موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

شعر عاشقانه‌ مولوی

29 اردیبهشت 1397 16:07 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.71 با 7 رای
شعر عاشقانه‌ مولوی

عشوه دادستی که من در بی‌وفایی نیستم
بس کن آخر بس کن آخر روستایی نیستم

چون جدا کردی به خنجر عاشقان را بند بند
چون مرا گویی که دربند جدایی نیستم

من یکی کوهم ز آهن در میان عاشقان
من ز هر بادی نگردم من هوایی نیستم

من چو آب و روغنم هرگز نیامیزم به کس
زانکه من جان غریبم این سرایی نیستم

ای در اندیشه فرورفته که آوه چون کنم
خود بگو من کدخدایم من خدایی نیستم

من نگویم چون کنم دریا مرا تا چون برد
غرقه‌ام در بحر و دربند سقایی نیستم

در غم آنم که او خود را نماید بی‌حجاب
هیچ اندربند خویش و خودنمایی نیستم


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شعر عاشقانه‌ مولوی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.