موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پرونده‌پرترۀ «مجید قیصری»

همۀ آن‌چه که در جنگ گم کرده‌اید | یادداشت مصطفی مردانی بر «گوسالۀ سرگردان»

26 تیر 1398 16:05 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
همۀ آن‌چه که در جنگ گم کرده‌اید | یادداشت مصطفی مردانی بر «گوسالۀ سرگردان»

شهرستان ادب: پرونده‌پرترۀ مجید قیصری را با یادداشتی دربارۀ مجموعه‌داستان «گوسالۀ سرگردان» به‌روز می‌کنیم. این یادداشت را مصطفی مردانی، نویسنده و منتقد، نگاشته است. گفتنی‌ست پیش از این یادداشتی بر این مجموعه به قلم مهدی زارع منتشر شده بود. شما را به خواندن این یادداشت تازه دعوت می‌کنیم:

«گوسالۀ سرگردان» یکی از مجموعه‌داستان‌های قابل احترام در مورد جنگ و ویژگی‌های متفاوت آن است.  شاید اگر بخواهیم درون‌مایۀ همۀ داستان‌ها را در یک‌عبارت بیان کنیم، باید بگوییم «گم‌شده‌های متفاوت!». «مجید قیصری» در این مجموعه، داستان‌هایی را ارائه می‌دهد که همه‌شان از یک‌گمشده خبر می‌دهند. انگار بخشی از جنگ را ندیده‌ایم و حالا در دل این داستان‌ها می‌توانیم پیدایش کنیم. به ما این نوید را می‌دهد که اگر چیزی در جنگ گم کرده‌اید، شاید بتوانید وسط کلمه‌های این کتاب پیدایش کنید. یکی از این داستان‌ها به‌نام «فقط حرف بزن» نمونه‌ای از کل داستان است. نمونۀ کسانی که به‌دنبال گم‌شده‌ای در جنگ هستند و حالا می‌خواهند از زبان کسی که در بحبوحۀ اشغال خرمشهر از آن‌جا برگشته، نشانه‌ای از گم‌شدگان‌شان پیدا کنند. بااین‌حال، گم‌شدن و ناپیدابودن، تنها مسألۀ این داستان‌ها نیست. ما با مسائلی در این داستان‌ها روبه‌رو می‌شویم که انگار تعداد کمی آن‌ها را دیده‌اند و حالا داریم از سوراخی بسیار ریز، به بزرگی جنگ نگاه می‌کنیم.

 

گم‌شده‌ها را در جنگ پیدا کنیم!

یکی از دغدغه‌های نویسنده در این کتاب، پرداختن به گم‌شدگان در جنگ است. در داستان‌های «ماه زده»، «تلخک»، «فقط حرف بزن» و «نور کافی» این درون‌مایه را می‌بینیم. داستان‌ها در مورد کسانی هستند که از گم‌شده‌ای خبر دارند و یا دنبال گم‌شده‌شان می‌گردند. اتفاق غریبی نیست که مردم در حین جنگ، دوست و قوم و خویش خود را گم کنند. نویسنده در داستان «فقط حرف بزن» انگار دارد به خودش این انگیزه را می‌دهد که فقط حرف بزند و از این گم‌شده‌ها خبر بیاورد. انگار که هنوز امیدی هست که گم‌شده‌های‌مان از جنگ را پیدا کنیم.

در داستان «نور کافی»، گروه مستندساز خودش را آمادۀ فیلم‌برداری در محیط اردوگاهی که قبلاً ایرانی‌های زیادی در آن اسیر بوده‌اند، می‌کند و همان‌جا متوجه بوی تند پِهِن گاو می‌شوند. بویی که صدای سوت یک‌گله‌دار هم به آن اضافه می‌شود.

 اتفاقاً چیزی که مدت‌ها ذهن این اسیر ایرانی در اردوگاه را مشغول کرده، محیط داخلی‌اش نیست. او می‌خواهد کسی را ببیند که تمام این سال‌ها، کنار این اردوگاه رفت‌وآمد داشته است. دنبال پسر جوانی که احتمالاً از بیرون آن خبر داشته، اما وقتی متوجه می‌شود که با یک‌دخترک روبه‌رو است، همۀ سؤال‌هایش بی‌جواب می‌ماند، که این هم خودش یکی از چندویژگی داستان‌های مجموعۀ «گوسالۀ سرگردان» است.

 

سؤال‌هایی که همۀ آن‌ها بی‌جواب می‌مانند!

مجید قیصری در خیلی از داستان‌ها، گوشه‌ای از عجایب جنگ را به ما نشان می‌دهد، اما سؤال‌های خیلی‌زیادی بی‌جواب می‌مانند. انگار که روزنه‌ای را پیدا کرده و هرچه می‌بیند بی‌کم‌وکاست می‌نویسد، اما چیز بیشتری هم نمی‌داند؛ یعنی انگار کسی نمی‌داند. ما نمی‌دانیم در «کابوس‌خانه» این سربازها، کجای دنیا اسیر شده‌اند و چطور می‌شود نجات‌شان داد یا «عود عاس سبز» دقیقاً چیست و راوی چه‌چیز بیشتری از آن می‌داند!؟ آیا آن کشتی بزرگی که وسط خشکی در حال ساختنش بودند، به آب انداخته شده؟ آیا این همه هیاهو برای هیچ بوده است؟

تنها چیزی که از بعضی حکایت‌های جنگی می‌دانیم، نامه‌ای است که به ‌دست‌مان رسیده است. سه‌داستان این مجموعه درحقیقت، نامه‌هایی هستند که از دل جنگ به دست‌مان رسیده و نویسندۀ آن‌ها چیز بیشتری هم از ماجرای عجیبی که نوشته، نمی‌داند. سرباز «ماه‌ زده» گم می‌شود و نمی‌فهمیم این همه‌مدت چه‌چیزی می‌دیده است. نمونۀ کاملی از همۀ این‌ها را در داستان «گوسالۀ سرگردان» می‌بینیم که هم در مورد چهارده‌سرباز گم‌شده است و هم در مورد باد سیاهی که همۀ درختان و حیوان‌ها و انسان‌ها را خشکاند و با خاک یکسان کرد و بعد از آن، غیر از همین دفترچه که روزگاری دست ذبیح بوده و حالا در موتورخانۀ باغ پیدا شده، چیزی برای گفتن نیست! 

 

نگاهی جادویی به جنگ!

انگار داستان‌های رئال جادویی زیادی از همین دفاع‌مقدس می‌توان گفت که خیلی‌راحت از کنارشان گذشته‌ایم. نگاهی که می‌تواند نگاه نویسنده‌ها به جنگ را عوض کند. به‌جرأت می‌توان گفت نگاه مجید قیصری به جنگ، نگاهی بسیار متفاوت و غریب است. او چشمش دنبال داستان‌هایی است که فقط گم‌شدگان در جنگ می‌توانند بگویند. داستان‌هایی مثل نقشۀ گنج که نقشه‌شان، گنجی غیرمادی را نشان می‌دهد و اگر دنبال جایی هستیم که می‌خواهیم جنگ را متفاوت‌تر از قبل ببینیم، باید از این نقشه‌ها استفاده کنیم. 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • همۀ آن‌چه که در جنگ گم کرده‌اید | یادداشت مصطفی مردانی بر «گوسالۀ سرگردان»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.