شهرستان ادب به نقل از فارس : در تازهترین برنامه «سلام ماه» که به متولدین زمستان اختصاص داشت جمعی از شاعران و داستاننویسان نظیر: پرویزبیگی حبیبآبادی، علیمحمد مودب، اسماعیل امینی، ناصر فیض، ساجده جبارپور، علیاصغر عزتیپاک، آرش شفاعی، امیدمهدینژاد، محمدحسین نعمتی، محمدرضا طهماسبی به نقل خاطره و شعرخوانی پرداختند.
*عرفانپور، مهدینژاد، جبارپور و دیگران
در آغاز مراسم میلاد عرفانپور غزلی را برای حاضران قرائت کرد: به دنیا آمدم با گریهای گویی چنین روزی/ به من لبخند زد لبخند زد دنیا چنین روزی/ اذان صبح بود آری صدایم کرد بیداری/ و برمیخاست بخت خفتهام از جا چنین روزی
امین مرادی، شاعر دیگری بود که از رباعیهای خود برای حاضران قرائت کرد: جاری پی چیست چشمه لبخندم/ با گیسوی کیست رشته پیوندم/ در عالم عرضه و تقاضای جهان/ در برزخ مهر راستی من چندم!
ساجده جبارپور نخستین بانویی بود که در جشن «سلام ماه» غزلی را قرائت کرد: چندی ست که چشمم به نگاه تو دخیل است/ آوازهی من موجب رسوایی ایل است / ای قامت تو سرو تر از حد تماشا/ توصیف من از قامت تو بحر طویل است
امید مهدینژاد شاعر بعدی بود که شعر طنزی را برای حاضران خواند: مخالفان گره زلف یار صاف کنید!/ سر علی نفسی ترک اختلاف کنید!/ شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست/ شب مطالعه را هم به آن اضاف کنید!
*«شهرستان ادب» برای حوزه «ترانه» هدفگذاری کند
ابراهیم اسماعیلی اراضی شاعر دیگری بود که به جای شعرخوانی نکاتی درباره وضعیت «ترانه» در کشور یادآور شد و گفت: امیدوارم «شهرستان ادب» در حوزه کتابهای ترانه هم کاری کند. به خصوص و با توجه به اوضاع نابسامانی که امروزه شاهدش هستیم. به عنوان کسی که ترانه و ادبیات آهنگین دغدغهام هست نمیتوانم ساکت و بیتفاوت باشم. این روزها ترانهها محدود و سفارشی شدهاند و در نتیجه کارها عجلهای و فاقد کیفیت هستند.
محمدرضا طهماسبی شاعر دیگری بود که متناسب با حال و هوای مراسم اشعار طنزی برای حاضران خواند:
پای لیوان خالی از آبم/ باز امشب نمی بَرَد خوابم/ باز سنگی شدم که پنجرهای/ سوی دست تو کرد پرتابم/ با تو از زنگ جبر تا ته پارک/ رفتم امّا هنوز بیتابم/ کفشهایم چهار پاره شدند/ شعر بودار گفت جورابم...
*حوزه نشر سخت و طاقتفرساست
پرویز بیگی حبیبآبادی، مدیر انتشارات فصل پنجم با اشاره به سختیهای کار در حوزه انتشارت گفت: حوزه نشر سخت و طاقتفرسا است. مخصوصا اگر نشر تخصصیای مثل شعر باشد که حاشیههای زیادی دارد. معضلاتی زیادی در حوزه نشر وجود دارد. گاهی باید منتظر مجوز باشید. بعد وقتی که از 15 فیلتر عبور کردید و کتابتان به پخش رسید ممکن است به شما بگویند این چند تا کتاب را پخش نکنید! و ما نمیدانیم چکار باید بکنیم. ما تا امروز 101 کتاب را منتشر کردهایم و امیدوارم اگر ارشاد کمک کند آنها را در نمایشگاه کتاب داشته باشیم. او در ادامه خاطره طنزی از روزهای دفاع مقدس گفت و در نهایت یک رباعی برای مهمانان مراسم خواند: یک ساغر سرنگون مرا میفهمد/ دریایی واژگون مرا میفهمد/ صدها مجنون به گرد پایم نرسند/ شاعر شدهام جنون مرا میفهمد...
آرش شفاعی شاعر بعدی بود که شعری سپید برای حاضران خواند: قاطری در روستایی مرزی/ چه کند جز اینکه / از دامنه به درّه بیفتد/ از درّه به رودخانه/ سرنوشت سنگ در مسیر رودخانهای وحشی چیست؟/ سرنوشت ما/ که فالگیران/ دستمان را خواندند/ و هیچ نگفتند/ چه بگویند؟/ به چه کار آمدیم/ آمدیم و / رفتیم و/ تنها خاک را پر کردیم/ کف دستمان درّهای بود/ که عمری در آن/ دست و پا زدیم
*در چشم تو چیزی ست که در آینهها نیست
محمد برزگر نیز شاعر دیگری بود که غزلی قرائت کرد: تو از قبیله جان برکفان بسته دهانی/ چو ماه قبله هر آسمان در دورانی/ تو آب نه تو دلیلی برای جوشش چشمه/ تو شور نه تو خود آفتاب صبحدمانی
محمدحسین نعمتی، عکسی از روزگار کودکی خودش را که به تازگی هدیه گرفته بود نشان داد و غزلی را برای حاضران خواند: در وصل سخن گفتن از هجر روا نیست/ گر هست تو را طاقت این غصه مرا نیست/ نگذار که خود را به تماشا بنشینیم/ در چشم تو چیزی ست که در آینهها نیست...
او سپس شعر سپیدی را با عنوان «دو نیمه سیب» زمزمه کرد: 2 دقیقه/ تنها 2 دقیقه/ کافی بود تا برادر بزرگترت باشم.../ بزرگتر که شدی/ دیگر هیچ کس ما را با هم اشتباه نگرفت/ نه تیری که پیشانیت را شکافت/ نه فرشتگانی که آمده بودند/ برای بردنت.../ این روزها حس میکنم/ بزرگتر از آن شدهای/ که برادر بزرگترت باشم...
بریدن کیک تولد و شعرخوانی مهدی مظفری، علی محمد مودب و ناصر فیض حسن ختام جشن «سلام ماه» گرامیداشت زادروز شاعران و داستان نویسان متولدین زمستان بود.