شهرستان ادب: مریم کرباسی نجفآبادی از شاعران توانمند اصفهانی است که در خیابان هنر به جز کوچۀ شعر در کوچۀ خوشنویسی هم رفت و آمد دارد. اولین کتاب او در سال ۱۳۸۹ با نام «چهرهات را پیمبری باید» منتشر شد و توانست نامزد جایزۀ پروین اعتصامی شود. او هماکنون او در حال آمادهسازی دومین مجموعه شعر خود میباشد. همچنین گفتنیست در دومین اردوی دورۀ چهارم آفتابگردانها، مریم کرباسی نجفآبادی از میهمانان شهرستان ادب بود و دختران شاعر از حضور ایشان در کارگاه نقد اشعار، بهرهها بردند. تا کنون چندین غزل از خانم کرباسی در سایت شهرستان ادب منتشر شده است که عموم این آثار بهویژه شعر امام رضاییشان با استقبال خوبی مواجه شده است. این شعرها عبارتند از «غزلی برای حرم امام رضا»، «غزلی برای پدران شهدا» و «غزلی به یاد کشتهشدگان منا». همچنین به تازگی و در ایام شهادت امام رضا تازهترین شعر امام رضایی مریم کرباسی با دکلمۀ شاعر در برنامۀ آیینِ روشنانِ «رادیو شعروداستان» (رادیوی اینترنتی شهرستان ادب) منتشر شد.
گفتگوی ما با این بانوی شاعر اصفهانی را، در ادامه میخوانید:
*در دومین اردوی این دورۀ آفتابگردانها شما از میهمانان شهرستان ادب بودید، به نظرتان اردو چطور بود؟
فوقالعاده بود. از یکسال پیش که افتخار همکاری و همراهي با موسسه شهرستان ادب و آفتابگردانها را دارم، میبینم چه امکانات خوبی در اختیار دختران شاعر قرار میگیرد؛ امکاناتی که هیچ کدام از آنها را ما در زمان خودمان نداشتیم و حتی جلسۀ سادهای هم پیدا نمیشد که در آن شرکت کنیم، هرچند من خیلی هم اهل جلسۀ شعر رفتن نبودم-و بیشتر با مطالعۀ شعر شاعران خوب در خودم انگیزۀ شاعری را تقویت ميکردم اما ارسال کتاب ، نقدهای تلفنی و مکتوب ... فرصت خوبی برای دختران جوان ماست. و از همه مهمتر همین اردوهاست، اینکه شاعران جوان از نزدیک بزرگان و اساتید شعر امروز را میبینند و از حضورشان بهرهمند میشوند، من به شخصه نقدهای تلفنی را خیلی دوست دارم؛ جدا از اینکه مشکلاتی هم دارد مثل قطع و وصل شدن تلفن و... اما در این نقدهای تلفنی میبینم که جوانها چقدر خوب کار میکنند، با وجودیکه سن کمی دارند. گاهی خود من از این نقدهای تلفني نکتههای جدید و تازهای می آموزم. در کل این نسل شعري مديون شهرستان ادب هستند. حتی فعالیتی که در گروه مجازی دارند، صمیمیت و سادگی در گفتارشان و نصیحتها و حرفهای برادرانه و پدرانۀ خوب استاد مؤدب واقعاً لذتبخش است. من فکر میکنم همۀ دختران شاعری که در این اردوها شرکت ميکنند و بعدها شاعر موفقی میشوند، باید سپاسگزار شهرستان ادب، استاد مؤدب، آقای عرفانپور و همۀ کسانی باشند که هر کدام به هر نحوی در این مؤسسه زحمت ميکشند
*به نظر شما شعر امروز چقدر توانسته در رساندن پیام انقلاب مؤثر باشد؟
دربارۀ شعر امروز نمیتوان نظریۀ ثابتی گفت یا شعر امروز را از شعر قدیم جدا کرد؛ اما به نظر میرسد شاعرانی که امروز موفق هستند، همان کساناند که شعر دیروز و آثار بزرگان دیروز مثل سعدی، حافظ، بیدل و شُعرای سبک هندی را خواندهاند. همانهایی که با استفاده از مضامین، اصول و قوانینی که قُدما شعر گفتهاند، امروز شعر میگویند. شعر امروز اما به دلایل مختلفی هم خیلی موفق بوده و هم خیلی کم ناموفق. موفقیتش برای امکاناتیست که گفتم، مثل جلسات شعر و اساتید خیلی خوبی که هستند. آقای اسماعیل امینی در یکی از کتابهایشان نوشتهاند که به همراه آقای مجاهدی جلسۀ شعر میرفتند و کسی را نداشتند که آنها را معرفی کند. یعنی شاعرانی نبودند که بتوانند جوانها را راهنمایی کنند. اما الان به هر شهری که نگاه کنیم، می بینیم چه شاعران خوب و موفقی دارند که خوشبختانه همه خوب با جوانها کار میکنند و ارتباط میگیرند. همین باعث شده که شعر امروز موفق شود. در همین اردوی آفتابگردانها میبینیم از هشتاد نفر شاعر نوجوان و جوان، حداقل هفتاد نفر دارند خوب کار می کنند.
و اما اینکه شعر امروز گاهی نا موفق بوده به این دلیل است که بسیاری از شاعران جوان میخواهند ره صدساله را یکشبه طی کنند و بدون مطالعۀ عمیق و هدفمند قدم در عرصۀ شعر میگذراند و همین باعث میشود که بسیاری از شعرها سطحی باشند یا تقلید از شاعران ديگر.
*از بین شاعران انقلاب، آثار کدام یک از شُعرا را میپسندید؟
آثار سید حسن حسینی و قیصر امینپور.
*. اولین شعرها و کتابهایی که در آغاز شاعریتان خواندید و دوست داشتید را میتوانید نام ببرید؟
یادم هست از زمانی که احساس کردم میتوانم حرفهایی بزنم و نامش را شعر بگذارم و علاقهمند شدم که شعر شاعران معاصر را بخوانم دیوان فروغ فرخزاد را تهیه کردم و آینههای ناگهان و تنفس صبح دکتر قیصر امینپور و بارها و بارها آنها را خواندم.
*فکر میکنید فضای مجازی چه تأثیری بر شعر ما دارد؟
در مورد فضای مجازی. هم باید بگويم گاهی اگر با برنامه ریزی باشد میتواند نقل و انتقالات خوبی برای شاعران جوان و تازه کار داشته باشد
*وضعیت شعر زنان امروز چگونه است؟
من همیشه گفتهام و همیشه خواهم گفت که آقایان در خیلی از هنرها از خانمها برترند. من در کنار شعر، ممتاز خوشنویسی دارم و همیشه فکر میکنم انقدر که در این زمینه میگوییم استاد غلامحسین امیرخانی، استاد یدالله کابلی و از همشهریهای خودم استاد غلامرضا وکیلی و استاد مهدی فروزنده، هیچوقت نمیگوییم استاد زهرا حجتی. خوشنویس معروف خانم نداریم و در زمینۀ شعر هم جز دو سه نفر نمیتوانیم شاعر خیلی خوبی معرفی کنیم.
*فکر میکنید بین بانوان شاعر معاصر، کدامها قویتر عمل کردهاند؟
خوشبختانه امروز خانم ها هم دارند پا به پای آقایان شعر میگویند و انصافا خیلیها کارهای خوبی هم مينويسند که بیشتر آنها از دوستان صمیمی بنده هستند اما دشوار است کسی را نام ببرم که شاخص باشد و متفاوت.
*از بانوان شاعر گذشته آثار کدامیک از شاعران را برجسته میدانید؟
فروغ فرخزاد یکی از بهترینها بود. همیشه حسرت میخورم که اگر فروغ که تا سی و سه سالگی چندین مجموعه شعر چاپ کرد، خیلی زود از دنیا نمیرفت و الان بود چه میشد! یا پروین اعتصامی چقدر زندگی کوتاهی داشت. البته هرکدام از این دو شاعر در فضای خاص خودشان کار کردند؛ پروین در قطعه، قصیده و مناظره موفق بود و به جرئت میتوانم بگویم صد در صد مناظراتی که پروین داشته هیچکدام از آقایان نخواهند داشت. فروغ هم واقعا سبک مختص به خودش را داشت. وقتی زندگینامهاش را میخوانیم میبینیم از کودکی مشکلات زیادی داشته اما همیشه تاکید کرده باید شاعر زندگی کنیم و میگوید خیلیها فقط لحظهای که شعر میگویند شاعرند و لحظه ای که به سمت زندگیشان میروند شاعر نیستند و از انسانیت خیلی دور میافتند. فروغ حرفها، رفتار و زندگیاش شعر بود و به نظر من، نجمه زارع هم شاعری بود که اگر مانده بود فروغ دوم می شد.
*نظر شما دربارۀ خانم دکتر طاهره صفارزاده چیست؟
به شخصه شخصیت ایشان را آنطور که در زندگینامهشان خواندم و به آثارشان نگاه کردم، خاص و منحصر به فرد میدانم. آن چه بیشتر مرا جذب کرده است شخصیت ایشان است. من با اینکه با شعر سپید ارتباط چنداني برقرار نمیکنم و این بانوی شاعر بیشتر سپیدسرا بودند، کتابهای خیلی خوبی از ایشان خواندم. دکتر صفارزاده کسیست که در کنار قرآن به شعر پرداخته. ایشان با اینکه در حدود پنج سالگی پدر و مادرشان را از دست دادند و تحت سرپرستی مادربزرگشان بودند، تبدیل به یکی از بزرگترین و بهترین شاعران ما شدند. و این گونه است که نمیتوان زندگی ایشان را با انسانهای معمولی مقایسه کرد، خود من هشت سال قبل زماني که مادرم را از دست دادم، فکر کردم زندگی برایم تمام شده، اتفاقی که باعث شد یکی دو سال قلمم را نیز کنار بگذارم، یادم میآید قرار بود در آخرین امتحان ممتاز خوشنويسي شرکت کنم که بارفتن ناگهانی مادرم همهچیز نقش بر آب شد و مدت زیادی نه من به سراغ شعر رفتم نه شعر سراغی از من گرفت و مرکب در دواتهايم خشکيد. اما زندگینامۀ ایشان را که میخوانیم، میبینیم که ایشان از کودکی با سختیها بزرگ شدهاند و بعدها نیز از دستدادن فرزندشان و جدایی از همسر، مانعشان نشد و ایشان را به یکی از بانوان موفق ما در عرصه شعر تبدیل کرد. بطوریکه طاهره صفارزاده کهدر زمینه شعر امروز به سبک جدیدی از شعر دست پیدا کرد با عنوان «شعر طنین» و همچنین غیر از مقالات و مصاحبه ها، یک مجموعه های داستان و ترجمه هاي گوناگوني از خود بر جای گذاشتند تا نام یکی از قله های ادبي کشور باشد.
* چگونه شد که شما به عنوان یک خانم _که هم محدودیت هایی بیشتر از آقایان در جامعه دارد و هم مسئولیت های همسری را در خانه دارد_ در دو هنر دشوار و خاص ایرانی اینگونه به طور جدی وارد شدید؟
جالب است که برای من شعر و خوشنویسی بعد از ازدواج جدی تر شدند و شاید در زندگی خیلی ها این اتفاق برعکس باشد.
همیشه و در همه جا گفتهام که اگر حمایتها، تشویقها و همراهیهای همسر مهربان و هنرمندم نبود من هم این روزها مثل مردم عادی روزگار میگذراندم، خوشحالم از اینکه صبحم را به هوای شعری تازه آغاز میکنم و شبهایم را به عشق شکسته نستعلیقی دیگر. خانۀ ما هم کارگاه نقد شعر است و مبحثهای ادبی و اولین کسی که شعرم را میشنود و دربارهاش صحبت میکند همسرم هستند، چون ایشان هم سالهاست در زمینۀ ادبیات و شعر گذشتگان و معاصر پژوهش میکنند، اگر روزی به آنچه مطلوب است برسم اول آن را لطف خداوند میدانم و سپس مدیون زحمات همسرم هستم.
*به عنوان حُسن ختام، بیتی که خیلی در ذهنتان ماندگار است به مخاطبان شهرستان ادب تقدیم کنید.
«من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم/ تو میروی به سلامت سلام ما برسانی»؛ سعدی.