شهرستان ادب: در آغاز جلسه، آقای محمدرضا منصوریان توضیحاتی دربارۀ کتاب ارائه کرد و اظهار داشت: «ساعدی توانسته است قشر شهرنشین جامعه را نه از راه تخیل، بلکه به صورت رئالیستی نقد کند. در داستانهای او شخصیتها بر طرح غالب هستند. او یک پزشک روانکاو است و میتوان این مسئله را در داستانهایش مشاهده کرد، همانطور که در دوبرادر یک پزشک وجود دارد که از نقشی خیرخواهانه برخوردار است. به عقیدۀ بنده پزشک میتواند خود نویسنده باشد که نگاه او را به جامعه نشان میدهد. از نقاط قوت آثار ساعدی که امروزه کمرنگ شده است، اهمیت دادن به آداب و رسوم روستاها و شهرهای دیگر است. در داستان دوبرادر جدال نه بین دوبرادر بلکه جدال بین دو تفکر است. برادر بزرگتر اهل کارکردن نیست، بلکه اهل فکر و مطالعه است و به خوشگذرانی نیز علاقه دارد، اما برادر کوچک اهل کار و فعالیت است».
منصوریان خاطرنشان کرد این داستان به گونهای تداعیکنندۀ اسطورۀ هابیل و قابیل است، با این تفاوت که حسادت موجود در اسطوره در این داستان وجود ندارد وخیرخواهی برادر کوچک به بزرگ را نشان میدهد، اما درنهایت برادر بزرگتر در پی شکست عشقی دست به خودکشی میزند.
وی در بیان دیگر خصوصیتهای کتاب افزود: «محیط مادی داستان، خانهای در کنار قبرستان است و رفت وآمد هرروزۀ آمبولانس با مسائل روانی داستانهای ساعدی همخوانی دارد. اتفاقات داستانهای این نویسنده حول محور مسائل اجتماعی و سرخوردگی قشر ضعیف میگذرد و در این داستان برادر بزرگ این نقش را ایفا میکند. از نظر بنده، ساعدی در نوشتن داستانهای بلند و کوتاه عملکرد بسیار خوبی ندارد و نقطۀ قوت نویسندگیاش نمایشنامههای اوست. البته قابلیت نقدهای سیاسی او نیز قابل تحسین است. نقد دیگر این است که تکرار در آثار او زیاد است، مانند تکرار حرفهای شخصیتها، تکرار یک محیط در چند داستان. دو برادر در 36 صفحه نوشته شده که برای یک داستان کوتاه حجم زیادی است. اضافهگویی در کارهای او اغلب وجود دارد و پایان قصههایش معمولاً با مرگ همراه است».
الگوها و نمادهای داستان دوبرادر
این منتقد در ادامه به بیان الگوهای کتاب پرداخت و گفت: «برادر بزرگ در داستان خود را به کرم تشبیه کرده است. کرم از نظر ظاهری شبیه مار است و مار در اساطیر، نماد باروری و در روانکاوی فروید نماد جنسی است. البته در این داستان در جهت معکوس عمل کرده و نماد جنسی غیرفعال است؛ زیرا برادر بزرگ در ارتباط برقرارکردن با زن جوان، مغلوب برادر کوچک خود میشود. شخصیتهای داستان اسم ندارند، مانند: برادر بزرگ، کوچک، پیرزن همسایه، زن جوان طبقۀ بالایی. جوانها بر افراد مسنتر از خود غلبه پیدا میکنند که الگوی غلبه مدرنیته بر سنت را بر ذهن متبادر میکند و موضوع آخر اینکه دکتر مانند رستم قصه است، ولی نوشدارویش دیر میرسد و برادر بزرگتر میمیرد».
شباهتها و تفاوتهای داستان دو برادر با اسطورۀ هابیل و قابیل
آقای منصوریان در این بخش تریبون را به خانم بختیارینژاد سپرد. این منتقد در ابتدای سخنانش از کهنالگوهای شبیه به داستان دوبرادر نام برد و اظهار داشت: «هابیل و قابیل، فریدون و برادرانش برمایه و کیانوش، ایرج و برادرانش سلم و تور، افراسیاب و اغریرث و رستم و شغاد، کهنالگوهایی هستند که ساعدی در خلق دو برادر بسیار شبیه به آنان عمل کرده است. اما از نظر بنده هابیل و قابیل نزدیکتر از دیگر اسطورهها به این داستان است. بختیارینژاد در ادامه، تفاوتهای اسطوره هابیل و قابیل و داستان ساعدی را نام برد: «1-وجود عامل حسادت، حسادت قابیل به هابیل و حسادت برادر کوچک به بزرگ. 2-رقم خوردن عاقبت مرگ برای یکی از برادران. 3-وجود یک زن زیبا که در هردو داستان عامل مرگ است. 4-تنی بودن برادران در هردو داستان. 5 -کشمکش بین دوفرد و دوبرادر. 6-پشیمانی از مرگ برادر».
وی در بیان تفاوتهای این دو افزود: «در هابیل و قابیل برادر بزرگتر حسادت میکند اما در دوبرادر، برادر کوچک کینهجوست. در اسطوره پدر توجه کمتری به برادر بزرگتر دارد، اما در دوبرادر اینگونه نیست. قابیل، هابیل را به مرگ تهدید میکند، اما برادر کوچک تنها آرزوی مرگ برادر بزرگ را دارد و او را نمیکشد. در دوبرادر برخلاف اسطوره نزاع وجود دارد. قابیل از درگاه خداوند طرد میشود، اما برادر کوچکتر عاقبت مشخصی ندارد. قابیل کمکی در کشتن هابیل ندارد، اما زن همسایه در پرورش حسد و کینهورزی، برادر کوچکتر را همراهی میکند. شخصیتها در این داستان برخلاف اسطوره اسم ندارند. قابیل با مفهوم گورستان آشنا نیست، اما در این داستان قبرستان از ابتدا در داستان وجود دارد و فضای آن در خودکشی تأثیر میگذارد».
صحبتهای این منتقد با تشویق حضار به پایان رسید و در این بخش، بحث چگونگی استفاده از کهنالگوها مطرح گردید که نبایست با تکرار واضح نمادها همراه باشد، بلکه باید نمادهایی خلاقانه و غیرمستقیمتر از دل آن بیرون کشید.
انتهای جلسه با پرسش و پاسخ و گفتگو بین منتقدان و حضار جلسه همراه بود.
گزارش: الهه عزیزیفرد