با حضور مجید قیصری، الهام فلاح، علیاصغر عزتیپاک و...
شهرستان ادب: جلسه نقد و بررسی مجموعۀ داستان کوتاه «حوای سرگردان» نوشتۀ محمدقائم خانی با حضور استاد مجید قیصری و سرکار خانم الهام فلاح در عمارت کاظمی تهران برگزار شد. اجرای این جلسه بر عهدۀ محمدامین اکبری بود.
به دعوت مجری برنامه، خانم الهام فلاح آغازگر این جلسۀ نقد بود. فلاح با تقدیر از جسارت و ریسکپذیری نویسنده در نوشتن این مجموعهداستان، نکاتی در مورد مسئلۀ نقد افزود. به عقیدۀ فلاح، امروزه دورۀ نقد مدرن بوده و نقد مدرن، شامل نقد مضمون است و نقد ساختار، جایی در این نوع نقد ندارد. وظیفۀ منتقد در وهلۀ اول پرداختن به مضمون است. فلاح در ادامه افزود که تلاش وی در نقد این کتاب از منظر نقد مضمون بوده است، نه ساختار.
روستانویسی، موضوع شاخص حوای سرگردان
الهام فلاح ادامه داد: «تمام داستانهای کتاب در فضای روستا هستند و روستانویسی در ایران با کتاب «مطلع الشمس اعتماد السلطنه» در سالهای 1301 تا 1303 رواج داشت که در فضای گیلان، مازندران و دیلمان بوده و حالت گزارشنویسی داشته است که این جریان بعدها قطع شد. جلال آل احمد از جمله نویسندگانیست که بعد از قطع این جریان، آغازگر دوبارۀ آن بوده است. بعد از او یاشار کمال کتاب «اینجه ممد» را در فضای روستا نوشت، تا اینکه نوبت به ساعدی و محمود دولتآبادی رسید. به عقیدۀ من، دولتآبادی را میتوان استاد روستانویسی دانست.
فلاح در ادامۀ صحبتهای خود افزود: «روستانویسی در زمان ساعدی، نیما یوشیج و بزرگ علوی و بهخاطر فضای سیاسی و رادیکالیسمی که در دهۀ 60 میلادی جریان داشته، بسیار اوج گرفت. در ایران نیز در طی یک دوره و بهخاطر ظهور عصر مدرنیته و جریانهای رادیکالیسم، نویسنده مجبور میشد که نوشتههایش بیشتر به فضای روستا بپردازند. روستانویسی این کمک را به نویسنده میکرد که اعتراضات خود را در قالب زبان روستایی بیان کند؛ اما در حال حاضر ادبیات روستایی محلی از اعراب ندارد و دلیل آن از این جهت است که ایران گذر سنت به مدرینته را رد کرده است. امروزه روستانویسی نمیتواند حتی به صورت کنایه، اشاره و سمبولیک هم صدای وضع موجود جامعه باشد».
طبیعت، محور اصلی متن
بعد از مقدمۀ خانم فلاح، استاد مجید قیصری، بخش اول سخنان خود را در باب مجموعهداستان حوای سرگردان آغاز کرد. قیصری گفت: «ما با متنی طرف هستیم که محور اصلی آن طبیعت است.
از منظر قیصری، کتاب «حوای سرگردان» دارای یک جهان دو قطبیست که این حالت در فرم داستانها نیز حفظ شده است.
وی ادامه داد: «حوای سرگردان، تقابلیست میان شهر و روستا، تقابل بین اینکه یک عده میخواهند طبیعت را تخریب کنند و یک عده در صدد محافظت از آن هستند. چیزی که مرا به این تقابل رساند، دو -سه داستان این مجموعه، بهویژه داستان آخر بود. در داستان آخر این مجموعه حس میشود که خانی فراتر از داستان روستا میرود و ما در این کتاب با داستانهایی مواجه هستیم که با شهود توأم هستند».
به عقیدۀ قیصری، سمت و سوی داستاننویسی خانی، حالتی شرقی دارد. قیصری در ادامه افزود: «در تکتک داستانها یک لغزندگی دیده میشود و آن هم به این صورت است که شما را از یک فضای منطقی میکشاند و آنها را به پاسخ میرساند. اگر بخواهیم از دیدگاه کشف و شهودی وارد شویم، از نظر بنده، دیگرنوشتن از روستا انتهایی ندارد، همانند داستان حوا».
فلاح در تکمیل سخنان قیصری، افزود: «با توجه به اینکه بنده به زبان گیلکی مسلطم و زبان گیلکی و مازندرانی به هم نزدیکاند، با این وجود، هرچه تلاش کردم نتوانستم داستان آخر را بخوانم. به نظر من، خواننده برای خواندن داستان آخر باید خیلی دست و پا بزند و این تقلا برای رسیدن به مفهوم، لذت داستان را از بین میبرد».
شهودات خانی قائم بر شخصیت است
استاد قیصری در ادامۀ صحبتهای خود در مورد شهود، افزود: «مسئلۀ شهود به دو دسته تقسیم میشود: یک نوعی از شهود وجود دارد که برای شخصیت در متن اتفاق میافتد، مانند داستان «سرود خون». نوع دیگری از شهود برای خواننده رخ میدهد و باعث میشود تا خواننده آن را درک کند. در این متن، شهودات قائم بر شخصیت است».
الهام فلاح در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «علت اینکه ما بعضاً مطالب را متوجه نمیشویم، این است که نویسندۀ این مجموعه بیطرف نیست. یکی از لایههای قوی این مجموعهداستان، نظام فئودالی یا همان نظام ارباب و رعیتیست و یکی از ایرادات این کتاب، این است که خواننده به کشف و شهود نمیرسد و طرف دیگر داستان را نمیبیند».
فلاح افزود: «در یکی از داستانها، کاراکتری یهودی وجود داشت و نویسنده از یک سری سمبلها در متن داستان استفاده کرده که بهطورواضح نگاه ضدیهودی او را میرساند. آن داستان اینگونه است که ناموس ما خیلی راحت فریفته و گولخوردۀ یک آدم یهودی میشود که هیچ مزیت و برتری نسبت به بقیه ندارد. این آدم یهودی، یک آدم زرنگ و رند معرفی میشود و آن دختر، آنقدر شستشوی مغزی داده شده که خودش میخواهد خودش را تسلیم کند».
قیصری، حوای سرگردان را به عنوان نخستین مجموعۀ چاپشدۀ خانی، اثری قابل قبول دانست و افزود: «من به عنوان اثر اول چاپ شدۀ نویسنده، این مجموعه را قابل قبول میدانم؛ اما نظری نیز در مورد شخصیتهای داستانها دارم، اینکه این شخصیتها در حد یک اسم میمانند. بیشتر کاراکترها در متن، به سمت ساخته شدن سوق داده نمیشوند، یعنی ما به عنوان خواننده با پیشفرضها جلو میرویم و بیشتر با تیپها طرفیم».
به عقیدۀ قیصری «ذهنیت خانی، ذهنیتیست که دنبال فضای شهودی میگردد و یک رازآلودگی را در متن جستجو میکند، مانند داستان «بُرزاد» که وجه سیاسی این داستان پررنگتر است.
مانند داستان عملیات والفجر که داستان پیرنگداریست و بر اساس اصول مشخص داستان پیش میرود و به قول معروف چیزی را به تو ثابت میکند؛ چون نگاه و وجهه آن بیشتر سیاسی است. به همین خاطر میگویم که داستانها دوگونه و دو قطبی هستند و به نظرم، اینها داستانهایی نیستند که ماندگار شوند.
توصیۀ من به خانی این است که در نوشتن داستان از شر فضای سیاسی و جلال آل احمد وار خلاص شود و به سهروردی و کشف شهود برسد».
موضعمندی داستانها در حوای سرگردان
فلاح ادامه داد: «وقتی به برخی آثار پروتستان نگاه کنیم، آنقدر از لحاظ ذهنی، وجودی و روانی به آن مبتلاییم که هیچ حرف تازهای ندارد. بعد آن داستان وارد ایران میشود، من میخوانم و وجوهی را میبینم که آنها ندیدند و اینجا به جایی مهم است. نویسندۀ «حوای سرگردان» از جهتی دیگر به وقایع نگاه میکند و برداشت متفاوتی از داستان دارد».
قیصری با تأیید سخن فلاح، افزود: «نویسنده در داستانها فکر میکند و داستانهایش هم موضعمند هستند».
فلاح با اشاره به داستانهایی از این مجموعه که در حال و هوای جنگ ایران و عراق نوشته شدهاند، گفت:
«من اعتقاد دارم که موضع نویسنده باید «من» باشد. مثلاً در مورد داستانهایی که دربارۀ جنگ عراق و ایران نوشته شده، خواننده با دقت این داستانها را میخواند، به این خاطر که موضع نویسنده را تشخیص بدهد که آیا او مخالف است یا موافق. اما به عقیدۀ من این موضع، نباید آشکارا بیان شود و این اجازه به مخاطب داده شود تا خود خواننده دربارۀ موضع نویسنده تصمیم بگیرد».
خانم الهام فلاح در پایان و جمعبندی سخنان خود گفت: «حرف آخری که میتوانم در باب این مجموعه بزنم، این است که تا حد امکان به گویش نزدیک نشود. در باب موضعمندی نیز کاش به جبهۀ مقابل نیز صدا داده شود و نویسنده از روایت جبهه مقابل به زبان خودش اجتناب کند و صدای جبهۀ مقابل خود را مستقیماً به گوش خواننده برساند».
گزارش تصویری این نشست را از اینجا مشاهده نمایید.