شهرستان ادب: آخرین حلقهی شعر آفتابگردانها در ماه رمضان امسال، یکم مردادماه 1393 همزمان با روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان، با حضور شاعران جوان و برجستهی کشور در محل موسسهی شهرستان ادب برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، محمدحسین نعمتی، شاعر و دبیر حلقه، ضمن خوشآمد به حضار، قبولی عبادات و طاعات جمع را به ویژه در شبهای قدر از درگاه ایزد منان خواستار شد. پس از این مقدمهی کوتاه، نعمتی از احمدرضا شریفیانزاده که از اعضای جدید حلقهی آفتابگردانهاست، خواست تا با شعرخوانی خود جلسه را آغاز کند.
شریفیانزاده، با این توضیح که متولد سال 1367 است و بهتازگی سرودن را شروع کرده، غزلی آیینی در مدح پیامبر(ص) و با حال و هوای مبعث خواند:
اقراء به نام نامی پروردگار عشق
اقراء، به نام عشق، و در سایهسار عشق...
مطالعهی بیشتر ادبیات معاصر در کنار ادبیات سنتی، نخستین توصیهی حاضران به این شاعر جوان بود. محمدحسین نعمتی همچنین با تاکید به حساسیت موضوع در شعر آیینی، یادآور شد: «در این شعر بعضی تعبیرها مثل موسای بیعصا و نوح بیکشتی دربارهی حضرت رسول(ص) به کار رفتهبود که باید دربارهی درست بودن یا نبودن کاربرد آنها فکر کرد.»
سیدعلی لواسانی، شاعر مجموعهی «صبح زود» نیز، با اشاره به وقوف کامل شاعر به وزن، قافیه و ردیف علیرغم تازهکار بودن، انتخاب این قافیه و ردیف را دشوار دانست و بیان داشت: «ردیف و قافیه در بعضی ابیات خوب با هم چفت نشدهاند و ارتباط کافی ندارند و این میتواند به شعر ضربه بزند.»
علیرضا رافتی، شاعر بعدی بود که او نیز تصمیم به خوانش شعر آیینی گرفت. نویسندهی وبلاگ «اجنّنی»، غزلی را خواند که برای میلاد حضرت علیاکبر(ع) و در مدح حضرت امیر(ع) سرودهبود:
از آن زمان که رقم زد مرا برای علی
نوشت نام مرا هم فقط گدای علی...
لزوم یا عدم غیرصریح بودن شعر آیینی و اختصاصش به اولیاءالله مبحثی بود که پس از این شعر در حلقه شکل گرفت. سیدوحید سمنانی شاعر کتاب «صدفهای لال» با اعتقاد به لزوم پوشیدهگویی در شعر آیینی گفت: «شاعر باید اجازهی کشف مضمون را به خوانندهی خود بدهد، نه اینکه همهچیز را بیان کند.» در مقابل، لواسانی بیان داشت: «چه نامی از ائمه بیاوریم، چه نیاوریم، این شاعرانگی اثر است که مهم است.» رعایت ادب مخصوص ممدوح در شعر آیینی، دقت ویژه به الفاظ و تصاویر ساختهشده در شعر در آثار آیینی و محدود بودن سقف خیال در ادبیات آیینی نسبت به دیگر گونههای ادبی، دیگر مباحثی بود که مطرح و با نظرات مختلف حضار همراه شد.
اما بهادر بهرامی، دیگر شاعر تازهپیوسته به حلقهی آفتابگردانها هم این هفته غزلی آیینی با موضوع انتظار خواند:
دوباره جمعه گذشت و نشد از او خبری
دوباره هفتهی تکراریام شده سپری...
قدیمی بودن زبان و لزوم روی آوردن به زبان روز، از نکاتی بود که دربارهی شعر بهرامی از سوی منتقدان جلسه مطرح شد.
شاعر دیگری که این هفته در حلقهی آفتابگردانها به شعرخوانی پرداخت، شاعر اهل اصفهان، محمدجواد حاجیبنده بود. حاجیبنده که در دو رشتهی ادبیات عرب و فقه و مبانی حقوق تحصیل کردهاست، شعری با مضامین فلسفی و عرفانی و این با مطلع قرائت کرد:
نور گیسوی تو از بسکه علیالاطلاق است
محو خورشید شبت، فلسفهی اشراق است...
معانی فلسفی مفهوم «نور»، باتوجه به پرکاربرد بودن در این غزل، نخستین مسئلهی مطرحشده پس از خوانش شعر بود. اما این بحث به مبحث کلیتر قرائت عرفانی از شعر انجامید. سیدوحید سمنانی معتقد بود استفاده از اصطلاحات و مفاهیم یک علم دیگر در شعر، باید برای مخاطب ملموس باشد. او دلیل این امر را اینچنین برشمرد: «وقتی در دایرهی ادبیات و با زبانی ادبی، و نه زبان فلسفی سخنی گفته میشود، ذهن مخاطب نیز در دایرهی ادبیات سیر میکند.»
نخستین سپیدخوانی این جلسه از حلقه، به شاعر قدیمی عضو حلقه، نادر سهرابی اختصاص یافت. صاحب وبلاگ «میم مثل نادر» سپیدی با این آغاز خواند که موردتوجه حاضران قرار گرفت:
بهانه نیاور
تمام دریاها از چشم تو آب میخورند
برای دیرشدن وقت بسیار است
میخواهم
سر صحبت را
از دکمههایت باز کنم...
سمنانی با اشاره به کاربرد بهجای اصطلاحات روزمره در این سپید یادآور شد: «کاربرد محض اصطلاحات روزمره در شعر به خودیخود خوب است اما باید در بافت شعر بنشیند و یک کل را ارائه کند.» سمنانی همچنین به نزدیکبودن فضای فنی این شعر به بعضی کارهای موج حرکت در دههی70 اشاره کرد.
نادر سهرابی، شاعر این شعر نیز، اضافهشدن ظرفیت شعر سپید به ظرفیتهای شعر انقلاب اسلامی را از اهداف خودش برشمرد و متذکر شد: «بین شعر سپید در گفتمان انقلاب اسلامی و شعر سپید در گفتمان روشنفکری تفاوت جدی وجود دارد، اما تبیین این تفاوت کار نظریهپردازان است که باید جدی گرفتهشود.»
میلاد عرفانپور، شاعر نامدار کشور و مدیر دفتر شعر شهرستان ادب نیز با تشکر از سهرابی، تفاوت شعر سپید انقلاب اسلامی و شعر سپید روشنفکری را مربوط به محتوا دانست. او افزود: «شعر باید نشان بدهد شاعرش کیست و تفکرات مذهبی دارد یا خیر.»
محمدحسین نعمتی، که خود نیز به سپیدسرایی علاقه دارد، بازیهای زبانی این اثر سهرابی را مخل روند کلی شعر ندانست و معتقد بود این تکنیک در این شعر در خدمت کلیت اثر بودند.
با نزدیک شدن زمان اذان مغرب، روند شعرخوانیها سرعت بیشتری به خود گرفت و نقد اشعار به هفتههای آتی موکول شد.
علی قرباننژاد، صاحب وبلاگ «خط سوم»، پس از یک سپید کوتاه، غزلی با این آغاز خواند:
مرا به سینه گرفتند در عزای خودم
بهانههای خودم، گریههای های خودم...
فریدون شمس، شاعر پیشکسوت همیشهحاضر در حلقهی آفتابگردانها نیز، عاشقانهای زیبا خواند:
لبخند تو روح مرا تسخیر خواهد کرد
چشمانت اندوه مرا تفسیر خواهد کرد...
اما محمدرضا طهماسبی، شاعر مجموعهی «واژگان واژگون» که به تازگی به جمع اضافه شدهبود، غزلی با موضوع روز قدس و جنایات رژیم جعلی اسرائیل برای جمع خواند. این غزل که به گفتهی شاعر سرودهی دقایقی پیش از حلقه بود، اکنون در بخش پروندهی ویژهی ادبیات مقاومت سایت شهرستان ادب منتشر شدهاست. مطلع این غزل این بیت بود:
فصلی نوشتهام همه در باب سنگ، باز
در باب سنگ و قصهی اصحاب سنگ، باز...
سیدعلیرضا سیدطبایی، آخرین شاعری بود که در این جلسه از حلقهی آفتابگردانها شعر خواند. این عضو دورهی سوم آموزشی شعر انقلاب اسلامی، غزلی با مطلع زیر خواند:
گردباد است، ولی چون همگان حیران نیست
کاخ صبرش به عذاب دو جهان پنهان نیست...
صدای اذان، پس از خوانش این شعر در فضای موسسهی شهرستان ادب پراکندهشد و شاعران، پس از نماز، در جمعی دوستانه، به افطار پرداختند. این جلسه، آخرین جلسهی حلقهی آفتابگردانها در سال 1393 در ماه مبارک رمضان بود. گفتنی است هفتهی آینده، حلقهی آفتابگردانها به دلیل تعطیلی عید مبارک فطر برگزار نخواهد شد.