نخستین صفحه از پرونده رمان فانتزی شهرستان ادب
شهرستان ادب: در نخستین صفحه از پروندۀ رمان فانتزی، یادداشتی میخوانیم از حسن صنوبری که گذشته و آیندۀ رمان فانتزی را مورد تأمل قرار داده است.
«هوالخلاقالعظیم»
اگر نیک بنگریم، ادبیات، ذاتاً فانتزی است؛ چه اینکه از نخستین اساطیر کهن ملل و داستانهای بهجا مانده در حافظۀ بشر ـاز قصههای خدایان، دیوان، پریان تا پهلوانانـ «فانتزی» در ادبیات جهان حضور داشته است. زینرو میتوان گفت این گونۀ ادبی، سرآمد و پیشتاز عرصۀ ادبیات نسبت به بسیاری از گونههای دیگر آن بوده است. باری ادبیات فانتزی (یا: خیالانگیز، یا: خیالپردازانه، یا: تخیلی) از روزگاران نخستین خود تا امروز که در عصر پادشاهی «رمان فانتزی» بهسر میبریم راه بسیاری را پیموده است. در ادوار بسیاری، «افسانهها» گونۀ فانتزی و مقتدری از ادبیات بودند که بر فرهنگ و اندیشه و انگیزه و اخلاق مردمان حکم میراندند. بشر با شنیدن و بازشنیدن این قصههای شیرین و خیالانگیز کهن، پای آتش فراغت گعدههای شبانه، هم دل خود را به ادامۀ زندگی گرم میکرد، هم تخیل خود را از بند واقعیت رها، هم تفکر میکرد، هم لذت میبرد، هم به آرامش میرسید و هم نکتهها و رهیافتها میآموخت.
علمیـتخیلی
این سیل قدرتمندِ افسانهها و اساطیر ـبه مثابۀ نخستین صورت از ادبیات فانتزیـ قرنهای متمادی ادامه پیدا کرد تا روزی که انسانِ، علمشعارِ مغربزمینی، در حوالی قرن هجدهم، با آجرهای عقلِ بشری، سد عظیمی در مقابلش بنا کرد. فیلسوفان و متفکران عصر خردورزی و روشنگری با تأکیدهای فراوان خود بر عقلگرایی و واقعگرایی، در جهت مبارزه با خرافات و آنچه مانع پیشرفت بشر است، با هر امر فراواقعی دست به یقه شدند. یکی از این امور، انگارهها و ادبیات فانتزی بود. در آن دوران بود که با رشد و پیشرفتهای سریع علمی و تکنولوژیک «علم» ـجدا از کاربردشـ فینفسه به امری جذاب، آن هم برای عموم مردم بدل شد. حالا دیگر نه فقط رسانهها و تریبونهای نخبه و فرهیخته، که رسانههای زرد و تریبونهای عامیانه هم برای جلب مشتری خود نیازمند سخن گفتن از علم و پیشرفتهای علمی بودند و در ذهن مردم «اعجاب اسطورهای» جای خود را به «اعجاب علمی» داد. این سیر و جابهجایی، به صورت استعاری در بخشی از شاهکار جناب گابریل گارسیا مارکز، یعنی رمان «صدسال تنهایی» به تصویر کشیده شده است، آنجا که کولیهایی که مجهز به چراغ جادو، قالیچه پرنده و انواع علوم و فنون سحرآمیز هستند، پس از مدتی مجبورند برای جلب توجه مردم، با خود به جای اشیاء جادوانه، وسائل برقی تازه اختراعشده (ولو بسیار ساده و خانگی) را برای فروش و نمایش بیاورند.
اینجا نقطهای است که عالمگیر شدن نخستین گونۀ قدرتمندِ ادبیات فانتزی در جهان مدرن تفسیر میشود. «ژول ورن»، «آیزاک آسیموف»، «آرتور سی کلارک» و دیگر نویسندگانِ دانشمند یا دانشدوست، در چنین میدانی ترکتازی کردند و شاهکارهای خود را آفریدند. جایی که ادبیات به علم میرسید؛ جایی که خیال بشری، دوست داشت در خدمت علم و عقل و پیشرفت ابزارها باشد، اینجا بود که ادبیات نهتنها روایتگر پیشرفتهای علمی، بلکه گاه در مقام راهبر و پیشگوی این پیشرفتها قرار گرفت و اینچنین بود که بسیاری از اختراعات مخترعین، پیش از عالم وقوع، در صفحههای رمانی علمیـتخیلی به ثبت رسیده بودند.
رمان فانتزی
پس از عادیشدن رشد سریع پیشرفتهای علمی و اشباع شدن بازار ادبیات، سینما و رسانه از جذابیتهای علمی، و در حقیقت وقتی بشر پی برد، نمیتواند همۀ آفاق انسانی و انگیزههای روحی خود را در پیشرفتهای علمی و عقلی و تکنولوژیک بجوید، بهمرور در همۀ عرصهها خردورزی صر...
ادامه مطلب