ویژۀ شهادت امام رضا (علیه السلام)
شهرستان ادب: بیشک قرار گرفتن بارگاه مطهر امام رضا (ع) در در دیار خراسان و مشهد مقدس، بزرگترین توفیق ایرانیان است. ایرانیانی که از دیرباز با شعر و ادبیات زیسته و دوستدار خاندان آسمانی حضرت رسول (ص) بودهاند و برای این مردم هنردوست، چه بهانهای بهتر از امام رئوف برای سرودن؟ این است که در طول تاریخ، همواره هنرمندان بسیاری در مدح و رثای حضرت رضا (ع) شعر سرودهاند و خواندهاند. گاهی موسیقی سراغ شعر رفته است و گاهی ترانهای سوار بر موسیقی شده است.
با نگاهی به کارنامۀ قطعات موسیقی که نذر امام هشتم شدهاند، در مییابیم که برخی از آنها با اقبال بیشتری از سوی مردم مواجه شدهاند. این قطعات به واسطۀ برخی خصوصیات و دقت نظرها، از دیگر آثار متمایز و در میان فارسیزبانان آن حضرت محبوب گشتهاند. یادداشت پیشرو نگاهی است به معروفترین این قطعات در سالهای اخیر با شعرها و ترانههایی از زندهیاد «رهی معیری»، استاد «حبیبالله چایچیان»، «سعید بیابانکی»، «محسن رضوانی»، «محمود حبیبی کسبی»، «امیر ارجینی» و ... .
***
۱ . خیال کن که غزالم
گوش کردن به آهنگ
صدای گرم و خوشآهنگ «محمد اصفهانی» که از طراز اولترین خوانندگان ایرانی است و در ماه مبارک رمضان، با قرائت دعاهای افطار و سحر مهمان خانههای ایرانیان میشود، اگر با شعر خوب «محسن رضوانی» و آهنگسازی هنرمندانۀ «آریا عظیم نژاد» همراه شود، حاصل به یقین اثری ماندگار خواهد بود؛ درست مانند اتفاقی که در قطعۀ « خیال کن که غزالم» افتاده است. وقتی محمد اصفهانی غزل خوب رضوانی را میشنود، مشتاق میشود آن را بخواند. به همین جهت، این شعر را برای چکشکاری به استاد علی معلم دامغانی نشان میدهد و ایشان، تغییراتی را روی این غزل آیینی انجام میدهند. آنچه در این قطعه خوانده شده است، در حقیقت نسخۀ تغییر یافتۀ شعر است و نسخۀ اصلی شعر محسن رضوانی، کمتر شنیده شده است. شاید بتوان گفت بعضی سطرها در نسخۀ استاد معلم زیباتر شدهاند و همچنین بعضی دیگر در همان نسخۀ رضوانی بهتر بودند. در اینجا، هر دو نسخه را میآوریم.
"نسخۀ اجرا شده"
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا ز دامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی،سری به شانه بیفتد
به کارآنکه برون ازبهشت گشته عجب نیست
که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت، به طوف لجه غربت
چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی، نه بلکه جان جهانی
کم سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتد
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد
"نسخۀ اصلی"
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد
شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را
برای گریهاش اینک به فکر شانه بیفتد
درست مثل جوانی شرور و عاصی و سرکش
که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد
همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه دریا
تمام صورت من در پی کرانه بیفتد
شبیه رشته تسبیح پاره ، دانه اشکم
به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد
ولیِّ عهد دلم نه، تو شاه کشور قلبی
که با تو قصه جمشید، در فسانه بیفتد
خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک...
ادامه مطلب