شهرستان ادب: در آستانۀ میلاد امام رضا علیهالسلام یادداشتی میخوانیم از خانم الهه عزیزیفرد که نمونههایی از اظهار ادب و اخلاص شاعران کلاسیک ادبیات فارسی و عرب را به آستان امام رضا علیهالسلام، جمعآوری نموده است:
شعر آیینی در ادبیات فارسی دیرینهای طولانی دارد؛ زیرا شاعران این سرزمین همواره محبت خاندان پیامبر صلیاللهعلیه را در دل پرورانده و در کلام خویش منعکس کردهاند. به دلیل قرار گرفتن بارگاه مبارک حضرت رضا علیهالسلام در خطۀ ایران، شاعران توجه ویژهای به این ستارۀ تابناک آسمان امامت و ولایت نشان دادهاند و همواره در اشعار خود ارادت خویش را بدان حضرت عرضه نمودهاند. شاعران پارسیگو و عربزبان در ستایش خلق و خو، دین و دانش، صفات نیکو، وصف خاندان آن حضرت، وصف بارگاه ایشان، سوگ امام و موضوعات دیگر شعر گفتهاند. این اشعار آیینهای برای نشان دادن تعهد دینی شاعران و شناخت هرچه بیشتر آن حضرت هستند. از این رو نگارنده بر آن شده است تا با ذکر شاهدمثالهایی برگزیده از اشعار شاعران کهن فارسی و عرب، گوشهای از سیمای حضرت امام رضا علیهالسلام را برای مخاطبان نشان دهد.
شاعران فارسی
شاعران فارسیگوی از دیرباز ارادت و ادب خویش را به امام رضا (ع) نشان دادهاند. به عقیدۀ بسیاری، سنایی آغازگر این رویه در حوزۀ شعر فارسی بوده است. متعهد بودن شاعران ایرانی به مکتب تشیع این رویه را تقویت کرده است. در ادامه به معرفی این شاعران و ذکر اشعاری از آنان میپردازیم.
1- سنایی غزنوی
حکیم سنایی از بزرگترین شاعران نامی کلاسیک ادب فارسی است که در قرن پنج و شش هجری زیسته است. وی با این که از شاعران اهل سنت است، ارادت خویش را به امام هشتم شیعیان با سرایش قصیدهای نیرومند عرضه داشته است. سنایی نخستین شاعری است که در مدح علی بن موسی الرضا (ع) شعر سروده است؛ زیرا از شاعران پیشین، شعری در این باب به ثبت نرسیده است. این شاعر عارف، در چکامۀ مفصل و ارزشمند خویش به وصف مقام و عظمت بالای امام رضا (ع)، وصف حرم آن حضرت و وصف نام ایشان پرداخته است. سنایی حرم امام هشتم را حرم دین معرفی کرده و دامن زدن در دامان پرمهر ایشان را راهی برای نگرویدن در کفر دانسته است. ابیاتی از قصیده را ذکر میکنیم:
دین را حرمیست در خراسان
دشوار ترا به محشر آسان
از معجزهای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مشیر غفران
چون کعبه پر آدمی ز هر جای
چون عرش پر از فرشته هزمان
هم فر فرشته کرده جلوه
هم روح وصی درو به جولان
از رفعت او حریم مشهد
از هیبت او شریف بنیان
از دور شده قرار زیرا
نزدیک بمانده دیده حیران
از حرمت زایران راهش
فردوس فدای هر بیابان
قرآن نه درو و او الوالامر
دعوی نه و با بزرگ برهان
ایمان نه و رستگار ازو خلق
توبه نه و عذرهای عصیان
از خاتم انبیا درو تن
از سید اوصیا درو جان
از جملۀ شرطهای توحید
از حاصل اصلهای ایمان
بینام رضا همیشه بینام
بیشان رضا همیشه بیشان
کس نیست که نیست ازتو راضی
کس نیست که هست بر تو غضبان
اندر پدرت وصی احمد
بیتیست مرا به حسب امکان
تضمین کنم اندرین قصیده
کین بیت فرو گذاشت نتوان
ای کین تو کفر و مهرت ایمان
پیدا به تو کافر از مسلمان
در دامن مهر تو زدم دست
تا کفر نگیردم گریبان
اندر ملک امان علی راست
دل در غم غربت تو بریان
2- افضل الدین خاقانی شروانی
خاقانی شروانی یکی از شاعران نامدار ایرانی است که در سدۀ ششم هجری زیسته است. وی پس از سنایی و به تبع او به مدح حضرت امام رضا (ع) پرداخته است. خاقانی دو قصیدۀ بلند در مدح امام رضا (ع) سروده است. شاعر که از مردمان روزگار خویش گلهمند است در اشعار خویش از اشتیاق و آرزوی قلبی خود برای سفر به خراسان سخن گفته و از وجود عواملی که مانع سفر او شدهاند، گلایه کرده است. خاقانی در این سروده، صفاتی چون «افلاک معالی» و «فردوس» را به خراسان نسبت داده و از حرم امام هشتم با عنوان «روضۀ پاک رضا» یاد کرده است:
چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند
عندليبم به گلستان شدنم نگذارند
نيست بستان خراسان را چو من مرغی
مرغم آوخ سوی بستان شدنم نگذارند
عيسيام منظر من بام چهارم فلک است
که به هشتم در رضوان شدنم نگذارند
آري افلاک معالي است خراسان چه عجب
که بر افلاک چو شيطان شدنم نگذارند
من همي رفتم باري همه ره شادان دل
دل ندانست که شادان شدنم نگذارند
ري خراس است و خراسان شده ايوان ارم
در خراسم که به ايوان شدنم نگذارند
درد دل دارم و درمانش خراسان، ز سران
چون سزد کز پي درمان شدنم نگذارند
جانم آنجاست به دريای طلب غرقه مگر
کوه گيرم که سوی کان شدنم نگذارند
بهر فردوس خراسان به در دوزخ ری
چه نشينم که به پنهان شدنم نگذارند
گوی من صد پی از آن سوی سر ميدان شد
گر چه با گوی به ميدان شدنم نگذارند
فيد بیفايده بينم ری و من فيدنشين
که سوی کعبۀ ايمان شدنم نگذارند
روضۀ پاک رضا ديدن اگر طغيان است
شايد ار بر ره طغيان شدنم نگذارند
دلم از عشق خراسان کم اوطان بگرفت
وين دل و عشق به اوطان شدنم نگذارند
از وطن دورم و اميد خراسانم نيست
که بدان مقصد کيهان شدنم نگذارند
خاقانی در قصیدهای دیگر شرح این آرزومندی را آورده است و مطلع آن چنین است:
به خراسان شوم ان شاءالله
آن ره آسان شوم ان شاءالله
شاعر در پایان این قصیده در بیانی زیبا و شاعرانه، خود را به پروانهای تشبیه کرده است که در حالت شوق و مستی گرد روضه امام میگردد:
گرد آن روضه چو پروانۀ شمع
مست جولان شوم ان شاءالله
3- شاه نعمتالله ولی
شاه نعمتالله ولی، شاعر عارفمسلک قرن هشتم هجری است. وی در اثنای سرودهای که در منقبت مولای متقیان امام علی (ع) دارد در یک بیت از امام رضا (ع) یاد کرده و آن بیت چنین است:
عابد و باقر چو صادق، صادق از قول حقند
دم به مهر موسی از عین رضا باید زدن
4- عبد الرحمان جامی
جامی از شاعران سدۀ نهم هجری است و لقب خاتم الشعرا را به او دادهاند. او نیز همانند سنایی و خاقانی از شعرای اهل سنت است. با این حال در یکی از سرودههای خویش به مولای هشتم شیعیان عرض ادب و ارادت نموده و با صفاتی نیکو چون «شاه مطلق» و «قبلهگاه سلاطین» از ایشان و حرم مبارکشان یاد کرده است:
سلام على آل طه و يس
سلام علی آل خیر النبیین
سلام علی روضه حل فیها
امام یباهی به الملک و الدین
امام بهحق شاه مطلق كه آمد
حريم درش قبلهگاه سلاطين
شه كاخ عرفان گل شاخ احسان
در درج امكان مه برج تمكين
على بن موسى الرضا كز خدايش
رضا شد لقب چون رضا بودش آيين
ز فضل و شرف بينى او را جهانى
اگر نبودت تيره چشم جهان بين
پى عطر روبند حواران جنت
غبار درش را به گيسوى مشگين
اگر خواهى آرى به كف دامن او
برو دامن از هرچه جز اوست برچين
5- شمسالدین محمد بافقی
وحشی بافقی از شعرای برجستۀ قرن دهم هجری است. وی بیشتر با سرایش اشعار احساسی و عاشقانه شناخته شده، اما از ستایش ائمۀ اطهار بیبهره نمانده است. شاعر در یکی از قصاید خویش با حال و هوای به خصوص و توأم با عاطفه، از امام رضا (ع) نام برده است. مطلع قصیده چنین است:
تا شنید از باد، پیغام وصال یار گل
بر هوا میافکند از خرمی دستار گل
وحشی در این سروده لقب «نخل باغ دین» را به امام رضا (ع) داده است:
گر نمیآید ز طوف روضۀ آل رسول
چیست مهر آل کاورده است بر تومار گل
نخل باغ دین، علی موسی بن جعفر را که هست
باغ قدر و رفعتش را ثابت و سیار گل
ای به دور روضهات خلد برین را سد قصور
وی به پیش نکهتت با سد عزیزی خوار گل
6- ملا محمد رفیع واعظ قزوینی
واعظ قزوینی، شاعر، دانشمند و خطیب قرن یازدهم هجری قمری است. جامی پیرو مکتب تشیع بوده و در چند سروده به وصف و مدح حضرت علی بن موسی الرضا (ع) پرداخته است. واعظ در قصیدهای به نعت پیامبر اسلام و خاندان او روی آورده و در یکی از ابیات آن از دانش و علم امام رضا (ع) یاد کرده است:
اين نامهها به گريۀ كاظم بشو ز جرم اين جهلها به دانش و علم رضا ببخش
در سرودهای دیگر در ضمن وصف بهار، گریزی به مدح مقام امام هشتم زده و از ایشان با عنوان «شه سریر امامت» یاد کرده و از شکوه شوکت والای ایشان که مانند بحری در برابر حباب است، سخن گفته است:
شه سریر امامت رضا که با مهرش
کسی به حشر نخواهد زکس حساب گرفت
به زیر چرخ نگنجد شکوه شوکت او
که بحر را نتواند به بر حباب گرفت
واعظ ضمن قصیدهای دیگر با استفاده از زیباییهای شعری چنین سروده است:
رضا به حکم قضا حضرت امام رضا
که در قلمرو دلهاست مهر او سلطان
ز دفتر کرم او سحاب یک ورق است
که سطرش از رگ ابر است و نقطهاش باران
7- محمدعلی حزین لاهیجی
حزین لاهیجی شاعر قرن دوازده هجری، در اصفهان متولد شد. او مدتی از عمر خویش را در هندوستان به سر برد. حزین لاهیجی سرودههایی چند، در ستایش پیامبر اسلام (ص) و ائمۀ اطهار علیهم السلام دارد که از میان آنان چند قصیده به مولای هشتم اختصاص دارد. شاعر در ضمن یکی از قصایدش خواهان این است که تن شکستهاش را به زمین طوس بسپارد تا خاک در امام شود و در ابیات بعدی، بر خاکساری خویش در کوی هشتمین ستارۀ آسمان ولایت، اقرار نموده است:
خواهم تن شکسته سپارم به ارض طوس
گردد چو خاک، خاک در بوالحسن شود
آن را که شوق کعبۀ کویت ز جا برد
هر قطرهای در آبله، دُرّ عدن شود
فردا دهم به طرۀ حورانش ارمغان
گردی اگر ز کوی تو عطر کفن شود
نو کردهام به نام تو دیوان عشق را
تا حشر نام من نتواند کهن شود
در قصیدهای دیگر، شاعر به زبان قاصر خویش در مدح امام اعتراف کرده و با خطاب قرار دادن ایشان، طلب مدد و یاری برای انجام سجدۀ شکر را کرده است. حزین، جدایی خویش را از مولایش، به جدایی موسی از جوار پرودگار مانند کرده است:
شاها سخنی لایق مدح تو ندارم
مدح تو نیارد کسی آری بهسزا کرد
آهنگ ثنایت که بلندست مقامش
نتوان به نی خامۀ بی برگ و نوا کرد
یا شاه غریبان مددی کن که توانم
یک سجدۀ شکرانه به کوی تو ادا کرد
معذورم اگر نیست شکیبم به جدایی
موسی به چنان قرب تمنای لقا کرد
8- شاعران متأخر
فرخی یزدی و ملک الشعرای بهار، از شاعران متأخر فارسی هستند که به زبان کلاسیک در مدح حضرت امام رضا (ع) شعر گفتهاند. ملک الشعرای بهار، که خود اهل خراسان بود، سمت ملک الشعرایی آستان قدس را از پدرش محمدکاظم صبوری به ارث برد. او به دلیل انتساب به این سمت و به جهت همجواری با امام رضا (ع)، اشعار فراوانی در ستایش آن حضرت دارد که در مناسبتهای مختلف چون ولادت ایشان سروده است. بهار در سوگ امام و همچنین در ارتباط با واقعۀ حملۀ روس به حرم امام هشتم، اشعار غرّا و سوزناکی سروده است که نگارنده به دلیل عدم همخوانی مستقیم با موضوع مورد بحث از ذکر آن خودداری میکند.
شاعران عرب
مدح و ستایش ائمه و شعر و شاعری در وصف مقام و عظمت والای آن بزرگواران، رویهای نیست که بعد از وفات ایشان در دنیای ادب راه باز کند. بلکه شاعران معاصر ایشان نیز در صدد ثبت بزرگی و ذکر سجایا و انتشار ظلم رفته بر امامان معصوم علیهم السلام برآمدهاند. شاعران معاصر دورۀ زندگانی امام رضا (ع)، با الهام گرفتن از اتفاقات و فراز و نشیبهای زندگی آن حضرت، به سرایش اشعاری درباره او پرداختهاند. این شاعران متعهد، مورد عنایت امام رضا (ع) قرار گرفتهاند.
1- ابونواس
حسن بن هانی ملقب به ابونواس شاعر شیعی و عربتبار ایرانی است که با وجود این که دارای خمریههای فراوان است، در مدح امامان کوتاهی نکرده است و نقش بهسزایی در پیشبرد ادبیات شیعه ایفا کرده است. ابیات زیر در منقبت امام هشتم است:
قيل لى انت اوحد النّاس
فى كل كلام من المقال بديه
لك فى جوهر الكلام فنون
ينثر الدر فى يدى مجتنيه
فعلى ما تركت مدح ابن موسى
و الخصال التی تجمعن فيه
قلت لا اهتدى لمدح امام
كان جبريل خادما لابيه
ترجمه: به من گفته شد تو در هر سخن و گفتار، پیاپی و حاضر جوابی. در میان مردم، یگانه و بینظیر هستی و در نغزگویى و سخنشناسى، در رشتههاى گوناگون، كارشناس هستى و سخنان تو گوهرهایى از معانى را در پيش روى دريافتكنندهاش مىگستراند. بنابراين چرا از مدح امام رضا عليه السّلام و تمجيد خصلتهاى پرارزشى كه در وجود او جمع است، دهان فروبستهاى؟ در پاسخ گفتم: مرا ياراى مديحهسرایى آن امام همامى نيست كه جبرئيل، خدمتگزار پدرش (امام كاظم عليه السّلام) بود.
ابیات زیر اشعاری هستند که ابونواس آنان را نزد خود امام برای ایشان خوانده و ایشان را از خاندانی پاک دانسته است:
مطهرون نقیات ثیابهم
تجری الصلوة علیهم اینما ذکروا
من لم یکن علویا حین تنسبه
فماله من قدیم الدهر مفتخر
فالله لما برأ خلقا فاتقنه
صفاکم و اصطفاکم ایها ابشر
فانتم الملاء الاعلی و عندکم
علم الکتاب و ما جاءت به السور
ترجمه:آل پیغمبر (ص) افرادی هستند که دامنشان از هر گناه و آلودگی پاک و مطهر است و هرگاه ذکرشان به میان آید، درود و سلام و صلوات بر ایشان فرستاده میشود. هر آن کس که از تبار علویان نباشد، از قدیم الایام برای او افتخاری نبوده است. خداوند متعال هنگامی که بندگانش را آفرید، با چنین اتفاق و نظم و ویژگی، از میان همۀ مخلوقاتش شما خاندان آل محمد (ص) را برگزید و در میان همه، شما را انتخاب کرد با اینکه شما بشر هستید. شمایید آن ملأ اعلی و نزد شماست علم به کتاب خدا و آن چه از سورهها آمده است.
ابیات زیر نیز سرودههایی هستند که ابونواس نزد امام خوانده است:
اذا ابصرتک العین من بعد غایه
و عارض فیک الشک اثبتک القلب
و لو ان قوما امموک لقادهم
نسیمک حتی یستدل بک الرکب
ترجمه:اگر چشم تو را از دور ببیند و در شناسایی تو دچار تردید شود، دل شک نمیکند و دربارۀ تو یقین دارد و اگر قومی قصد حرکت به سوی تو را داشته باشند، بوی خوش تو آنها را راه مینماید (تا به هدایت برسند).
2- دعبل خزایی
دعبل خزایی از شاعران همعصر امام هشتم (ع) است که در شهر کوفه متولد شد. این شاعر ژرفاندیش سرودههای فراوانی در ستایش ائمۀ اطهار دارد. قصیدههای «رائیه»، «تائیه» و «یا ایها القبر الغریب» از سرودههای دعبل در ستایش و رثای مولای هشتم شیعیان است که برای نمونه ابیاتی از قصیدۀ «یا ایها القبر الغریب» را ذکر میکنیم:
الا ایها القبر الغریب المحله
بطوس، علیک الساریات هتون
بک العلم و التقوی، بک الحلم و الحجی
بک الدین و الدنیا، وانت ضمین
دﻋﺒﻞ در اﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪه از غربت اﻣﺎم رﺿﺎ (ع) در ﺧﺮاﺳﺎن و از اینکه اﺷﻚﻫﺎ ﺑﺮ او رﻳﺰان و ﺟﺎری اﺳﺖ، سخن میگوید و آن ﺣﻀﺮت را ﻣﻌﺪن ﻋﻠﻢ و ﺗﻘﻮی و ﻋﻘﻞ و ﺧﺮد و دﻳﻦ و دﻧﻴﺎ میداﻧﺪ و ﺑﻪ ﻋﻨوان ﺿﺎﻣﻦ و ﻛﻔﻴﻞ ﻣﻌﺮفی میﻛﻨﺪ.
3- ابراهیم ابن عباس الصولی
صولی شاعر، نویسنده و دولتمرد ایرانی الاصل است که در بغداد تولد یافت. او که مقید به مکتب تشیع بود، در حق اهل بیت (ع) مدحهای فراوانی دارد و در منقبت امام رضا (ع) نیز اشعار برجستهای از خود به یادگار گذاشته است که نمونهای از آن را ذکر میکنیم :
کفی بفعال امری عالم
علی اهله عادلا شاهدا
اری لهم طارفا مونقا
ولا یشبه الطارف التادلا
یمن علبیکم باموالکم
و تعطون مم ماه واحدا
فلا یحمدالله مستنصرا
یکون لاعدائکم حامدا
فضلت قسیمک فی قعدد
کما فضل اوالد الوالدا
شاعر در اﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪه میﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ اﻣﺎم رضا (ع) از ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺨﺎوﺗﻤﻨد و ﺑﺰرﮔﻮاری اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺠﺪ و ﻋﻈﻤﺖ و ﺑﺰرگی اصیلی دارﻧﺪ و ﻣﺄﻣﻮن ﻛﻪ از ﻋﺒﺎﺳﻴﺎن اﺳﺖ ﻣﺠﺪ ﻇﺎﻫﺮی و ﻋﺮضی دارد، ﻣﺠﺪ و ﻋﻈﻤـﺖ اصلی و ذاتی ﻛﺠﺎ و ﻣﺠﺪ ﻇﺎﻫﺮی ﻛﺠﺎ؟ و ﺧﺪاوﻧﺪ دﺷﻤﻨﺎن ﺷﻤﺎ را ﮔﺮامی نمیدارد. ﻫﻤﭽﻨﻴـﻦ در در اداﻣﻪ میﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ (ع) و ﻣﺄﻣﻮن از ﻧﻈﺮ آﺑﺎ و اﺟﺪاد در اﻧﺘﺴﺎب ﺑﻪ ﻋﺒﺪاﻟﻤﻄﻠـﺐ ﺑـﺎ ﻫـﻢ ﻣﺸﺘﺮك ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﻴﺎن میﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﺪر ﺗﻮ ﺑﺮ ﭘﺪرش ﻋﺒﺪاﷲ ﺑﻦ ﻋﺒﺎس ﺑﺮﺗﺮی دارد.