شهرستان ادب: نخستین مطلب از پرونده پرتره فردوسی سایت شهرستان ادب اختصاص دارد به یادداشتی از آقای سعید فرمانی شاعر و پژوهشگر ارجمند:
درآمد
«شاهنامه را نمیفهمیم. زبانش سخت است. یکجوری است. حوصلهمان نمیگیرد. اصلاً شعر قدیمیها مفهوم نیست و... .» اینها بخشی از جملاتی است که ممکن است خیلیهایمان از این و آن شنیده باشیم؛ یا شاید این و آن از ما شنیده باشند! اما در وقت مناسب چنان به خود میبالیم و مباهات میکنیم که فردوسی از ماست و چنین و چنان. بگذریم؛ محض اطلاع باید عرض شود که زبان شاهنامه یکجوری نیست؛ این ماییم که زبانمان را روزافزون به سمت قهقهرا هدایت میکنیم! از مجریهای صوتی و تصویری بگیرید تا همین خود من و شما. باز هم بگذریم؛ نمیخواهیم به این بپردازیم که چرا زبان شاهنامه شاید سخت باشد، که خود موضوعی دیگر و مفصّل است. کوتاه اینکه اگر ماییم، که زبان تمام کتابها سخت است!
اما اگر بهانهتراشی نکنیم و دستکم بخواهیم بفهمیم که کلیت شاهنامه چه گفته و بخشهایی درخور از آن را بخوانیم، ماجرا فرق خواهد کرد و گزینههایی مطلوب و ارزشمند پیش چشممان پیدا خواهد شد.
شاهنامه چاپهای زیادی دارد. کتابهای زیادی هم دربارة شاهنامه و سرایندة چیرهدست آن، فردوسی بزرگ، در بازار یافت میشود؛ کتابهای فراوانی با پرداختهای درست و غلط، حقیقت و افسانه. کافی است به اولین کتابفروشی سر راهتان سری بزنید. دربارة بهترین و معتبرترین تصحیح شاهنامه نمیخواهیم سخن بگوییم و اینکه آیا اصلاً ما تا اکنون به نسخة تصحیحشدة کاملاً درستی از شاهنامه دست یافتهایم یا نه؛ در این باره مقالات و حرفهای قابل توجه و درخوری نوشته و نقل شده است.
میخواهیم شاهنامهای به نثر را شناسایی کنیم. این شاهنامه ـگرچه منثور استـ اما ویژگیهایی درخور توجه دارد که به آن خواهیم پرداخت.
شاهنامه و ترجمههای آن
شاهنامه ـآنگونه که مرحوم ایرج افشار گفتهـ تا پیش از انقلاب 57، حدود 250 بار به نزدیک 27 زبان زندة جهان ترجمه شده است. بیشترین ترجمهها تقریباً بهترتیب به زبانهای روسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، ترکی شکل گرفته و بعد از آن به زبانهای دیگری مثل اردو، ارمنی، ازبکی، بنگالی، دانمارکی، سوئدی، گجراتی، گرجی، مجاری، هندی و... . شاهنامه اما به زبان عربی نیز برگردان شده و ترجمة عربی آن از وجهی، مزیتی دارد به تمام ترجمههای دیگر: ترجمة عربی شاهنامه قدیمترین ترجمهای است از این کتاب که به زبان دیگری انجام شده است. تا جایی که یکی از اصلیترین و مهمترین منابع مصححان شاهنامه، همین ترجمة عربی آن است.
بُنداری اصفهانی
الشاهنامه (ترجمة شاهنامه به زبان عربی) اثر «فتحبن علی بُنداری اصفهانی» مترجم، مورخ، فقیه، شاعر و نویسندة ایرانی قرن ششم و هفتم است. با احتمالی قریب به یقین او در نیمة شعبان سال 586 هجری قمری در اصفهان دیده به دنیا گشوده است. او در ماه محرّم سال 617 هجری قمری وارد دمشق، و در آنجا ساکن شده است. بُنداری در جمادیالاول سال 620 هجری قمری کار ترجمة شاهنامه را به عربی آغاز کرده و در شوال سال بعد یعنی 621 هجری قمری، آن را به پایان برده است. تاریخ دقیق درگذشت بُنداری مشخص نیست اما تاریخهایی به سالهای 653، 643، 634 و... برای درگذشت وی آورده شده است. از بُنداری اصفهانی حدود 10 اثر (یا بیشتر) از تلخیص و ترجمه و دیوان و... نام برده شده که بیشتر به زبان عربی نگاشته شدهاند.
شاهنامة بُنداری
نخست این نکتة مهم را باید یادآور شویم که گرچه گفته شد ترجمة عربی شاهنامه قدیمترین ترجمههاست، ترجمة بُنداری قدیمترین ترجمة «در دسترس» بوده (ترجمة سالهای 620-621 هجری قمری) و ظاهراً حدود صد سال پیش از او نیز شاهنامه به عربی ترجمه شده است.
اما ویژگیهای این ترجمه چیست؟ بُنداری در این اثر، راهی بین ترجمه و تلخیص برگزیده و سعی کرده بیشتر وقایع شاهنامه را بی آنکه توصیفات شاعرانه را بیاورد، عرضه کند. از این رو بعضی از داستانها و حوادث، پیشگفتارها، مدایح و توصیفات و وصف رزمها را فاقد است. بعضی از محققان و مخاطبان این روش را عیب کار مترجم دانستهاند. اما این نکته را هم باید در نظر داشت که ما دقیقاً نمیدانیم کدام تحریر یا نسخه از شاهنامه در دست او بوده و شاید بعضی از حذفیات به دلیل نقص در نسخة در دسترس او بوده باشد. ویژگی دیگر این ترجمه این است که بُنداری برای ترجمهاش به کتب دیگری از تاریخ هم سرک کشیده و بخشهایی را از آن کتابها اضافه کرده است. با این حال فواید و اهمیت تاریخی این متن بر محققان پوشیده نیست. از وجهی دیگر هم میتوان گفت شاید شاهنامة بُنداری متنی نزدیک به خداینامه (از منابعی تاریخی که فردوسی برای سرودن شاهنامة خود داشته) باشد.
الشاهنامة بُنداری را ادیب و فارسیدان نامدار مصری، «عبدالوهاب عزّام» (متوفی 1959 میلادی) در سال 1350 هجری قمری (1932 میلادی) تصحیح کرده و بخشهایی از شاهنامههای چاپی را که در متن اصلی بُنداری نبود، به ترجمه افزوده و در دارالکتب المصریة قاهره به چاپ رسانده است. همین کتاب را نخستین بار در ایران مرحوم اسدی (مدیر کتابخانة اسدی) در سال 1348 هجری شمسی به طریق افست دوباره چاپ کرده است. اما اینهمه را گفتیم تا برسیم به ترجمة الشاهنامه از عربی به فارسی.
مرحوم عبدالمحمد آیتی (1305-1392 هجری شمسی) مترجم نامآشنا و چیرهدست، ادیب و نویسنده و پژوهندة یگانه، خدمات ستودنی و ارزشمندی را در عمر خود که بیش از 50سال آن را در این راه صرف کرد، عرضه داشته است. ترجمههای متون مهمی از عربی به فارسی (همچون معلقات سبع) از جملة آثار اوست. الشاهنامة بُنداری نیز به قلم شیوای ایشان به فارسی ترجمه شده است. ایشان در این ترجمه، هوشمندانه آن بخشهایی را که مصحح شاهنامة بُنداری (عبدالوهاب عزّام) به ترجمه افزوده بوده، به ترجمة خود راه نداده است و با رعایت امانت همان متن بُنداری را ترجمه کرده است. با این توضیح متن اصلی بُنداری با ترجمة دلنشین مرحوم آیتی به فارسی اکنون در دسترس است. این کتاب علاوه بر محققانی که علاقهمند به شاهنامهاند، برای کسانی هم که در پی شاهنامهای منثور میگردند گزینهای مناسب است. ترجمهای دارد که زبان فارسی آن هم سالم است و هم شیوا و روان. از یاد نبریم که متن آن هم از نزدیکترین متنهایی است به زمان سرایش شاهنامة فردوسی.
منابع این یادداشت:
شاهنامة فردوسی، تحریر عربیِ فتحبن علی بُنداری اصفهانی، ترجمة عبدالمحمد آیتی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، 1382.
نویافتههایی از احوال و آثار بُنداری اصفهانی مترجم شاهنامه، محمدرضا شفیعی کدکنی، روزنامة اطلاعات، چهارشنبه 3 خرداد 1396، ص 5.