موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
خلاصه‌ای از سومین روز اردوی آقایان دورۀ هفتم آفتابگردان‌ها

شاعر خود را در چهار چوب از پیش تعیین شده‌ای محصور نمی‌کند

14 اسفند 1397 12:42 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
شاعر خود را در چهار چوب از پیش تعیین شده‌ای محصور نمی‌کند

شهرستان ادب: نخستین برنامه روز سوم اردوی دوم آقایان از دوره هفتم آفتابگردان های شهرستان ادب، زیارت مسجد مقدس جمکران بود و بعد از برنامه ی تفریحی گشت و گذار در منطقه «کهک» شهر قم بود.

بعد از ظهر، چهارمین کارگاه نقد شعر آفتابگردان ها در محل کتابخانه فاطمه الزهرا (س) با کارشناسی حجت الاسلام جواد محمدزمانی، دکتر محمود اکرافی فر و احمد علوی برگزار شد و مجموعا هفت نفر از شاعران دوره هفتم آفتابگردان ها مجال ارائه اثر پیدا کردند.
به عنوان نخستین شاعر محمدصادق میرصالحیان غزلش را اینگونه آغاز کرد:
به گیسوان پریشان قسم که شانه ندارم
به شانه های غریبان قسم که خانه ندارم

حجت الاسلام زمانی با زیبا توصیف کردن این غزل درباره استفاده زیاد شاعر از سکت ملیح تذکر داد و تاکید کرد: گاهی می ارزد که شاعر برای کمک به دیده شدن برخی تکنیک ها از برخی دیگر صرف نظر کند.
دکتر اکرامی فر نیز در زمینه کارکرد فرهنگ عامه در شعر با تعریف مقوله آشنایی زدایی، استفاده درست از این تکنیک را یکی از بهترین راه های انتقال مفاهیم حسی دانست که در این غزل به خوبی اتفاق افتاده است.
پس از آن علی صادقی از زنجان به خوانش شعر خود با این مطلع پرداخت:
سال هفتاد و هفت یا کمتر
صبح پاییز سرد و بارانی
با نگاهی دلم پر از غم شد
غم مرا برد رو به ویرانی

دکتر اکرامی در نقد این غزل گفت: روایت و داستان پردازی کششی ایجاد می کند که مخاطب را با خود همراه میکند و همین ویژگی باعث جذابیت برترین آثار ادبی در طول تاریخ بوده است. وی افزود با وجود موفقیت شاعر در انتخاب این مطلع برای شروع روایت، ادبیات گفتاری شعر، تناسبی با موضوع روایت شعر ندارد.
حسین شهریاری دیگر شاعری بود که با این غزل پشت تریبون رفت:
باز دنیا بست درها را به روی ما چرا
نابرآورده ست هر بار آرزوی ما چرا

محمود اکرامی فر با استقبال از واژه آفرینی آنرا مانع رشد منفی جمعیت زبانی دانست و به واژه مبتکرانه "نابرآوردن" در این اثر اشاره کرد. وی همچنین استفاده شاعر از ردیف سوالی را تکنیک مناسبی برای درگیر کردن ذهن و عاطفه مخاطب با شعر دانست. این کارشناس در ادامه نمونه ای از شروع سوالی در شعرهای آیینی تبیینی، توصیفی، عرفانی و اجتماعی را ذکر کرد.
در ادامه محمدرضا رحیمی از مشهد با دعوت مجری شعری را به ساحت مقدس حضرت رضا سلام الله علیه تقدیم کرد:
رسیدم به پایان به پایان رسیدم
گریزان هراسان پشیمان رسیدم
ز بهتان و کفران و خسران گذشتم
به ایمان به ایمان به ایمان رسیدم

دکتر اکرامی فر شاکله این شعر را استفاده از دو تکنیک جذاب موسیقی درونی، و تکرار معرفی کرد و گفت تکرار باید در خدمت تاکید باشد که لازمه رسیدن به این هدف عدم اغراق در استفاده از این تکنیک است.
حجت الاسلام زمانی نیز در نقد این شعر، بیان یک مفهوم کامل در ضمن چند کلمه مختصر  را مایه توفیق اینگونه غزل ها دانست که نباید نادیده گرفته شود.
در نوبت بعد احمد ایزدی از شیراز این غزل را در معرض نقد اساتید حاضر در جلسه قرار داد:
کنار برکه مسیر عبور ماه افتاد
و برکه ای منم رود شد به راه افتاد

احمد علوی مجری-کارشناس این کارگاه با تمجید از شعرخوانی این شاعر درباره اصرار شاعران به استفاده از تمامی قافیه های در دسترس هشدار داد و تاکید کرد کم بگوییم ولی محکم بگوییم.
دیگر کارشناسان نیز ضمن بازخوانی برخی ابیات، یکی از پررنگ ترین نقاط ضعف این شعر را نداشتن حسن مطلع دانستند.
وحید فرحناکی دیگر شاعر آفتابگردانی بود که به جایگاه دعوت شد و این غزل را قرائت کرد:
از من عبور کن که شبم تارتر شود
تا راه پیشرفت تو هموارتر شود

دکتر اکرامی فر با اشاره به این نکته کلی که تمام واژگان زبانی میتوانند شاعرانه باشند شرط این امکان را تشخیص و انتخاب موقعیت مناسب هر کلمه معرفی کرد. این کارشناس پیشکسوت ترکیب "راه پیشرفت" را وصله ای ناهمگون برای بافت زبانی غزل این شاعر خواند.
و اما شاعر پایانی این جلسه سید حعفر حیدری بود که غزلی فاطمی با ردیف آتش خواند:
خشم و آشوب و شراره ست سراپا آتش‌
چه بلاها که نیاورده سر ما آتش

حجت الاسلام جواد محمدزمانی در بررسی این غزل این بیت را بازخوانی کرد:
از ازل کینه ای از خاک به دل داشته است
از همان روز نخستین شده رسوا آتش
وی افزود: مضمون این بیت این توقع را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که شاعر به کاوش در وقایع تاریخی مرتبط با آتش بپردازد و در ادامه آنرا به موضوع شعر گره بزد که متاسفانه چنین نشد.
اما دکتر محمود اکرامی فر با بیان دغدغه ای کلی درباره اشعار آیینی، پررنگ بودن مرثیه و تمرکز بر بخش مصیبت را آفت اینگونه اشعار دانست. این کارشناس با توصیه شاعران جوان به مطالعه تاریخی بیشتر، پرداخت به زوایای متفاوت زندگی اهل بیت علیهم السلام را پیشنهاد کرد.
در پایان جلسه کارشناسان حاضر نیز حضار را به خوانش شعری از خود میهمان کردند.

شاعر خود را در چهار چوب از پیش تعیین شده ای محصور نمی کند
بعد از کارگاه چهارم، آفتابگردان های دوره هفتمی، کلاس «آرایه های نو پدید» با حضور دکتر محمد مهدی سیار را تجربه کردند.
سیار با اشاره به آرایه های نوپدید در شعر فارسی اظهار کرد: هدف از این موضوع بازخوانی در زیورها و زینت هایی است که شاعران معاصر به  شعر فارسی اضافه کرده اند.  آنچه که در مباحث آرایه های ادبی به ما آموخته می شود، بازتاب هایی است از کاری که شاعران کرده اند. در واقع هرگز شاعر خود را در چهار چوب از پیش تعیین شده ای محصور نمی کند.
شاعر کتاب حق السکوت افزود: آرایه هایی که در کتب ادبی معرفی می شوند، هرگز ازقبل به شاعر دیکته نشده بلکه ابتدا شاعران در طول تاریخ شعر گفته اند و بعد افرادی دیگر این آرایه ها را شناسایی کرده اند و از دل این بررسی ها آرایه های ادبی فصل بندی شده است.
وی درخصوص لزوم این بحث عنوان کرد: اول اینکه به ما یاد می دهد شگردهای شعر فارسی هرگز محدود در تعدادی آرایه خاص که ریشه در زیبایی شناسی هنر دارد، محصور نمی شود. خیلی از آرایه ها ممکن است بعد از مدتی زیبا به نظر نرسند. مثل موازنه و ترصیع که امروزه خیلی کم استفاده می شود و اگر کسی استفاده کند مورد توجه قرار نمی گیرد مگر اینکه جوری استفاده کند که بوی کهن بودن از شعرش بلند نشود.
سیار با بیان اینکه این آرایه ها همزمان با پیشرفت زمان زاییده می شود و انباشه ای برای شاعران نسل های بعدی است، گفت: این مبحث هم در بین شاعران و دانشگاهیان بسیار غریب است. با استفاده از این بحث می توان از آن ها هوشمندانه استفاده کرد. وقتی نامی برای این آرایه ها می گذاریم و قابل تقلید می کنیم، ممکن است برای شاعری که اولین بار از آن استفاده کرده است، ناراحت کننده باشد اما مطرح کردن این آرایه ها کمک بزرگی به ادبیات است.
اولین آرایه ای که از سوی شاعر کتاب رودخوانی مطرح شد، «سرایت» بود. وی ابتدا شعری از قیصر امین پور را به صورت ناقص خواند: قطار می رود/ تو می روی/ ............../ و من چقدر ساده ام که سال های سال/ در انتظار تو/ کنار این قطار ............ ایستاده ام/ و هم چنان به نرده های ایستگاه ............... تکیه داده ام
وی در ادامه بیان کرد: با اینکه بدون این جاهای خالی شعر معنا می دهد اما اتفاق شاعرانه خاصی در آن رخ نداده است. بنابراین آن چیزی که این شعر را ماندگار کرده همان کلماتی است که حذف شده است. اولین اتفاق در سطر سوم رخ داده است: تمام ایستگاه می رود. در بخش بعدی کنار این قطار رفته ایستاده ام و هم چنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام.
سیار گفت: اگر رفتن را به چیزی نسبت داد که ایستاده، ماجرا عوض می شود و محوریت این شعر اضافه کردن عنصر رفتن به ایستادن است. این کار را می توان شگردی تازه در تاریخ ادبیات دانست. نامی که من انتخاب کرده ام، سرایت است و تعریف آن به این شرح است: سرایت مساوی است با نسبت دادن صفت یک عنصر به عنصر هم نشین برای ایجاد تصویر و معنای تازه.
شاعر کتاب بی خوابی عمیق گفت: در این آرایه با مه آلودگی و سیالیت صفات مواجه ایم و در هنر شعر صفاتِ اشیا حالت سیال دارند و می توانند کمی گسترده شوند. این همان کاری است که در آرایه استعاره و تشبیه انجام می شود اما با این تفاوت که در تشبیه صفت بین مشبه و مشبه به مشترک است و آن دو را به واسطه این صفت مشترک جمع می بندیم. اما اینجا عکس آن رخ می دهد. صفت دریک شی است اما به دلیل منطق شاعرانه که مثلا ممکن است در یک مکان بودن یا در یک چارچوب شاعرانه بودن باشد، از چیزی به چیز دیگر سرایت می کند.
وی مثال زد: «کودکی هایم/ با نخی نازک به دست باد آویزان» اگر شاعر به جای کودکی ها بادبادک را می آورد، اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد. یا مثلا شاعر شعر «برگ برگ/ شاخه شاخه/ دسته دسته دست دست/ گلفروش خردسال را باد برده است» صفت گل هایی که گلفروش می فروشد را به خود گلفروش سرایت داده شده است.
سیار خاطرنشان کرد: دومین آرایه، «تجسد زمان» است. برای مثال شاعر در بیت «راستی/ روزهای سه شنبه پایتخت جهان بود» و بیت « به کجای این شب تیره بیاوزیم قبای ژنده ی خود را» رفتار مکان را با زبان انجام می دهد. در کل این آرایه را می توان با سینما مقایسه کرد چراکه بسیاری از این رخدادها به دلیل تاثیر سینما در شعر است.
این منتقد ادبی عنوان کرد: در سینما مفهومی داریم به نام ماشین زمان که درباره آن فیلم های زیادی ساخته شده است. حرکت در زمان در شعر هم وارد شده که شاید قبلا به این حد استفاده نمی شد. این آرایه تازه را می توان «تصرف در تاریخ یا زمان پریشی» نامید. تعداد این کاربردها چند ده برابر شعر کهن است و تحت تاثیر سینما و انقلاب اسلامی است. چون انقلاب اسلامی و شکل حکومت شعار مردم زمان پریشی بود. وی افزود: در شعارهای اول انقلاب مثل «سرنگون می کنیم رژیم پهلوی را/ برقرار می کنیم حکومت علی را» می توان این زمان پریشی و اینکه ما هویت امروزِ خود را در چارده قرن پیش احساس می کنیم را دید.  شعاری مانند «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» نیز تصرف در تاریخ و تصرف در جغرافیا را نشان می دهد.
سیار خاطرنشان کرد: از جمله شاعرهایی که از این آرایه به خوبی استفاده می کند ، علی داودی است. به عبارت دیگر زمانی که در شعر عناصر جغرافیایی در هم آمیخته می شوند می گوییم تصرف در جغرافیا رخ داده است: «شب خاموش/ چراغ ها خاموش/ من خاموش/ چگونه در این تاریکی از ماه بنویسم؟»
این کارشناس ادبی بیان کرد: «جایگزینی» آرایه دیگری است که به زبانی و خیالی تقسیم می شود. جایگزینی زبانی عبارت از تغییر حداقلی در کلمه و کلام رایج برای رسیدن به معنایی نو و تازه است. این آرایه را در اشعار قیصر امین پور به خوبی می توان دید: « پیشینیان با ما/ در کار این دنیا چه گفتند؟/ گفتند باید ساخت/ گفتند باید سوخت/ ما نیز/ گفتیم باید ساخت/اما نه با دنیا که دنیا را/ گفتیم باید سوخت/ اما نه با دنیا که دنیا را»
وی تصریح کرد: جایگزینی خیالی یعنی با استفاده از خیال عنصری را در عبارت یا کلام جابه‌جا کنیم تا به معنای تازه ای برسیم. برای مثال سهراب سپهری وقتی می گوید: «من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.» از این آرایه بهره  برده است.
افزودن و جابجایی نیز آرایه های مورد بحث دیگری بودند که این منتقد ادبی آن ها را معرفی کرد و افزود: «افزودن» عبارت است از اضافه کردن یک عنصر به یک ترکیب یا عبارت متداول و «جابجایی» زمانی رخ می دهد که شاعر با یک جابه جایی بین اعضای جمله معنا و مضمون تازه ای ایجاد کند. بیت «سفره ات را وا کنی نان و پنیر و نور» نمونه ای از کاربرد آرایه افزودن و بیت « من سال های  سال مردم/ تا اینکه یک دم زندگی کردم» نیز نمونه از کاربرد آرایه جابجایی است.
سیار ادامه داد: آرایه نوپدید دیگر «تشخیص بسط یافته» است. در شعر قدیم تشخیص در یک لحظه اتفاق می افتاد اما در تشخیص بسط یافته برخورد شاعر با مفاهیم بسیار گسترش یافته است. در شعر کلاسیک تشخیص محدود بود و یک صفت از صفات جانداران به آن القا و برای توصیف ها استفاده می شد اما تشخیص امروز دارای اتفاق تازه تری است. بیژن نجدی از شاعرانی است که از این آرایه به وفور استفاده کرده است. «نخل های سوخته خرمشهر پسرعموهای من اند/ آه پسرعموهای من/ صبحانه را مهمان من باشید»

بعد از این کلاس آموزشی، پنجمین کارگاه نقد شعر و آخرین کارگاه اردوی دوم آقایان برگزار شد.
در ایستگاه پنجم از نقد شعر کارگاهی اردوی دوم آفتابگردانهای دوره هفتم، سید وحید سمنانی، محمدحسین نعمتی و حسن بیاتانی به عنوان کارشناسان منتقد گرد هم آمدند.
سید محمدحسین طباطبایی از قم اولین شاعر مدعو بود که غزلی با این مطلع ارائه کرد:
شکست خورده یک قصه غم انگیزم
خودم به حال خودم دارم اشک میریزم

محمد حسین نعمتی ضمن روان توصیف کردن این غزل درباره نوآوری در استفاده از تلمیح پیشنهاداتی مطرح کرد و گفت: برای داشتن یک تلمیح بلیغ میتوان از موقعیت صحنه بدون ذکر مستقیم عناصر روایت مورد نظر استفاده کرد.
وی افزود همچنین لزومی ندارد که سرنوشت عناصر تلمیح عین سرنوشت عناصر روایت اصلی باشد که خود این تغییر باعث شاعرانگی بیشتر اثر خواهد شد.
سپس علیرضا احسانی از شهر ری به قرائت غزلی پراخت که بیت نخست آن چنین بود:
بعد از تو از خیال تو در غم گریستم
چون ابرهای تیره و درهم گریستم

سید وحید سمنانی در نقد این شعر از عدم وسواس بیشتر شاعر در انتخاب واژگان گله کرد و توصیه نمود برای فهم میزان شاعرانگی یک بیت ابتدا مضمون آنرا به نثر درآوریم.
وی همچنبن افراط و تفریط در استفاده از عنصر خیال را آفت شعر معاصر دانست که گاهی باعث رها شدن دیگر عناصر موثر و گاهی سبب نزدیک شدن شعر به مرزهای نظم می گردد.
سید محمدرضا برقعی شاعر جوان بعدی بود که مجال ارائه اثر پیدا کرد:
مثل سایه در حصار سنگی دیوارها سردم
ای من من! دوست دارم از خودم سمت تو برگردم

نعمتی با تحسین توانایی شعر در جدال با وزن، در مورد مصرع نخست مطلع اینگونه اظهار نظر کرد که تصویر سایه بدون وجود نور تصویری غیر قابل فهم به مخاطب ارائه میکند در حالی که حتی تصاویر انتزاعی نیز باید قابلیت معادل سازی ذهنی داشته باشند.
سید وحید سمنانی نیز استفاده نوآورانه شاعر از عناصر کلیشه ای مثل پروانه و شمع را از نقاط قوت این غزل برشمرد.
بعد از آن میرکاظم سیدی از تبریز  به خوانش شعری عاشقانه با تضمین ابیاتی ترکی از شهریار پرداخت:
لبهای تو ترد و ملس و سرخ اناری
چشمان تو یک باغ پر از آینه کاری
نرمینه موهای تو ابریشم قالی
موسیقی خندیدنت آواز قناری

حسن بیاتانی به بهانه این غزل، به کمیاب بودن جهانبینی عاشقانه و انسان عاشق در شعر معاصر اشاره کرد و به عنوان مثال این شعر قیصر امین پور را اثری بیانگر یک درد عاشقانه مستمر و نه لحظه ای در زندگی یک انسان توصیف کرد:
حرف های ما هنوز ناتمام تا نگاه میکنی وقت رفتن است...
محمد حسین نعمتی هم ضمن نامناسب دانستن صفت ترد برای لب و همینطور ناهمگونی کلمه اغیار با بافت زبانی این شعر، ابیات تضمین شده ترکی را بدون کارکردی مفید دانست.
علیرضا بختیاری فر شاعر دیگری بود که غزلش را اینگونه آغاز کرد:
بیدار شو تا لحظه دیدار باید رفت
گاهی به شوق حق فقط بر دار باید رفت

سید وحید سمنانی با تکرار کلامش درباره لزوم وسواس بیشتر شاعران در انتخاب واژگان شعر، برخی اشکالات وزنی را نیز به شاعر تذکر داد.
و اما محمد زارع از شیراز با خوانش هشت رباعی تحسین حضار و کارشناسان را برانگیخت:
از خانه هزار جوی گریان آمد
دلتنگی کوچه به خیابان آمد
یک عمر اگر ابر نبودیم چرا
روزی که به هم زدیم باران آمد

صحرا صحرا سترگ تر خواهد شد
گرگی که نمرد گرگ تر خواهد شد
گیرم همه عمر سنگ پرتاب کنی‌
این کوه فقط بزرگ تر خواهد شد

محمد حسین نعمتی در بررسی این اشعار داشتن لحن درست و‌ متناسب با زمان را یکی از دلایل موفقیت آنها دانست که هویت جغرافیای شعر را مشخص می کنند.
در نوبت بعد امیرحسین کمال زارع به تریبون دعوت شد تا این غزل را بخواند:
چشمت سکوت آینه ها را هوار کرد
صبرت پلنگ حادثه ها را شکار کرد

حسن بیاناتی در مقام نقد این اثر به دچار شدن شاعر در دام کلیشه های توصیفی اشاره کرد و کسالت آور شدن شعر را نتیجه افراط در استفاده از این تکنیک دانست.
محمدحسن نعمتی نیز پس از تذکر نسبت به برخی واژگان نامتناسب با زبان شاعر گفت: شاید برخی غزل ها نمره کامل نگیرند اما وجود رگه های شاعرانه باعث دلنشینی آنها می شوند که این غزل از آن جمله است.

و بالاخره ابوالفضل حمامی آخرین شاعری بود که شعرش علاوه بر خوانش فرصت نقد توسط کارشناسان را پیدا کرد:
ای روزگار من غم پنهان کیستم
از خویشتن جدایم و از آن کیستم

سید وحید سمنانی در نقدی سریع بیت های اولیه را بیت هایی خوب خواند که متاسفانه قوت شعر در بیت های بعدی رو به افول گذاشته است.
در انتهای جلسه و به دلیل کمبود فرصت علی اصغر یزدی، عبدالرضا رجبیان، شفیق صادقی و محمد خواجه تنها به خوانش اشعار خود پرداختند.

برنامه های تداراک دیده شده برای شاعران جوان، خالی از برنامه های تفریحی و سرگرم کننده نبوده است. پس از پایان کارگاه پنجم، شاعران جوان انقلاب اسلامی، بعد از استراحتی کوتاه، بازی مفرح «پانتومیم ادبی» را تجربه کردند. شاعران جوان، به گروه های چند نفره تقسیم شده و با اجرای پانتومیم که جواب معماها، ابیاتی از شعر کهن و معاصر بود، لحظات شادی را کنار هم رقم زدند.


گزارش تصویری این روز را از اینجا مشاهده نمایید.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شاعر خود را در چهار چوب از پیش تعیین شده‌ای محصور نمی‌کند
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.