موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
میلاد عرفان‌پور، مهدی جهاندار، حامد زمانی

یک غزل، یک مسمط و یک آهنگ برای شهید مصطفی احمدی روشن

21 دی 1394 19:58 | 2 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 9 رای
یک غزل، یک مسمط و یک آهنگ برای شهید مصطفی احمدی روشن

شهرستان ادب: امروز سالروز درگذشت شهید مصطفی احمدی روشن است. 21 دی‌ماه سال 90 بود که عوامل دشمن، این دانشمند هسته‌ای جوان را هنگام خروج از منزل به شهادت رساندند. فردای همان روز میلاد عرفان‌پور هم چونان شاعران دیگری وبلاگش را با شعری برای این شهید جوان به‌روز کرد. مدتی بعد مهدی جهاندار، شاعر اصفهانی، بر مبنای غزل عرفان‎پور مسمطی سرود و آن را تضمین کرد، و آن شعر  هم در سایت شهرستان ادب منتشر شد. در آن ایام سایت شهرستان ادب با پروندۀ «جوهر سرخ» به‎روز بود و شعرهای زیادی را در رثا و خونخواهی دانشمندان شهید منتشر کرد، اما نکتۀ متمایز این دو شعر این بود که در ادامۀ هم بودند و نوعی کار جمعی بودند. تا این‌که حامد زمانی خوانندۀ پاپ، مسمط مهدی جهاندار را به نام «راز روشن» خوانندگی و آهنگسازی و با تنظیم مسعود جهانی منتشر کرد. «راز روشن» برکت خون شهید و کار دسته‎جمعی در احقاق حق و حقیقت است.

ضمن گرامی‌داشت یاد و خاطرۀ شهید مصطفی احمدی روشن، در ادامه، متن اشعار میلاد عرفان‌پور و مهدی جهاندار و آهنگ راز روشن را تقدیم شما خوانندگان شهرستان ادب می‌کنیم.

غزل میلاد عرفان‌پور برای شهید مصطفی احمدی روشن:

امشب از داغی دوباره چشم ایران روشن است
یوسفی رفته است، آری... وضع کنعان روشن است

گرچه در بزم حماسه هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعله‌ها، تکلیف باران روشن است

باز شمعی کشته شد با دست شب، اما هنوز
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است

کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟
آسمان ما که با خون شهیدان روشن است

مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است

 

مخمس مهدی جهاندار برای شهید مصطفی احمدی روشن با تضمین غزل میلاد عرفان‌پور:


تا چراغی در میان این شبستان روشن است
تا تنور نان گرم مرد چوپان روشن است
شک نکن قصد پلنگ تیز دندان روشن است
«امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است
یوسفی رفته است آری وضع کنعان روشن است»

تشنه اما مشک بر دوش آمدی، نام تو چیست؟
خنده بر لب داشتی، آقا و مولای تو کیست؟
بر مزار کشتگان عشق باید خون گریست
«گر چه در بزم حماسه هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعله ها تکلیف باران روشن است»

تک سواران تیز می‌تازند در صحرا هنوز
از تلاطم باز ننشسته است این دریا هنوز
آتشی پیداست آن‌سوی بیابان‌ها هنوز
«باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است»

کی به اندک بادی اقیانوس لرزان می‌شود؟
کوه کی با یک خراش ساده ویران می‌شود؟
عاشق رفتن کی از رفتن پشیمان می‌شود؟
«کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟
آسمان ما که با خون شهیدان روشن است»

مرتضی تا بود کارش غیر شیدایی نبود
مجتبی می‌گفت: دیدم غیر زیبایی نبود
شد پشیمان هر کسی اینجا زلیخایی نبود
«مصطفی هم رفت، آری... او هم اینجایی نبود
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است»

 




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یک غزل، یک مسمط و یک آهنگ برای شهید مصطفی احمدی روشن
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: