد کزازی نبوده ایشان مجبور شده کتاب را بر مبنای اطلاعات خودش بنویسد.
استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی گفت: اگر تلقی مرسوم ما از داستان این باشد که حوادث آن بایست کاملاً خیالی بوده و زمان و مکان آن نیز همه بر مبنای خیال نویسنده شکل گرفته باشد در این اثر هیچکدام از شخصیتها حاصل خیال نویسنده نیست. شاید بتوان این کتاب را به نوعی در گونه ادبیات داستانی تاریخی تقسیم کرد اما این گونه ادبیات هم راوی شخصیتهای تاریخی است که کارکرد خیال انگیز ندارند و به همین خاطر است که این بافت داستانی هم اینجا نمیگنجد با این حال به اعتقاد من هر اندازه که آقای کزازی از استنادات تاریخی فاصله گرفته و به خیال خود پناه برده است کتاب او داستانی تر شده است.
طاهری همچنین گفت: رخدادهایی در زندگی فردوسی وجود دارد که آقای کزازی در مورد آنها سکوت و سعی کردهاند تنها با خیال خود آن را بازگو کند با این حال روح زمانه فردوسی در این اثر خالی است. میدانیم که ایران در قرن چهارم هجری بر روی دو گسل مهاجم فرهنگ عربی و ترکی واقع شده بود که حاصل نطفه شوم خلافت بغداد بوده است و همین موضوع باعث شده بود که فرهنگ ایرانی در آن سالها برای مرگ و بقای خود بجنگد. جا داشت شخصیتهایی خیالی مانند نهضت شعوبیه که وارد این داستان میشوند و نیز شرایط خاصی که فردوسی ناچار از نوشتن شاهنامه برای نجات وطنش میشود، وطنی که حتی بیم از دست دادن زبانش میرفت در این کتاب شرح داده شود. به عبارت دیگر میتوانستیم ارتباط مستقیمتری میان فردوسی و تجارب شخصی او نیر تفکر او در خلق برخی از داستانهای تاریخی شاهنامه مثل رستم و سهراب و یا بیژن و منیژه برقرار کنیم.
وی در پایان گفت: زبان این اثر برازنده این اثر است؛ به دو دلیل، نخست اینکه این متن خلاقانه است و زبان در آن بعد زیباشناسانه میگیرد و دوم اینکه زبان بخشی از زیبایی و جذابیت کار را نشان میدهد و با موضوع روایت کاملاً سازگار است.
پس از این سخنان کزازی در پاسخ به طاهری گفت: اندرزهای شما در باب نوشتن داستان به کار نمیآید چون من کتابی که نوشتم دوباره نمیخوانم چه برسد که دیگر بار بنویسم. امیدوارم نگارش کتاب با همه ناپختگیهایش راهکاری برای نویسندگان و داستان پردازان دیگر شود و اگر کسی بر پایه سرگذشت فردوسی کتاب نوشت آن را به کار بندد تا داستان عایق مند تر شود.
کزازی همچنین گفت: کار دل را نمیتوان برنامه ریخت، سنجید و سامان داد. هر آفریده ادبی تنها یک بار رخ میدهد زیرا این آفریده فرزند ناخودآگاهی است و هنرمند کسی است که بیشترین پیوند را با ناخودآگاه خود دارد. آفرینش هنری زاده دمهای درونی است و هرگز هیچ دو دمی در درون ما ناسازگار نیست.
وی همچنین تاکید کرد: اگر از چهرهای یاد کردم که نامی ندارد یک سره پندارینه نیست ما در این چهره در خود شاهنامه هم آشناییم و گمانهایی هم در مورد آن زده شد و چون نامی ندارد من نیز او را در این کتاب نامی ننهادم.
در پایان این نشست کزازی از تهیه نسخه صوتی این داستان با صدای خود خبر داد.
وی همچنین در پاسخ به سئوال و خواست یکی از حاضرین مبنی بر حضور در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و پالایش ادبیات فارسی گفت: فرهنگستان جای من نیست.