
شعری از محمدعلی شاکری یکتا، به یاد محسن پزشکیان و نازنینش
یکبار
به سرسلامتی باغهای مرده میرفتم
و در زلال نگاهم
کنایتی که دلم را چو بید میلرزاند،
دلی که رنگ اناران را
به طعنه مینوشید
و پشت پا به غزلها و خندهها میزد
تمام تن، غم پاییز بود و کوچه تنگ
تمام جان، تن نهری که دلهره آبش
میان لحظه سنگین خشکسالی و قحط
ولی صدای خوردن «کج بیل» آبیاران را
به زخم لبهایش
چو هدیهای میخواست
پرنده از تن خورشید پر کشید و گذشت
چراغ چشم و دلش
بلور نازک پرواز شد به اوج حضور
و باغ، دسته گلی
که بر مزار شهیدان عشق میپژمرد
ز قلههای سربی و سرد سحرگهان، دیدم
که اشک میآمد
به سرسلامتی باغ مرده دل من
محمدعلی شاکری یکتا
دیگر مطالب پرونده:
مقدمۀ پروندهای برای مرحوم محسن پزشکیان
مروري اجمالي بر زندگي کوتاه محسن پزشکيان
یادداشت شفاهی یوسفعلی میرشکاک دربارۀ مرحوم محسن پزشکیان
ميزگرد نقد و بررسي مجموعه شعر شش دفتر محسن پزشکيان در شهر كتاب
گفتوگو با مليحه کشاورز همسر محسن پزشکيان
یادداشت علی داودی به ياد شاعري که در جاده از ياد رفت
خاطرۀ محمدعلی اینانلو از محسن پزشکیان
گفتگو با مصطفي رحماندوست از دوستان و همكلاسيهاي محسن پزشكيان
انتشار طرحهایی از محسن پزشکیان برای اولینبار
قلممويهاي از محمد تمدن در سوگ محسن پزشکيان
خاطرهخوانی فرامرز طالبی از روزهای صحنه و نمایش محسن پزشکیان
غزلی از مرحوم نصرالله مردانی، تقدیم به مرحوم محسن پزشکیان
محسن پزشکيان به روايت دوست و همکلاسياش محمدعلی شاکری یکتا
یادداشت شفاهی دکتر محمدرضا ترکی دربارۀ محسن پزشکیان
مقدمۀ سیدعلی میرافضلی بر کتاب «شش دفتر»
مقدمۀ عمادالدین شیخالحکمایی بر کتاب «شش دفتر»
شعری از محدعلی شاکری یکتا، به یاد محسن پزشکیان و نازنینش
اهدای جایزه «صبح بنارس» به همسر مرحوم پزشکیان
ادامه مطلب