موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشت علی داودی به ياد شاعري که در جاده از ياد رفت

شعر حرکت

01 تیر 1392 21:30 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.33 با 3 رای
شعر حرکت



1:
شاعري، همين حادثه ساده و جادويي زبان که در مملکت ما همواره در صدر فرهنگ خاص و عام و جزو اولويت‎‎هاي مجالس بوده و از چنان جذابيتي برخوردار است که ‎هر جوان و نوجوان و ميان‎سال جوياي نام -و اين‎روز‎ها جوياي نان- را به‎سوي خود کشانده و به مدد توسعه صد‎ها برنامه، از قبيل انواع جشنواره و مسابقه و نشر و جايزه و حمايت و رسانه و... به‎صورت محفلي براي عاشقان زود رنج و قهرکرده از دنيا درآمده است، هميشه هم به اين سهولت در دسترس نبوده؛ بلکه در شاعري گاه تا سرحد جان مي‎بايست پاکباز بود و سخن نه از باب تفنن که در بهاي جان زد. در تاريخ کم نيستند شاعراني که در ازاي سرودن بيتي، دهان‎شان دوخته شده يا زبان‎شان از قفا در آمده و از ادامه گفتن بازمانده. لاجرم آن‎چه ما از ايشان شنيده‎ايم و مي‎دانيم، همان نيمه کلمات بريده بريده قبل از تيغ سانسور و ساطور بوده است. اگر چه آن دسته شعر‎ها هنوز به کمال فني نرسيده و در حد بيان شعار بوده است، اما به حکم آن‎که سخن دل است، لاجرم بر دل مي‎نشيند. ياد شعر‎هاي مذکور و شاعران‎شان داغي است بر دل ادبيات و داغي بر پيشاني تاريخ. 

2:
اگر بوطيقاي شعرنو بر اين است که شعر همه چيز خود را اعم از واژه و زبان و انديشه از جامعه گرفته و در تعاملي دو سويه، همواره روي سخن با مردم دارد. پس محسن پزشکيان شاعري نوگراست. 
و اگر انقلابي بودن به‎معناي همراهي و همگامي با مردم و آرمان‎ها و شعارهاي‎شان و پيشقدم بودن در جامعه باشد، محسن پزشکيان شاعري انقلابي است. 
و انصافا هيچ اثري به اندازه اشعار انقلابي، قابليت انطباق با نظريات شعر نو را ندارد، اين خصيصه چنان در اين شعر‎ها بروز دارد که گويا نظريه شعرنو بر اساس شعر‎هاي انقلابي طرح‎ريزي شده است. 
انقلاب از آن جهت که با امروز جامعه و جهان مرتبط است ناگزير، نوگرا و نوانديش است و از طرفي چون فعالان انقلابي عموما از جوانان هستند، در آثار و اشعار انقلاب، نوگرايي موج مي‎زند و در مقايسه کمي هم قالب‎هاي نو پيشتازند. جوان به واسطه شور و حال و کنجکاوي جواني و همچنين ارتباط و آشنايي با امکانات روز جامعه کار مي‎کند؛ توجه وي به مقوله شعر نيز از اين قاعده مستثني نيست و مقدم بر اين‎ها اساسا شعر اجتماعي فعاليتي جوانانه و شور‎انگيز است. 

3:
جاي ديگري هم گفته بودم شاعر انقلاب، شاعر تجربه است، شاعر توليد است شاعر کار و جنب و جوش. 
شاعر تجربه، ابايي از تقليد و کپي‎برداري از نمونه‎هاي موفق ديگران و دگرانديشان ندارد؛ او به هر کتاب و منبعي سرک مي‎کشد تا بتواند نقبي به روشناي ايمان و بيان بگشايد. 
در ضمن هنوز جوان است و براي جوان بهترين شيوه خوديابي مطالعه نمونه‎ها و دريافت نکات، هر کدام اثري است، در حين همين توجهات، شايد هم بهانه‎اي براي ارتباط با مخاطب آن شيوه پيدا کند. 
لذا در کار شاعر انقلاب هم قصيده وجود دارد هم شعر سپيد. هم نيمايي هم غزل هم رباعي هم مستزاد و هم... 
ترجمه و ترانه و طنز و نقد هم هست، نمايشنامه و بازيگري هم همچنين و ايضا خوانندگي و نقاشي و طراحي. 
براي انقلاب بدون هيچ سفارشي سرود ملي مي‎سازد. حالا بماند که در کنار اين‎ها، شاعر، ‎فعال سياسي هم باشد و اوقاتي را هم در زندان و خيابان و بيابان بگذارند. 
شاعر انقلاب از مسير از پيش تعيين شده و الگوي ثابت نمي‎رود، چراکه انقلاب به معناي درهم ريختن الگوهاست تنها قاعده به رسميت شناخته شده از سوي چنين شاعري پيوستگي با ذات حيات و معناي زنده بودن است. او بر آن سر است که؛ شعر مي‎گويم پس هستم! يا به قرائت انقلابي: چون هستم پس شعر مي‎گويم و بايد بگويم. 
4:
کارنامه شاعري پزشکيان حاصل 10 سال فعاليت است و در همين دوره نه چندان بلند 5 مجموعه شعر به چاپ رسانده، آن‎هم در روزگاري که نشر به هيج وجه با روزگار ما قابل مقايسه نبود. 5 يا 6 دفتر مجزا که بر خلاف کتاب‎سازي‎‎هاي روزگار ما که نصف هر مجموعه‎اي در کتاب پيشين يا پسين تکرار مي‎شود. 
اوج شاعري پزشکيان اشعارش در ‎فاصله سال‎‎هاي 1348 تا 1358 است، اين دهه دوران پرالتهاب‎ شعر معاصر است. روزگار پر آشوب که شعر‎ها اعم از شاعران فرم‎گرا و محتواگرا غالبا رنگ و بوي سياسي و اجتماعي و مبارزه و مقاومت دارند. 
در اين دوره کمتر کسي به ويژگي ادبي مي‎انديشد و شعر‎ها بيشتر همان پيام انقلاب و انعکاس خشم و ياس و اميد و ايمان مسأله هنرمند و غير هنرمند است، با اين همه پزشکيان همه توان خويش را معطوف به محتوا نکرده، بلکه در شعر وي جديت و تعصب ادبي نيز نمودار است؛ چنان‎که مي‎توان در همان نمونه شعر‎هاي خام به‎جا مانده از وي نشانه يک شاعر بزرگ را مشاهده کرد. 
انسجام و يکپارچگي شعر و تسلط بر زبان و همين‎طور تنوع تجارب و نوآوري در انواع شعر‎ها مشهود است. 
آشنايي و شناخت دقيق و تأثير از چهره‎هاي شعر نو در دفاتر شعر وي منعکس است در اشعارش گاه ردپاي سهراب ديده مي‎شود، گاه در جايي صداقت و صميميت فروغ و گاه لحن کوبنده اخوان و يا بيان معترض شاملو. 
حالا تمام اين قضاوت‎ها و معيار‎ها را برداريم و قرار دهيم در بافت شعر دهه 40 و 50، عظمت و قدرت پزشکيان دو چندان مي‎شود. 

5:
بررسي ديوان پزشکيان نشان مي‎دهد که وي بيش از هر چيز به‎کار انديشيده، اما روزگار چندان دوام نداد تا تجربه‎ها را در سازمان شعري کامل به‎کار گيرد. شعري که دلخواه او و علاقه‎مندان شعر باشد. وي درست زماني رو در نقاب کشيد که تازه مقدمات رشد را پشت سر نهاده و وارد آوردگاه شعر شده بود. چنان‎که سيد حسن حسيني نيز چندان فرصت نداشت و همه عمر شاعري اش در اين تلاش گذشت تا تا سخني را به گوش عالميان برساند. سيد در همان حرکت معنا مي‎شد حرکتي که تنها يک وجه آن شعر بود و جالب اين‎که او هم همه نوع فعاليت فرهنگي کرد. لذا امروزه در نظر نگرفتن زمينه و زمانه فعاليت ايشان و صرف صحبت درباره فراز و فرود شعر اين نوع شاعران دور از انصاف است. 
شعر و شاعري چنين کساني را بايد توأمان در يک قالب ديد؛ چنان‎که مثلا آقاسي را. با اين تحليل نوع تلاش وي نيز ذيل عنوان شاعري‎اش تعريف مي‎شود و يا شعرش، نمايانگر شاعري و فعاليت زندگي‎اش تعبير مي‎شود. 
انقلاب نگاهي خودکفا و استقلال‎گرايانه دارد؛ لذا شاعرش از هيچ فرو گذار نمي‎کند تا در عرصه‎هاي جهاني کم نداشته باشد. هرچند اين توليد ملي در بسياري موارد هنوز به رقابت‎هاي جهاني راه نيابد اما توليدي بومي است و درد آشناي ميليون‎ها انسان محيط خود و همچنين ريشه در درد سرزمين خود دارد و از هويتي مستقل و خاص مي‎گويد. شايد از اين‎روست که شاعري مثل پزشکيان که درد آشناي قوم و قبيله خويش است شعر به زبان بومي مي‎سرايد که اگر چه نقد‎هاي ادبي بر آن وارد است و خرده‎هاي ادبي بر آن توان گرفت؛ لکن حاوي نکات داغي است که تا هميشه بر دل تازه مي‎ماند و همين رنگ و بو، چهره شعر را‎ تر و تازه نگه مي‎دارد چنان که في‎المثل شعر شاندرو پتوفي بعد از چند صد سال چنين شورانگيز است. 
پزشکيان يک حادثه و يک قدم از مسيري است که بايد توسط ديگران ادامه مي‎يافت. 

6:
ذات شعر انقلاب، يکپارچه حرکت و جوشش است نه در تصاوير، بلکه در يگانگي شاعر و شعر. شاعر آن‎قدر در پي آرمان خود مي‎رود تا در آن حل و محو مي‎شود و دست آخر، آن را که خبر شد خبري باز نيامد. پزشکيان نيز چنان گرم در اين حرکت بود که کار را از زندان و زندگي گذراند و حادثه رفتن نمادين او که به پيش‎گويي مي‎ماند، گواهي بر اين حرکت است و بيان کننده مقام بلند و شعور شعري و همچنين درک جان پاک انقلابي اوست؛ کسي که در جاده قم در مسير ديدن رهبر انقلاب و زيارت قلب اين حرکت بزرگ از جان مشتاقش در مي‎گذرد. اين قاعده کساني است که بودن‎شان در نبودن است و مصداق اين شعر که هستم اگر مي‎روم‎گر نروم نيستم 
او مي‎رود و مي‎ماند و هست. 
او مي‎رود
و همچنان در حال رفتن است
از آن شعر‎ها 
و کتاب‎ها
چند دهه از آن روز تصادف مي‎گذرد
هيچ خياباني نام وي را نمي‎داند
اما سؤالي که هرگز جوابي براي آن نيافتم هنوز در ذهنم است؛ 
چرا دوستان شاعرمان تا‎کنون نامي و يادي زشمع مرده به ميان نياوردند و کسي نگفت که جوان افتاد؟  

علي داودي

دیگر مطالب پرونده:

مقدمۀ پرونده‌ای برای مرحوم محسن پزشکیان

مروري اجمالي بر زندگي کوتاه محسن پزشکيان 

یادداشت شفاهی یوسفعلی میرشکاک دربارۀ مرحوم محسن پزشکیان 

ميزگرد نقد و بررسي مجموعه ‎شعر شش دفتر محسن پزشکيان در شهر كتاب 

گفت‎وگو با مليحه کشاورز همسر محسن پزشکيان

یادداشت علی داودی به ياد شاعري که در جاده از ياد رفت 

خاطرۀ محمدعلی اینانلو از محسن پزشکیان

گفتگو با مصطفي رحماندوست از دوستان و همكلاسي‌هاي محسن پزشكيان 

انتشار طرح‌هایی از محسن پزشکیان برای اولین‌بار

قلم‎مويه‎اي از محمد تمدن در سوگ محسن پزشکيان

خاطره‌خوانی فرامرز طالبی از روزهای صحنه و نمایش محسن پزشکیان

غزلی از مرحوم نصرالله مردانی، تقدیم به مرحوم محسن پزشکیان 

محسن پزشکيان به روايت دوست و هم‎کلاسي‎‎‌اش محمدعلی شاکری یکتا

یادداشت شفاهی دکتر محمدرضا ترکی دربارۀ محسن پزشکیان

مقدمۀ سیدعلی میرافضلی بر کتاب «شش دفتر» 

مقدمۀ عمادالدین شیخ­الحکمایی بر کتاب «شش دفتر» 

شعری از محدعلی شاکری یکتا، به یاد محسن پزشکیان و نازنینش

اهدای جایزه «صبح بنارس» به همسر مرحوم پزشکیان 

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شعر حرکت
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.