پروندهپرترۀ «مجید قیصری»
«گور سفید» تریلری نمادین | یادداشتی از سیدمحمد قارونی
05 مرداد 1398
12:06 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شهرستان ادب: پروندهپرترۀ مجید قیصری را با یادداشت دیگری بر کتاب «گور سفید» - که تازهترین اثر این نویسنده است- ادامه میدهیم. این یادداشت را سیدمحمد قارونی نوشته و به بررسی وجوه داستان و شخصیتها در این داستان میپردازد.
«مجید قیصری»، داستاننویس مطرح دو دهۀ اخیر ایران را بیشتر به داستانهای کوتاهاش با مضمون جنگ میشناسند. فعالیت داستانی او در دهۀ حاضر بهسوی مضامین متنوعتری چون دینی، اسطورهای و اجتماعی گسترش پیدا کرده است. قیصری از سال 1374 تاکنون و طی یکفعالیت مستمر، 15 اثر داستانی را در قالبهای بلند و کوتاه منتشر کرده است. آخرین کتاب مجید قیصری رمان «گور سفید» است که در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی شد. نثر ساده، روان و موجز که هرازگاه با توصیفی بدیع همراه میگردد، از ویژگیهای بارز اکثر آثار قیصری است که شامل این اثر هم میشود. شخصیت این داستان هم بهمانند شخصیتهای متعددی از داستانهای دیگرش در گذشتۀ خود گیر کرده و رنج میکشد؛ راه خلاصی خود را در اعترافکردن میداند مگر گوش بندۀ صالحی آن را قضاوت کند. آنجا که با عجز میگوید: «وقتی شنیدم فضای سیاسی کشور باز شده و قانون کمکم حاکم میشود، دلگرم شدم. امیدوارم که دست افراد افراطی کوتاه شود، لااقل به این دلخوشم. شاید با بازگویی این حادثه بتوانم زخمی کهنه را نیشتر بزنم، درمانی برایش پیدا کنم، شاید هم من اینطور امید دارم».
این داستان علاوهبر مشخصههایی که یادآور قلم قیصری در آثار پیشین است، وجوهی از تمایز را نیز دارا است. در اینجا قیصری به دورۀ مهم پس از جنگ یا سازندگی میپردازد و با صراحت و شجاعت بیشتری موضع خود را نسبت به مسائلی چون نوع مذهبگرایی اعلام میکند. قلیچ و صالح؛ دو برادری از محلۀ قدیمی تهران که بخشی از تاریخ سیاسی و مذهبی کشور را در بر میگیرد، همراه با مادرشان در یکخانه زندگی میکنند و شخصیتهای تعیینکنندۀ داستان محسوب میشوند. راوی و شخصیت اصلی داستان، برادر کوچکتر یعنی «قلیچ» است، اما این اعمال «صالح» است که داستان را پیش میبرد و بر سرنوشت اطرافیان خود تأثیر میگذارد. قیصری با شخصیتپردازی مناسب، جامعۀ کوچکی را بهعنوان نمونهای از بخش سنتی و اکثریت کشور در دهۀ 60 و 70 بازسازی میکند. ریتم پُرشتاب و تعلیقات مکرر حول محور شخصیت اصلی (قلیچ) و نیز حضور غیرارادی او در ماجراهای خطرناک سبب القای هیجان به خواننده میگردد. نبردی بین خیر و شر که به سود قهرمان داستان تمام میشود، ولی با بهایی گزاف همراه است. تمامی این موارد از مهمترین نشانههای ژانر «تریلر» است که داستان گور سفید مشمول آن میشود. صالح که الحق یکی از جذابترین ضدقهرمانهای سالهای اخیر ادبیات ایران است، برآمده از یکانقلاب آرمانگرا، از خط مقدم جنگ به جامعۀ شهری که حالا به دوران سازندگی و سرمایهداری ورود کرده است، پای میگذارد. او با اتکا به کتاب مقدس، خود را قانون میداند و بههمراه چندتن از مریدانش در طبقۀ بالای تعمیرگاه پلمبشده که بخشی از حیاط خانه است، تنها برمبنای زاویۀ دید محدود خودشان حکم و بهاعتقاد خود زمین را پاکسازی میکنند: «ولی من صبر نمیکنم تا مأمورهای دولت بیان. کار خودمو خودم انجام میدم؛ چون فردای قیامت باید جوابگوی اعمالم باشم. اینکه میگم خودم قانونم؛ چون قانون خودمو پیدا کردم، نگذاشتم دیگران بهم دیکته کنند».
قلیچ در بخشی از روایتش در همان ابتدای داستان بهخوبی تفاوت نگرش فکری خود با صالح را توصیف میکند: «اصلاً از حکمدادن و قضاوتکردن متنفرم و هیچ بنیبشر خطاکاری را روی زمین لایق حکمدادن نمیدانم». دیدگاه انحرافی صالح حتی مادرش را بر آن میدارد تا با کشیدن دیواری بین حیاط خانۀ خود و قلعۀ صالح، فاصله و مرز ایجاد کند؛ دیواری که قیصری میچیند تا بین مذهب سنتی و افراطی بهشکلی نمادین فرق قائل شود. او بغض خود را با بغض نهفته در عشق ناکام قلیچ و لیلیاش، مادر پیر و دختر جوانمرگاش همراه میکند و با استعارهای دیگر خاتمۀ این افراطِ بهشوری گراییده را در گوری سپید بهتصویر میکشد، اما سپیدی از جنس نمک که گندزدایی قدرتمند است و پارادوکسی زیبا میآفریند. هرچند نویسنده در این داستان موضع تندی را نسبت به تفکر صالح ابراز میکند، اما بر این باور است که این تفکر همراه صالح در گور نرفته و هنوز توسط یارانش همچون «هارون» در جامعه جریان دارد؛ جایی که قیصری در انتهای داستان آن را یاداوری میکند: «درحالیکه شال سیاه صالح را دور گردنش انداخته بود، سبک خزید توی تاریکیِ پیادهروی آن طرف خیابان و رفت لای مردمی که بیخبر از کنارش رد میشدند». شاید این جامعه از آرمانشهری که قیصری انتظارش را میداشته فاصله دارد که جای هابیل و قابیل عوض شده و اینبار هابیل باقی مانده و به تبعید رفته است.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.