شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با فیلم شاهنامهخوانی «علیمحمد مودب» بهروز میکنیم:
چو خواهی که یابی ز هر بد رها
سر اندر نیاری به دام بلا
بوی در دو گیتی ز بد رستگار
نکوکار گردی بر کردگار
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که من شارستانم علیّم در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
گواهی دهم این سخن راز اوست
تو گویی دو گوشم بر آواز اوست
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبیّ و وصیّ
اگر چشم داری به دیگر سرای
بنزد نبیّ و وصیّ گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
نگر تا به بازی نداری جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکیت باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بوی هم نبرد
از این در سخن چند رانم همی
همانش کرانه ندانم همی