غزلی از وحیده احمدی
کاش می شد گرفت دستش را به همین روزگار آوردش
02 دی 1391
16:13 |
0 نظر
|
امتیاز:
4 با 1 رای
بوده آنکس که فکر می کردم می شود در کنار آوردش
مثل سیاره ای که جا مانده باز روی مدار آوردش
می شود با نگاه سرسری اش، لحظه ای هم نشست و صحبت کرد
از ملاقات اتفاقی تا پای قول و قرار آوردش
می شود خلق دست هایش را مثل رفتار پیچکی نو کرد
رو به هر سو که دوست می دارم روی هر شاخه بار آوردش
گرچه یخ می زند نگاهش تا با نگاه کسی نگیرد گرم
در زمستان که منجمد شده است می شود در بهار آوردش
روز دیدار رفته آخر صف پشت روز قیامت افتاده
کاش می شد گرفت دستش را به همین روزگار آوردش
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.