فتح الله حداد : شعرش حال و هواي درد مردم را داشت فتح الله حداد دبير انجمن سروش و رفيق چندين ساله خاسته در رابطه با شخصيت او چنين مي گويد: خاسته در شاعري كم نظير بود. شعرش حال و هواي درد مردم را داشت. از خودنمايي و تظاهر به شدت بري و سختي كشيدن سرلوحه زندگي اش بود. عافيتي در كار زندگي اش نبود و عافيت طلب ها را برنمي تابيد. او شعر شهر را ارتقا داد . هم زماني كه ادبستان را داشت و هم با شكل دادن كنگره و هم با حضورش در جمع شاعران." سعید بیابانکی : خاسته شاعر تمام عیاری بود سعيد بيابانكي مي گويد: این شاعر تحصیلات آکادمیک نداشت. سرایدار مدرسه بود و بعد از آن هم بازنشسته و دستفروش شد، ولی شاعر تمام عیاری بود که حافظه خوبی داشت و شناخت خوبی از تاریخ ادبیات ایران، آثار دكتر شريعتي و همچنين آيات قران و احاديث داشت. از سعدي و حافظ و عمان اشعار زيادي از بر بود. محضر شاعران بزرگي مثل صغير اصفهاني، شكيب و نواي اصفهاني را در انجمن صائب درك كرده و از آن طريق حافظه اش غني بود. نظرات و ايده هايي كه مي داد سال ها ماندگاري داشت. كنگره ميلاد آفتاب يك ايده از ذهن خاسته بود كه تبديل به برنامه ريزي هاي بزرگ شد. در زمينه شعر محلي، خاسته يك اتفاق بود. اشعار خاسته نماد اقبال عمومی به شعرهای محلی با گویش است و از این نظر سرودههای محلی وی را باید سدی در برابر میرایی این گویش و تشویق نسل جوان شاعر به سرودن اشعار محلی دانست. بخشي از فرهنگ و باورهاي محلي را در شعر احيا كرد و همين شد كه شعرش همه جا حضور دارد و تقریبا مردم شهر 90-80 درصد شعرهای او را حفظ هستند. شعر محلي او مثل حيدرباباي ادبيات تركي است. وي ادامه داد: خاسته در حوزههای مختلفی از جمله شعر انقلاب، دفاع مقدس، آیینی و مذهبی، عاشقانه، محلی و انتقادی و حتي طنز اشعاري دارد كه بي شك همه درجه يك هستند. بيابانكي افزود: من از شاعران بزرگي تعريف خاسته را شنيده ام. كساني مثل ميرشكاك، بهمني، گرمارودي، زرويي و... و اين اصلا شانسي و تعارفي نيست كه شاعران بزرگ از كسي تمجيد كنند. او اهل مطبوعات و رسانه و تريبون نبود ، اما دغدغه مشترك مردم بود و به همين دليل ماندگار شد. اگر بخواهم مقايسه كنم خاسته براي خميني شهر چيزي مثل حافظ است كه زبان مشترك همه ي ايرانيان بوده است. محسن نیکنام : اگر خاسته نبود ، شعر جوان خمینی شهر هم وجود نداشت محسن نيكنام در عزاي استاد محبوبش چنين مي گويد: اگر خاسته نبود، شعر جوان خميني شهر هم وجود نداشت. شكل گيري و حيات اين جريان به نفس او بند بود. او به بچه ها ميدان داد و آنها را باور كرد. بچه هايي كه در سال هاي اوليه كنگره حتي اجازه ديدن شاعران كشور را هم نداشتند ، چه برسد به اين كه شعر بخوانند، با كنگره كوچكي كه خاسته در كانون سلمان فارسي و همزمان با كنگره اصلي برگزار مي كرد، كم كم شاعر شدند و جان گرفتند. پانته آ صفايي : خاسته باعث شد ارتباط ادبيات با مردم حفظ شود پانته آ صفايي مرگ خاسته را شوك بزرگي براي همه دانست و گفت: از سال 82 كه در كنگره ميلاد آفتاب با ايشان آشنا شدم، يكي از چهره هايي كه ميلاد آفتاب به ذهنم مي آورد خاسته است. مردمي بودن، كار با اخلاص كردن، صداقت و صميميت او هيچ وقت از خاطرم نمي رود. خاسته يكي از كساني بود كه باعث شد ارتباط ادبيات با مردم حفظ شود و باعث دور هم جمع شدن شاعران بود با برنامه هايي كه در خانه اش مي گذاشت. هيچ وقت تشويق هاي پرشوري كه مردم شهر براي شعر خواني او در ميلاد آفتاب داشتند از ذهنم نمي رود. محمدحسين صفاريان : او از مردم و با مردم و در ميان مردم بود. محمدحسين صفاريان در سوگ استادش مي گويد: زندگي خاسته وقف شعر بود. هدفش از شعر فقط مردم بودند به خاطر اين كه او از مردم و با مردم و در ميان مردم بود. احساس مي كنم كه با مرگش تكيه گاه و پشتوانه مان را از دست داده ايم. او هم در شعر و هم در زندگي به جوان هاي شاعر كمك مي كرد. الهام عمومی : خاسته قبل از اين كه استاد ما باشد، پدر ما بود. الهام عمومي از تواضع و فروتني خاسته مي گويد و از ادبستان؛ او مي گويد: اگر خاسته نبود، اگر تشويق و راهنمايي هايش نبود الان من به اين جايي كه رسيده ام، نرسيده بودم. هيچ وقت از مرگ يك هنرمند اينقدر تحت تأثير قرار نمي گرفتم كه با مرگ خاسته حال و هوايم به هم ريخته است. هنر خاسته در اختيار مردم، زبان او زبان مردم و رفتار او رفتار مردمي بود. خاسته قبل از اين كه استاد ما باشد، پدر ما بود. حسين حاج هاشمي : شهر خميني شهر با رفتن خاسته يتيم شد. حسين حاج هاشمي مي گويد: شعر خميني شهر با رفتن خاسته يتيم شد. من وقتي پدر خودم را از دست دادم، آن قدر مبهوت بودم كه يتيمي را حس نكردم اما ديروز با شنيدن خبر مرگ او، با همه ي وجودم يتيم شدن را درك كردم. نه تنها شاعران شهر كه شاعران كشور هم با ناباوري از فقدان خاسته مراتب تأثر خود را اعلام كردند. عباس خوش عمل كاشاني : خاسته عمری را در پرورش استعدادهای ادبی به سر آورده بود عباس خوش عمل كاشاني در سوگ خاسته چنين گفت: خلقتم للبقاء، با کمال تاسف خبردار شدم شاعر صمیمی و مردمی خمینی شهری"اصغر حاج حیدری" دار فانی را وداع کرده است."خاسته" نیز همچون"عمرانی"عمری را در پرورش استعدادهای ادبی به سر آورده بود و کسي چون سعید بیابانکی از پرورش یافتگان مکتب اوست. خاسته همچنین از بنیان گذاران مخلص و ساعی کنگره ی شعر میلاد آفتاب بود. فقدان این عزیز را به جامعه ی ادبی کشور بخصوص هنرمندان و شاعران اصفهان و خانواده ی ارجمندش تسلیت می گویم. رضا اسماعیلی: خاسته شاعری مکتب ندیده و زحمتکش همچون « یغمای نیشابوری » بود رضا اسماعيلي از دیگر شاعرانی بود که با ناباوري از اين واقعه اظهار تأسف كرد و به شاعران شهر تسليت گفت. وی در ادامه در باره شخصیت و سلوک ادبی خاسته گفت : با تیپ و سر و وضعی که داشت ، هیچ کس فکر نمی کرد که این آدم یک لا قبا شاعری صاحب قریحه است . ولی او به راستی شاعر بود . شاعری مکتب ندیده و زحمتکش همچون « یغمای نیشابوری » که از طبعی خدا دادی برخوردار بود . شاعری فطری از جنس همین مردم ، با قامتی شکسته ، دست هایی پینه بسته ، ظاهری ساده و بی تکلف و لباس هایی خاکی و اتو نکشیده . از همین رو اغراق نیست اگر او را به یغمای نیشابوری ثانی تشبیه کنیم . لهجه اش هم به ظاهرش رفته بود . بی هیچ گونه آداب و ترتیبی سخن می گفت و حرف دلش را بر زبان می آورد . بلد نبود ژست بگیرد و قلمبه ، سُلمبه صحبت کند . با لهجه زلال دلش حرف می زد ، و حرفش بر دل می نشست . آن قدر ساده و بی تکلف بود که به قول « سهراب » حتی می شد از روی لباس ، زلالی دل بی کینه اش را به تماشا نشست و دانه های دلش را شمرد . از آنجا که عاشق بود و سری شوریده داشت ، علمدار برپایی کنگره ای مردمی شده بود که روشن نگاه داشتن چراغ های آن در طول هجده سال ، جز با عشق و ارادتی خالصانه به اهل بیت ( ع ) امکان پذیر نبود. کنگره شعر « میلاد آفتاب » . کنگره ای که همه تار و پودش ازعشق سرشته شده بود . مردم اصفهان و خمینی شهری ها « خاسته » را با این کنگره می شناختند .آن هم نه به عنوان رییس و دبیر کنگره ، بلکه به عنوان خادم و کفش جفت کن عاشقان ابا عبدالله ( ع ) . و چه زیبا و با شکوه با همین عشق و ارادت - بی هیچ ادعایی - 18 سال با دست خالی و فقط با عنایت مولا و کمک های مردم ، علم این خیمه عاشورایی را مردانه بر پا نگاه داشت . وي در پایان از برپايي مراسم ياد بود خاسته در حوزه هنري تهران به پیشنهاد علی محمد مودب و عليرضا قزوه خبر داد. نغمه مستشار نظامي : از اين خبر بسيارغمگين شدم نغمه مستشار نظامي نيز با اظهار تأسف از مرگ خاسته چنين گفت: چندين بار مهمان صميميت استاد و دخترشان در خميني شهر بوده ام. از اين خبر بسيار غمگين شدم. خاسته عصر روز شنبه بر دوش انبوهی از دوستداران، هنرمندان، هنردوستان، مسؤولان و شخصیت های کشوری شعر تا آرامستان جوار مصلی رفت و در آغوش مادر خاک آرام گرفت. گفتني ست شاعران شهر که هر یک وامدار درس های این استادند به سرایش سوگنامه هايي نيز پرداختند. تعدادي از اين سوگنامه ها را با هم بخوانيم: الهام عمومي: لحظه های بعد تو تکرار را گم کرده اند چشم های تا ابد بیدار را گم کرده اند کوچ یعنی عاقبت دنیا تو را از دست داد کوچ یعنی باغ ها هم سار را گم کرده اند راز عشق و سیب و گندم را نفهمیدیم آه کوچه ها گنجینه ي اسرار را گم کرده اند هفت شهر عشق بعد از رفتنت خاموش ماند عاشقان در کوچه ها عطّار را گم کرده اند شاعران شهر من بعد از تو ای گندم تبار شاه بیت شعر گندمزار را گم کرده اند مطهره عباسيان: خشكم زده؛ در بهت سنگيني فرو رفتم انگار اين من نيستم در جلد بي تابم بي طاقتم؛ دور و بري هايم چه مي گويند؟ سنگيني اين حرف ها را بر نمي تابم حرف از اجل حرف از گذشتن صحبت از مرگ است... حرف از همان مردي كه حرفش حرف مردم بود حرف از پرستويي كه فصل كوچ را طي كرد اويي كه در نُه توي شعر و واژه ها گم بود اين مرگ" پايان كبوتر نيست" اما حيف! حيف از كبوترها كه يك يك در صف مرگند حيف از شكوه باغ هايي كه پس از آنها زير هجوم بادها بي بار و بي برگند مرد محرم با محرم رفت ؛ تا شهري در بهت اين رفتن بماند تا كه جان دارد مي خواستم از او بگويم او كه تنها بود... اما مگر اين نيمه جان ديگر توان دارد؟! شاگردها يك عمر دلتنگ تو مي مانند رفتي ... سفر خوش! شاعر مردم خداحافظ دلواپس اين بچه ها ديگر نباش استاد! از خاطر آنها نخواهي رفت... نه... هرگز! حسين حاج هاشمي: سرسبزتر و سخي تر از گندم بود صد غصه ميان خنده هايش گم بود كي مي رود از خاطره ي شهر دمي مردي كه تمام عمر با مردم بود محسن نيكنام: از جمع اگر اجل يكي كاسته است اين آتش و آه از چه برخواسته است؟! در سينة هر كسي بگردي آهي ست آن آه رسيده تا خدا خاسته است
به اهتمام مطهره عباسیان
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز