موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
مشروح جلسه رونمایی و جشن امضاء مجموعه ژانر

تاریکی محض

26 آذر 1396 11:30 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
   تاریکی محض

شهرستان ادب: بیست و ششم شهریور ماه هزار و سیصد و نود و شش، در شهر کتابِ دانشگاه، جلسه رونمایی و جشن امضای چهار کتاب از چهار نویسنده ایرانی، برگزار شد که این چهار اثر، تحت عنوان «مجموعه ژانر» به مخاطبین عرضه شدند.

کتابهای این مجموعه عبارتند از:

‌‌ » مرداد دیوانه» در ژانر تریلرجنایی به قلم محمّد حسن شهسواری

»جمجمه جوان» در ژانر جنایی معمایی نوشته لاله زارع

‌‌‌»خاک آدمپوش» در ژانر فانتزی تاریخی به همّت ضحی کاظمی

‌‌‌»کاجها وارونهاند» در ژانر تریلرروانشناسانه اثر سامان نورایی.

    محمدحسن شهسواری، بهعنوان دبیر این پرونده، برای هر چهار اثر، مقدمهای نوشتهاست. بهانه جمعآوری این مجموعه را میشود یک یادآوری و ذائقهسنجی دانست. رماننویسی در کشور ما مانند فیلمسازی به سمت و سوی خاص و کلیشهای و تقلیدوار جلو میرود؛ درحالیکه ژانرهای زیادی هستند که نویسندگان ما آنها را امتحان نکرده، و قلمها در آن قالبها ننوشته‌‌‌اند. با توجه به شواهد گوناگون، هر قالبی که ما بیشتر نادیدهشان گرفتهایم، فراموش نشدهاند، بلکه نویسندگان غرب و شرق آنها را دست گرفتهاند و سکّاندارِ کشتیِ خیالِ مخاطب شدهاند. سهلانگاری فقط برای مسؤلان و مدیران سیاسی نیست؛ چرا که نپرداختن به ژانرها و زنده نگه‌‌‌داشتنِ حوزههای مختلفِ سبکی، محتوایی و فرهنگی سهلانگاری ناشران و نویسندگان است.

   شهسواری به این دلیل که در ژانرهای نامبرده برای کتابهای «مجموعهژانر»، نویسنده یا اثر خوب و زیادی نیافته، تصمیم گرفتهاست که این مجموعه را در چهار ژانر ارائه کنند؛ این مورد را میشود چنین معنی کرد که در هر کدام از این ژانرها، حتّی سه اثرِ خوب و تازه هم نداشتهایم که مجموعهای یکدست را با قالبی یکسان تشکیل دهد.

   باری، تلاش آقای شهسواری، ناشر و دیگر نویسندگان این مجموعه، قابل احترام است؛ امید که مورد اقبال مخاطبان، نویسندگان و ناشران قرار گیرد، تا خود را از کلیشههای همیشگی بیرون بکشند و ترس از نوشتن در ژانرهای گوناگون و انتشارشان، آنها را رها کند.

   در جلسه رونمایی، هر کدام از نویسندگان صحبتهایی کردند؛ علاوه بر آنها، حسن محمودی، کاوه میرعبّاسی و فرهاد توحیدی نیز حرفهایی درباره ژانرهای ادبیات بهمیان آوردند.

   در این گزارش، مهمّترین بخشهای صحبت هرکدام از این نویسندگان و محقّقان را ذکر کرده‌‌‌ایم؛ بی شک بازخوانی این جلسه، هم برای مخاطبان و هم برای فعّالان حوزه کتاب مفید خواهد بود:

 

       محمّد حسن شهسوارى

‌‌‌ بيشتر رمانهاي منتشر شده در دنيا، رمانهاى ژانر هستند؛ امّا در ایران، بهغير از ژانر رومنس، در ژانرهاى ديگر بهصورت متمركز، آنگونه كه شبكه مخاطب خود را داشته باشد، نداريم.

‌‌‌ وقتي كه خواستم كار تدوین این کتاب را شروع كنم، در تاريكى مطلق بودم و اصلا نمى‌‌‌دانستم مخاطب ايرانى اگر چنين آثارى منتشر بشود، آنها را مىخواند يا نه؟ من علاقهاى به كارهاى كوتاه مدّت ندارم و قرار بر اين است كه اين كار ادامهدار باشد، امّا رمان ژانر فقط يك پادشاه دارد و آنهم مخاطب است؛  نه مىتواند موفّّقیت خود را به تاريخ محوّل كند، نه به جوايز ادبي و نه به منتقدان؛ فقط در صورتی که مخاطب آن را بپذیرد مىتواند موفق باشد.

‌‌‌ اينكه بخواهيم همه ناكامىهاى ادبيات را متوجّه ادبيات ژانر بدانیم، كارى اشتباه است.

‌‌‌ بسيارى از ناشران ما رمان ايرانى را پذیرش نمیکنند؛ درغرب، ناشران هر کدام در حوزه يك ژانر و حتى يك سابژانر كار مىكنند، امّا چون ما به اندازه كافى اثر و نويسنده نداشتهايم، مجبور شدهايم در چهار ژانر مختلف آثار را ارائه بدهيم.

‌‌‌ ممكن است اينها اوّلين و آخرين كتابهاى مجموعه باشند؛ اگر مخاطب، استقبال بكند ادامه پيدا مىكند.

 

       حسن محمودي، روزنامهنگار و نویسنده

‌‌‌ آقاى شهسوارى هر جا كه بودهاند جريانسازى كردهاند و بهخاطر اين جريانسازىها فحش هم شنیدهاند و بايد منتظر واكنشهاي دیگري هم براى اين كار باشند. هدف اصلى كارهاى اين مجموعه، مخاطب است و در عينحال در آنها از قواعد درست ژانر نوشته شدهاست و حرف‌‌‌هايى براى گفتن دارند. اين كارها ميتوانند پلِ آشتي بين ادبيات و سينما باشند.

‌‌‌ در ایران، ناشر و نویسنده، مقیّد به سفارش نیستند، و این یکی از دلایلِ سردرگمی داستانِ ایرانی است. در صنعت نشر ما ناشر و نويسنده بيشتر به شانس فكر مىكنند و به دنبال اين هستند كه هر اثر مانند كارهاى ديگر، پر فروش و موفّق باشد.

 

       كاوه ميرعبّاسي. مترجم

‌‌‌ ادبيات ايران، تجربه زيادى در حوزه ژانر ندارد؛ تجربههايي هم كه نويسندگان توانا در ادبيات ژانر داشتهاند اغلب با احتياط و رودربايستى همراه بودهاست، در حاليكه ژانرنويسى مانند شترسوارى است كه نميتوان دولّا دولّا انجامش داد و امتياز بزرگ اين مجموعه اين است كه عنوان دارد و مىخواهد ادبيات ژانر باشد. ما كارهاى نصفه و نيمهی ژانر پليسى زياد داريم؛ مثلاً مىگويند آثار زندهياد اسماعيل فصيح، گوشههايى از ژانر پليسى دارد، ولى پليسىِ ناب نيست و اصول ژانر را رعايت نمىكند.

‌‌‌ وقتي كه صحبت رمانِ ژانر پيش میآيد، بهواسطه ادبيات ژانر، بين ادبيات عامهپسند و نخبه‌‌‌گرا آشتى برقرار ميشود. در حقيقت، ما همراه ژانر، يك پديده ديگر را وارد ادبيات مىكنيم كه «نويسنده صنعتگر» نام دارد؛ وقتي مىگويم نويسنده صنعتگر، ابدا بار منفى در اين كلمه نمى‌‌‌بينم. نويسنده صنعتگر يعنى نويسندهاى كه تكنيك را ميداند. ادبياتِ ژانر، تسلّط تكنيكى را ايجاب مىكند. نويسندهاى كه در ادبيات ژانر مينويسيد، حتى اگر نويسنده بزرگي هم نباشد (كه البته مىتواند باشد) نويسندهايست كه تكنيكهاى داستانى و روايي را ميداند.

ژانر مىتواند راهگشا باشد و افقهاى تازهاى را براى ادبيات پديد بياورد؛ حتّى در رومنس كه آقاى شهسوارى اشاره كردند، ما تمام گونههايش را نداريم؛ مثلاً ما چيزى بهعنوان كمدى رمانتيك نداريم.

‌‌‌ اگر نگاه كنيم، در كشورهاى غربى يكي از شاخههاى ادبيات پليسي، مثل زير شاخه كارآگاهان بزرگ، در فرانسه چندين هزار عنوان دارد. ژانر در غرب به مثابه يك اقيانوس است از لحاظ تنوع كه روز به روز اين تنوع بيشتر هم مى شود.

‌‌‌ چون ما در زمينههاى مختلف، مثلاً رمان دير رسيدهایم، هميشه يك مُعضل داريم؛ مثلاً ما مي‌‌‌خواهيم ادبيات پليسي را تازه شروع كنيم، در حالىكه ادبيات پليسى در غرب، ١٥٠ سال سابقه دارد. حالا تكليف نويسنده ایرانی چيست؟

براى اين كه بتوان از ژانرنويسى در ايران نتيجهاى مطلوب دريافت كرد، بايد روى ديالكتيك آشنايىزدايي و آشنازايي كار كرد. در آشناییزدايي، ما قرار نيست بياييم و تمام كليشههايي را كه طي سالها در يك ژانر شكلگرفته مجدداً تكرار كنيم چرا كه مخاطب ايرانى با خيلىهايشان به واسطه فيلمها، سريالها و كتابها آشناست؛ مثلاً در رمانهاى آگاتا كريستى، اين مشخّص است كه نامحتملترين مضمون و شخص، مجرم است كه اين براى كسى كه كمى از كريستي خوانده باشد مشخّص است . آشنازدايي در اينجا بايد بهصورتى باشد كه اين كليشه را تغيير دهد و خواننده را غافلگير كند. آشنازايي، اين است كه تكنيكهاى داستانى غربى را با عناصر بومى براى مخاطب ايرانى ملموس كنيم؛ مثلاً در فانتزى كه البته زيرشاخههاى گوناگون دارد، امّا مطرحترينش فانتزىِ حماسى ست و در آثارى مثل "ارباب حلقهها" و "نغمه آتش و يخ"  ديده ميشود، اگر بخواهيم در اين زمينه طبعآزمايي كنيم مىتوانيم به متون پهلوانى، اسطورهها و يكسري از عناصر برگرفته از شاهنامه استفاده كنيم و در عين حال از تكنيكهاى غربى هم بهره ببريم.

 

       فرهاد توحيدى، فیلمنامهنویس

‌‌‌ ژانر در ادبيات و سينما، حكم نقشه راه و الگو را دارد.

‌‌‌ در ادبيات و فيلم نامهنويسى ايران، داستانِِ استاندارد كم داريم.

‌‌‌ ادبيات متّكى به سفارش و مضمونِ سرشتش شعارزده مىشود.

‌‌‌ ژانر براى مخاطب، انتظار ايجاد مىكند و مخاطب هم منتظر است كه ادبيات ژانر، انتظاراتش را برآورده كند و اگر از اصول ژانر تخطّى شود مخاطب به آن پی میبرد.

 

       لاله زارع:

من سعى كردم روشی را كه "ژرژ سيمنون" بهكار برده، در اثرم پياده كنم. همانطور كه شهر پاريس براى سيمنون مهم است، تهران هم براى من مهم است.

دوست داشتم اثرى خلق كنم كه هم در قالب ژانر باشد و هم لذّتبخش و سرگرمكننده باشد.

 

       ضحي كاظمى

‌‌‌ نوشتن را با خاطرهنويسى و تجربههاى زيستى شروع كردم. پس از اين كه ديدم فضاى رئال در داستانهايم راضىام نمىكند و عناصر غير واقعى وارد داستانهايم شدهاست، به سمتي كه از بچّگي به آن علاقه داشتم و هميشه مطالعهاش مىكردم رفتم. موضوع پایاننامه كارشناسى‌‌‌ارشدم هم ادبيات علمي تخيلى بود. تجربهاى هم با نشر چشمه در ژانر علمى تخيلى داشتم.

‌‌‌ موضوعى داشتم كه حدود يكسال با دوستانم دربارهاش گفتو گو مىكردم؛ به اين نتيجه رسيدم كه اين موضوع، فضاى فانتزى و بازگشت به دورانِ پيش از تكخدايى در ايران را نياز دارد. داستان، فضاى نيمهتاريخي و نيمهفانتزى دارد. الگوى داستان بيشتر فانتزى حماسى است، امّا انتظار مواجهه با اثرى مانند «بازی تاج و تخت» را نداشته باشيد.

 

       سامان نورايي

‌‌‌ داستان در انگلستانِ درگيرِ جنگِ جهانىِ دوم جريان دارد. شخصيت اصلي، یک ایرانی به نام «رهام» است كه سفري تحقيقاتى دارد.

‌‌‌ پروسه نوشتن براي من، مقدارى متفاوت بود؛ مثل دوستان، سابقه نوشتن آنچنانى ندارم. هنگام شروع كار، سؤال ذهنى داشتم كه اگر موقعيتى با كاراكترهايي با ويژگىهاى خاص را خلق كنم، اگر اين موقعيت رشد كند و شاخه به شاخه پيش برود، چه اتّفاقى ميافتد. سعي مى‌‌‌كردم خودم را جاى كاراكترهاى مختلف بگذارم. پروسه اين رمان به من كمك كرد كه پيچيدگيهاى جهان خودم را بهتر درك كنم.

«مجموعه ژانر» را انتشارات ققنوس (هیلا) بهچاپ رساندهاست.

در پایان، امیدواریم تجربه مجموعه ژانر، هم برای نویسندگان و مخاطبانش، و هم برای ناشر خوشایند باشد و با مجموعههای دیگر ادامه یابد. شاید روزی برسد که ناشران و مخاطبانِ ما برای نویسنده ایرانی با داستانهای بومی، ارزش بیشتری قائل شوند. امید که آنروز برسد.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  •    تاریکی محض
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.