خاطرهای از مناطقِ زلزلهزدۀ اهر و ورزقان
این مَردها
06 دی 1391
12:04 |
0 نظر
|
امتیاز:
2 با 2 رای
در بازدیدی که از مناطقِ زلزلهزده داشتم، یک گروهِ جوان با ظاهر و لهجهای غریب توجّهم را جلب کردند. رفتم نزدیکِ تیمشان که مشغولِ کمکرسانی و ساختوساز بودند و با چندنفر از آنها همکلام شدم. متوجّه شدم عربزبان هستند و اهلِ خوزستان. کمی تعجّب کردم؛ چون در آن ساعاتْ هنوز حتّی بچّههای خودِ استانو شهرهای اطراف هم نتوانسته بودند به صورتِ گسترده خودشان را برسانند به مناطقِ زلزلهزدۀ اهر و ورزقان. داشتم از آنها میپرسیدم که شما چطور اینقدر زود خودتان را رساندید و چرا آمدید و... که چندنفر که از بقیّه جسورتر بودند، سینه ستبر کردند و با فارسیِ محکمی که به عربی میزد، گفتند: «٣٢سالِ پیش، وقتی که دشتِ آزادهگان سقوط کرد و سوسنگرد و بستان و حمیدیه افتاد دستِ عراق، یه عدّه مَرد از جاهای مختلف اومدن و از ناموسِ ما دفاع کردن و شهرهای مارو آزاد کردن. اونروز کسی از اونها نپرسید چهطور اومدید و چرا اومدید. اونروز حسن شفیعزادهها و علی تَجَلّاییها به خودشون نگفتن که مای آذربایجانی رو چه به دشتِ آزادگان. ما اونروز و اون مَردها رو ندیدیم، امّا خواستیم کارِ بزرگِ اونها رو امروز تو مقیاسِ کوچیکِ خودمون تقلید کنیم...»
به نقل از «سردارعلیاکبر پورجمشیدیان» (فرمانده سپاهِ عاشورای آذربایجانِ شرقی)
وبلاگ غم خاک
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.